نماد آخرین خبر

سرمقاله جوان/ راهبرد تحقیر ملی پس از تعلیق

منبع
جوان آنلاين
بروزرسانی
سرمقاله جوان/ راهبرد تحقیر ملی پس از تعلیق
جوان آنلاين/ «راهبرد تحقير ملي پس از تعليق» عنوان يادداشت روز روزنامه جوان به قلم غلامرضا صادقيان است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: «وندي شرمن» معاون وزير خارجه امريکا از روز گذشته بر گرانيگاه تفکر و تمرکز نيروهاي انقلاب فشار مي‌آورد. او يکباره به يک «نام» بدل شد، نامي فراتر از «اوباما و کري». او مأموريت يافت تا تحقير ملي ايرانيان را در «ابعاد وسيع» آغاز کند. سخنان او از يک زاويه تفاوتي آشکار با همه آن تحقير و توهين‌هايي داشت که پس از توافق هسته‌اي در ژست‌هاي تريبوني اوباما و کري ديده بوديم. شرمن آن مقدار از شرم را که کاخ سفيد رعايت مي‌کرد، بر زمين گذاشت و با سرک کشيدن در لايه‌هاي دروني جامعه ايران و صف‌هاي تدبير سبد کالا، بر طبل رسوايي و تحقير غرور ملي تمدن ايران کوبيد. اما حقيقتاً اين وندي شرمن نيست که به پرنده غرور ايرانيان تير مي‌افکند. آنچه را که او امروز به آن مأموريت يافته است، بيشتر منتقدان منصف توافق هسته‌اي ژنو - نخوانيد کم‌سوادها! - صادقانه پيش بيني مي‌کردند و حالا احساس مي‌کنند که تيرهاي شرمن در کمان کساني نشسته است که حتي يک پيش‌بيني ساده از« ميزان اعتماد به امريکا» را بر نمي‌تابيدند و به جاي موضع گيري‌هاي عزتمند و صريح در برابر تحقير‌هاي امريکايي، به سخناني مبهم و غير قابل اتکا و قابل تکذيب – نظير آنچه که در گفت و گوي اخير ظريف با شبکه سوئيسي در موضوع رسميت اسرائيل ديديم- يا تخريب و توهين به منتقدان هسته‌اي و کم سوادخواندن آنها در سخنان رئيس‌جمهور، بسنده شده است. امروز رئيس‌جمهور و تيم مذاکره‌کننده هسته‌اي در برابر چالش جديدي با امريکا قرار گرفته‌اند که اين چالش اتفاقاً در نظرات منتقدان مثلاً کم سواد(! ) منعکس شده بود؛ ظريف و روحاني هر روز که از خواب پا مي‌شوند – مطابق همان پيش‌بيني‌ها – به يکباره با تريبون‌هاي متعددي مواجه مي‌شوند که در امريکا وظيفه «تحقير ملي ايرانيان» را با رصد اتفاقات و اختلافات درون ايران برعهده گرفته‌اند. کاري که در دولت ما تريبوني براي مقابله به مثل ندارد و فقط هر از گاهي پس از تذکر فراوان رسانه‌ها و شخصيت‌هاي سياسي، به شکلي که نه سيخ بسوزد و نه کباب به برخي سخنگوها يا معاونان واگذار مي‌شود و به راحتي از پاسخ در همان «سطح گوينده» و «سطح کلام» عبور مي‌کنند. در حالي که سخنان چند پهلوي ظريف در برابر شبکه‌هاي جهاني، چنگي به دل نيروهاي انقلاب نمي‌زند و بچه‌هاي انقلاب خوشبينانه آن را سهو ظريف يا قلب آن رسانه مي‌پندارند و انتظار تکذيب آن را مي‌کشند، آيا سخنان او در ديدارهاي خصوصي مکرر با کري و شرکاي اروپايي امريکا مي‌تواند مانعي براي «راهبرد» تحقير مردم ايران باشد؟! امروز از شرمن مي‌شنويم که « ايران براي ادامه يک برنامه هسته‌اي صلح‌آميز، به داشتن تأسيسات غني‌سازي زير زميني و به شدت محافظت شده همچون فردو و به يک رآکتور آب سنگين در اراک نيازي ندارد» و خبر‌ها حاکي است کري در ديدارهاي اخيرش حداقل زمان رسيدن به توافق نهايي را 20 سال اعلام و تأکيد کرده که حتي در آن زمان هم تحريم‌ها ممکن است ادامه داشته باشد. در برابر اين سخنان اما از معاون وزير خارجه و سخنگوي تيم مذاکره‌کننده هسته‌اي کشورمان در گفت و گو با يک سايت داخلي مي‌شنويم که «‌يکي از کارهاي سخت ما تعيين طول دوره راه‌حل جامع يا گام نهايي خواهد بود. کار سخت ديگر ما در گام نهايي موضوع اراک است. ما دنبال حفظ آب سنگين اراک به عنوان يک دستاورد ملي هستيم. » سخن گفتن عراقچي از «سخت بودن حفظ آب سنگين اراک و تعيين زمان توافق نهايي مذاکرات» به نوعي ادامه همان حرف‌هاي شرمن و کري است! شرمن مي‌گويد «ايران به آب سنگين نيازي ندارد» و عراقچي مي‌گويد «حفظ آب سنگين دشوار است» کري مي‌گويد: «زود‌تر از 20 سال نه» و عراقچي مي‌گويد «تعيين طول دوره سخت است». اين يعني اينکه ما کار دشواري و بسيار زمان‌بري را دنبال مي‌کنيم که ممکن است توفيقي هم در آن نداشته باشيم. اگرچه عراقچي روز گذشته در گفت‌و‌گوهاي ديگري کمي اين نگاه آسان‌گير خود را تعديل مي‌کند و مي‌گويد: « ايران هرگز رآکتور آب سنگين اراک را رها نمي‌کند و حاضر است نگراني‌هاي پيرامون آن را رفع کند» اما او خود خوب مي‌داند که هيچکدام از اين حرف‌ها لحن يک ديپلمات انقلابي را ندارد و بهانه‌اي هم در ميان نيست که گفته شود اکنون در زمان توافق و اجراي آن هستيم و بايد از سخنان تنش‌زا خودداري شود، زيرا طرف امريکايي چنين رويکردي ندارد و لذا بايد هر سخني از کاخ سفيد را پاسخي درخور آن داد. شرمن در همين سخنراني سنا که اصرار داريم آن را يک نمونه مشخص شروع « راهبرد تحقير ملي ايرانيان پس از تعليق هسته اي» بدانيم، مي‌گويد: « در ديدار روز 8 فوريه نمايندگان آژانس و ايران بحث ابعاد نظامي احتمالي و موضوع پارچين هم مطرح مي‌شود. من از ايران مي‌خواهم که در شش ماه آينده و در حالي که مذاکرات در جريان است، به اين موضوع بپردازد.‌» اين خانم موضوع را به موشک‌هاي ايران هم مي‌کشاند و مي‌گويد: « بحث موشک‌هاي بالستيک ايران هم از مواردي است که بايد در توافق نهايي به آن پرداخته شود». شرمن پا را فراتر از اين مي‌گذارد و به سبد کالا هم سري مي‌کشد و توزيع سبد کالا در ايران را اولاً صدقه امريکا به مردم ايران توصيف مي‌کند و پس از آن با تحقير رئيس‌جمهور ايران مي‌گويد که روحاني به قولش درباره اينکه صدقه امريکا را در جاي ديگري – احتمالاً نظامي ! – خرج نکند، عمل کرده است: « شما در اخبار ديديد که ايران اخيراً به طور قابل مشاهده‌اي غذا به مردم فقير در جامعه داد که به نوعي نشان‌دهنده اين است که کاهش هدفمند و محدود تحريم‌ها تاثير مستقيم بر مردم اين کشور داشته است، همانطور که روحاني قول داده بود که اين پول صرف اهداف ديگر نشود». در برابر اين تحقير‌ها حتي همان واکنش منفعلانه را از دولت محترم نديديم و اگر‌چه ظريف محترمانه پاسخ داد که «خانم شرمن واقعيت‌ها را مرور کند» اما بار اصلي پاسخ به شرمن بر دوش مجلس افتاد که بيانيه‌اي عليه ورود شرمن به موضوع سبد کالا صادر کرد. به هر حال دولت اعتدال و تيم هسته‌اي بهتر است خود را براي مقابله با راهبرد جديد امريکايي‌ها آماده کنند. با اين تريبون‌هاي منفعل و شکسته نمي‌توان رويکردي انقلابي با تحقير‌هاي امريکا داشت. بهترين پيشنهاد به دولت آن است که فرض کند تحريم‌هاي غرب در حد فعلي و غني‌سازي ما نيز در همين حد باقي بماند. از اينجا به بعد بايد کار اداره کشور بر مبناي اقتصاد مقاومتي و تکيه بر‌ راهکار‌هاي دروني باشد. نظرسنجي‌هاي متعدد تاکنون ثابت کرده است که مردم ايران به رغم راضي بودن نسبي از تيم‌ هسته‌اي، غني‌سازي و انرژي هسته‌اي را بخشي از غرور ملي خود مي‌دانند و حاضر نيستند بر سر آن بيش‌از اين معامله کنند. چنين ملتي، قطعاً هوشياري کافي را هم دارد که بداند براي رسيدن به اين مقصود بايد هزينه آن را بپردازد. چرا دولت به مردم خود تکيه نمي‌کند و از آنان نمي‌خواهد که براي ايستادگي در برابر هجوم دشمن به دستاورد‌هاي گرانقدر هسته‌اي وارد ميدان کارزار مقاومت اقتصادي شوند. اگر رئيس جمهور چندين بار به جاي تحقير و تخريب منتقدان توافق هسته‌اي، در سخناني شفاف و محکم - با همان محکمي تخريب منتقدان - از مردم بخواهد که همراه او به عرصه مقاومت اقتصادي وارد شوند و پاي اين حق خود بايستند، آن وقت براي وندي شرمن‌ها جز آنکه در آيينه حسرت به سيماي عجوزه شکست خورده خود بنگرند، فعل ديگري باقي نمي‌ماند.