طرحهایی که باعث فرار مغزها میشود
آرمان ملي/ وقتي انتخابات مجلس يازدهم با حداقل شرکتکننده صورت گرفت... مشخص بود دغدغه انتخابشوندگان که آراي حداقلي حوزه انتخابيه خود را در اختيار دارند، به اندازه اکثريت نيست بلکه دنبال حداقلهايي بودند و هستند و آن را تعقيب ميکنند.
نمونه بارز آن همين مساله تبليغات در پناه قانون براي فضاي مجازي است. دغدغه امروز مردم ايران تورم، خشکسالي، بيکاري و ديگر محدوديتهاي پيش روي آنان است که اصلا در مخيله نمايندگان حداقلي مجلس يازدهم نميگنجد. عدم اطلاع برخي نمايندگان مجلس يازدهم از تاثير مصوباتي که به عنوان قانون در کتاب قانون ثبت خواهند کرد، مويد اين مدعاست. براي نمونه، همين فضاي مجازي را در طول سال گذشته در نظر بگيريد. فيالواقع ميتوان به جنگ تکنولوژي رفت؟ روزي دغدغه مسئولان ويدئو در کشور بود و آن را ابزار شيطاني غرب ميدانستند که به قصد تخريب جوانان ايران اختراع شده. روز ديگر سراغ ماهواره رفتند قانوني که در محدوديت ماهواره هنوز پابرجاست. امروزه ديگر به ديش و الانبي هم نيازي نيست. کافي است لبتاپي کنار خود بگذارد يا از همين دستگاه گوشي موبايل هر برنامهاي خواست ببيند. امکان جلوگيري از استفاده از ماهواره هم با تکنولوژي پيشرفته جديد ميسر نيست.
به گفته آقاي رئيسجمهور دکتر حسن روحاني به فرض که مانعي براي فرستندهها ولو با تصويب قانون گذاشتيم با فيلترينگ چه ميکنيم؟ بر اين باورم مافياي فيلترينگ که روزانه ميلياردها تومان درآمد دارد، گاهي پشت چنين پيشنهاداتي است. کافي است فضايي بسته شود، مافياي فيلترينگ به کار ميافتد. چهل ميليون کاربر تلگرام در ايران داريم که از اين طريق به کسب و کار خود مشغولاند. اما قاضياي که دستور فيلتر تلگرام را داد، الان کجاست؟ کمتر کسي است در دنياي امروز خصوصا در ايران که به کسب و کاري مشغول باشد يا نياز به ابزار و وسايلي داشته باشد و از طريق تلگرام حوائج خود را برطرف نکند.
اين طرح نيز همين سرنوشت را پيدا خواهد کرد؛ بر روي کاغذ ثبت ميشود، در مجلس راي ميآورد، در کتاب قانون جا خوش ميکند و کاربران اصلا توجهي به آن نميکنند و کار خود را انجام ميدهند، اما اين طرح يک بدعت در نحوه تصويب خود گذاشته است؛ برابر اصل ۷۴ قانون اساسي سِمت نمايندگي قائم به شخص است و نميتوان سمت نمايندگي را که با آراي مردم ولو با آراي حداقلي متعلق به نمايندهاي شده است را به ديگران تفويض کرد. برابر اين طرح که عنوان «حمايت از حقوق کاربران و خدمات پايه کاربردي در فضاي مجازي» را بر خود دارد، ۳۴ ماده تنظيم شده و اجراي آن به کميسيوني ۲۰ نفره با اختياراتي وسيع و متنوع سپرده شده که عمدتا افراد نظامي- امنيتي بر نحوه اجراي آن نظارت دارند که فقط دو نفر از آنان حقوقدان هستند.
اين شيوه قانونگذاري مخالف صريح قانون اساسي است. تا بهحال برابر اصل ۸۵ تصويب بعضي از طرحها و لوايح به بهانه ضيق وقت و مشغول بودن مجلس به مسائل مهمتر به صورت آزمايشي براي مدتي جايگزين قانونگذاري در مجلس ميشد، اما اين بدعت جديد در نوع خود هم از نظر شکل و هم از نظر محتوابينظير است. اينکه هياتي را تعيين کنيم و اين هيات را مسئول اجراي مصوبهاي بدانيم، نميدانم چگونه به ذهن نمايندگان مجلس رسيده است؟ اعمال هر يک از قواي سه گانه مقننه، قضائيه، مجريه در چهارچوب قانون اساسي و ديگر قوانين معين و مشخص است. اين شيوه نگريستن به نحوه تهيه، تصويب و اجراي طرحها و لوايح عملا دخالت در امور قواي ديگر است آنهم در مسالهاي که فيالواقع امکان اجراي چنين مصوباتي مثل بستن سد در مقابل نور است. آيا ميشود با بستن سد مانع از انتشار نور شد؟
تکنولوژي و سرعت طـــرحها و تبليغات آنهم در فضاي مجازي تا جايي پيش رفته که از يک ايستگاه زميني وسيلهاي به کره مريخ اعزام ميکنند با همين تکنولوژي خاک کره مريخ را بدون دخالت دست انسان و تنها با دستور دادن از اتاق فرماني در زمين برداشت ميکنند و در سفر بعدي به مريخ برميگردانند تا دانشمندان راز بقا و نحوه شکلگيري سيارات را در ماوراء زمين تحقيق کنند. جاي تعجب است ما در ايران دنبال اين مطلبيم که چگونه جلوي همين تکنولوژي را بگيريم! مگر شدني است؟ ظاهرا در جهان دو کشور چين و ايران از نظر نحوه برخورد با فضاي مجازي تافته جدابافتهاي هستند. سوال از نمايندگان مجلس يازدهم اين است که در بحران فعلي که از خوزستان شروع و به استانهاي ديگر دارد سرايت ميکند، چرا هموغم خود را به کار نميگيريد تا زندگي مردم اين مناطق را در پناه مصوبات خود تغيير دهند. مگر چه اتفاقي اقتاد که ظرف يکي، دو روز با آب پشت سدهاي ساختهشده در خوزستان به شيوهاي برخورد شد که عليالظاهر اعتراضات مردمي اين نواحي که به گفته مقام معظم رهبري بهحق بود، فروکش کرده است.
پرسش اين است آيا مجلسي که ادعاي انقلابيگري دارد، قادر نيست با مصوبات خود در کنار مردم بنشيند. بيش از هفت ميليون ايراني در کشورهاي مختلف زندگي ميکنند. سطح سواد اين افراد عمدتا بالاي ليسانس است. در کمتر نهاد و سازمان پيشرفتهاي رد پاي يک ايراني را نميتوان جستجو کرد و جوانان تحصيلکرده ايران عطاي ماندن را به لقايآن ميبخشند. ديروز مصادف با روزي بود که مريم ميرزاخاني رياضيدان نامي ايراني جايزه فيلد خود را که همسطح جايزه نوبل ميباشد از دستان رئيسجمهور کرهجنوبي در حالي که بيماري سرطان در تار و پود او رسوخ کرده بود با لبخند معصومانهاي دريافت کرد. چرا مريم ميرزاخاني و ميرزاخانيهاي ديگر نميتوانند در کشور خود از توان و قدرت علمي بالايي که دارند، استفاده کنند؟ نگارنده در مسافرتهايي که قبل از کرونا به جاهاي مختلف داشتم، عمدتا به دانشگاهها و کتابخانهها سر ميزدم. سوگند ميخورم در جايي نبود که ورود پيدا کرده باشم و از مسئول آن دانشگاه يا کتابخانه آدرس يک ايراني را بگيرم و با پاسخ منفي روبهرو شده باشم. ايرانيان در بالاترين جايگاه علمي قرار دارند.
کساني که تحصيلات دبستان، دبيرستان، دانشگاه و عمدتا تحصيلات تکميلي خود را در ايران گذراندهاند اما فضاي کشور با چنين مصوباتي براي آنان تنگ شده يا تنگ ميشود. کافي است به چند نهاد و سازمان معتبر از سرمايهگذاري و سرمايهداري تا مجامع علمي نيمنگاهي داشته باشيم. سرنوشت انوشه انصاري نمونه موفق زن ايراني است که نه مانند مريم ميرزاخاني است بلکه در دنياي مجازي به دنبال سرمايهگذاري و سرمايهداري افتاد، خاطراتش را بخوانيد. ميگويد وقتي که وارد آمريکا شدم قادر به صحبت کردن با زبان مردمي که قرار بود منبعد در آنجا زندگي کنم، نبودم اما همين زن چند سال بعد با پرداخت ۲۵ ميليون دلار سفري چند روزه را در فضا آغاز کرد و جاي خوشحالي است هر کجا که دعوت ميشود با افتخار ميگويد که ايراني هستم. نمايندگان مجلس چرا به اين مهم فکر نميکنند؟
مصوباتي از اين دست از نظر سطح روز تکنولوژي امکان عملي ندارد اما نقشه کور راهي است که نخبگان را به آنسوي مرزها هدايت ميکند. وقتي از هر يک از ايرانيان موفق در آن سوي مرزها سوال ميشد چرا همين بساط را در ايران پهن نکرديد. با امکاناتي که در کشور خودمان هست با نيروي کار ارزان و فعالي که داريم؛ موفق ميشديد. ميگفتند که به سرنوشت چند نفر از نخبگان نگاه کنيد. مثلا آقاي دکتر کاوه مدني که راه فرار را در پيش گرفت، اما امروزه با گذشت دو، سه سال از روزي که از ايران رفت وقتي که وضع کره زمين با توجه به شرايط تغييرات اقليمي به وضع فعلي درآمد، به عنوان مهمترين و ارزشمندترين دانشمند حوزه محيط زيست تغييرات اقليمي طرف مشورت اکثر نهادها و سازمانها و کشورها به غير از کشور خودش است. کسي که فرياد زد سد گتوند را آبگيري نکنيد، اين سد بر کوهي از نمک احداث شده و امتزاج آب و نمک و اختلاط اين دو، تمام پائين دست سد گتوند را به کويرستاني لم يزرع تبديل خواهد کرد اما کسي توجه نکرد. هم اکنون ۴۳۰هزار هکتار از اراضي پائين دست سد گتوند با نمکي چند برابر نمک آب اقيانوسها خشکيد و چند نسل بايد بگذرد تا اين اراضي به وضع قبل از افتتاح سد گتوند برگردد.
فراموش نميکنم در همان زمان رئيسجمهور وقت آقاي احمدينژاد خطاب به رئيس کل سازمان بازرسي کل کشور که گفته بود کارشناسان حوزه آب دست جمعي اعلان کردهاند اين سد نبايد افتتاح شود چه گفت. حتي زماني که بعد از توقف طولاني و رهاشدن احداث سد به آقاي رئيسجمهور گفته شد برنامه تکميل سد را تعطيل کنيد. شما از کجا سد و سدسازي را ميشناسيد؟ در خوزستان رودهاي پرآب با مساحتي نزديک به هر يک هزار کيلومتر در جريان است. کارون، مارون، کرخه و دز که از آبرفت آنها دشت حاصلخيز خوزستان در طول ميليونها سال شکل گرفته است، کجا رفتهاند؟ آب آنها چه شد؟ سرزمين حاصلخيز خوزستان را چه ميشود که امروز با بودن هزاران چاه نفت و کارخانه پتروشيمي وديگر صنايع وابسته، جواني با اشک و آه فرياد بزند که ۲۲ سالهام، بيکارم؛ من شغل ميخواهم. يا زني مستاصل فرياد بزند من اعتراض مسالمتي دارم، گاوميشهايم از تشنگي دارند ميميرند تنها سرمايه من همين گاوميش است، نگذاريد از تشنگي تلف بشوند. بميرند، من و خانوادهام هم مردهايم.
سرنوشت خوزستان و ديگر استانهاييکه با بيبرنامگي در وضع موجود گرفتارآمدهاند آينده تلخ اين کشورند. استان گلستان به عنوان سرسبزترين استان ايران با داشتن دو سد، فرياد تشنگي مردمش بلند است و مسئولان سدهاي اين استان ميگويند ذخيره سدها به صفر رسيده است. زايندهرود را تصميماتي مشابه اين تصميمات خام خشکاند. زايندهرود زندهرود فلات مرکزي ايران بود. رود قزلاوزن طولانيترين رودي که از آذربايجان سرچشمه و در گيلان به سفيدرود ميپيوست الان به جوي آبي تبديل شده است. چنين وضعي را مجالس گذشته با طرحهايي از اين دست رقم زدهاند. ميگويند مومن از يک سوراخ دو بار گزيده نميشود. حالا طرحي که فقط جيب مافياي فيلترينگ را پر خواهد کرد و طرحهايي از اين دست نوعي نگاهي غيرواقع بينانه به علم و تکنولوژي است.