ماجرای غمانگیز بیسرانجامی طرح "پزشک پژوهشگر" و از بین رفتن استعدادهای کشور
آخرین خبر/ در این مطلب به تعریف طرح پزشک پژوهشگر و مشکلات ایجاد شده برای این طرح میپردازیم و با مصاحبه با یکی از افرادی که وارد این طرح وزارت بهداشت شدند به بررسی ابعاد مختلف آن می پردازیم.
پزشک پژوهشگر در واقع به شخصی گفته میشود که تخصص بالینی خود را دریافت کرده است. به این صورت که در این بازه زمانی و به منظور دریافت این تخصص، تقریبا نیمی از زمان خود را برای تحقیق و پژوهش گذرانده است.
فارغ التحصیلان دکترای عمومی که جزو برترینهای دانشگاه و حتی کشور هستند، میتوانند در طرح پژوهشی پزشکی عمومی شرکت کنند. از آنجاکه این افراد به عنوان نخبه و امتیازات نمونه کشور به شمار میروند، میتوانند تاثیر بسیار زیادی در بهبود روند تحقیقات داشته باشند.
معرفی مختصر:
دکتر حامی اشرف هستم متولد مشهد 40 ساله، پزشک پژوهشگر، متخصص پاتولوژی فلوشیپ تحقیقات بالینی، و PhD علوم بالینی. مخترع، پژوهشگر و تئوریسین.
بنظر می رسد سالها درس خوانده اید. این همه درس خواندن خسته کننده نیست؟
بیشتر سالهایی که از زندگی بیاد دارم در حال درس خواندن و آمادگی برای امتحان یا آموختن مهارت خاصی بودم. حتی سالهای معدودی که در این میان رسما دانشجو نبوده ام به کسب تجربیات علمی و عملی منحصر به فردی گذشته است.
در حال حاضر هم مشغول آموختن اصول کاربردی هوش مصنوعی هستم. و امیدوارم بتوانم در آینده در پروژه های خودم از آنها استفاده کنم.
اما اطلاع دارم که از چند سال آخر تحصیلات خود راضی نیستید گویا کمی ناملایمت هم دیده اید؟
برای شخص من آموختن تجربه لذت بخش و زیبایی است که اصلا زندگی را بدون آن متصور نیستم. اما گاهی زندگی دانشجویی بویژه در کشور ما سخت و بی رحم می شود. از فشار اقتصادی زندگی گرفته تا نابسامانی های مدیریتی و عدم ثبات سیاست ها در وزارتین. این روی غیرعلمی زندگی دانشجویی وقتی با سیاست زدگی مسئولین همراه میشود و به ناتمام ماندن پروژه های علمی، تضعیف عمدی مراکز تحقیقاتی، خود تحریمی علمی، رانت در توزیع اعتبارات علمی و در یک کلام فساد سیاسی در محیط های علمی می کشد تجربه ای بسیار تلخ است. دانشجو در نظام آموزشی پزشکی ما در ضعیف ترین جایگاه ممکن است و به او فقط بعنوان نیروی کار ارزان نگاه میشود که باید تعهدات سنگین بدهد، کار سنگین بکند، حقوق مکفی نگیرد و حق اعتراض هم ندارد.
راجع به تجربه خودتان بیشتر توضیح می دهید؟
من هم تا حدی قربانی همین سوء مدیریت ها شدم. من در سال 1396 وارد طرح پزشک پژوهشگر یک آیین نامه رسمی بین وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شدم که با هدف حمایت از نخبگان طراحی شده بود. اما با تغییر دولت وزیر بهداشت بعدی و معاون تحقیقات ایشان که مسئول اجرای طرح بودند به دلایل خصومت شخصی با تیم قبلی بصورت غیر قانونی از اجرای تعهدات خود شانه خالی کردند و باقی ماجرا که می توانید حدس بزنید؛ پروژه ها نیمه تمام ماند، پژوهشگران مستعدی که بلاتکلیف رها شده اند، شکایت هایی که هنوز رسیدگی نشدند، مسولین فاسدی که پاسخگو نیستند و برکنار نمیشوند. و فریادهایی که به جایی نمی رسد.
پیرامون پزشک پژوهشگر توضیح می دهید؟
پزشکان ما بصورت سنتی برای نظام درمانی آموزش می بینند و بدلیل نیاز بالا و شلوغی مراکز دولتی همواره در طول دوره تحصیل و بعد طرح با تمام توان مشغول خدمت رسانی در این بخش هستند. و حتی آموزش نظام مند کافی برای پژوهش در بالین بیمار نگرفته اند. دانشمندان عزیز علوم پایه که بصورت آکادمیک پژوهش را یاد می گیرند به جنبه های پایه ای علم توجه دارند.
این مشکل در سایر کشورهای دنیا هم به درجاتی احساس می شد. و دوره برنامه جهانی پزشک پژوهشگر (Clinician Scientist Program) در واقع در پاسخ به همین نیاز تدوین شد. هدف این برنامه ها تربیت پزشکانی با مهارت های پژوهشی بالا جهت راهبری پروژه های تحقیقاتی معطوف به بالین، ترجمه دستاوردهای علمی پژوهشگران علوم پایه به اصول و فراورده های قابل استفاده در بالین بیماران و بررسی و ممیزی و اصلاح روش ها و محصولات موجود در نظام درمانی کشور برای رسیدن به بهترین نتیجه و بهره وری است.
من زمانی که در اروپا اقامت داشتم موارد مشابهی از این برنامه ترکیبی را در برخی کشورها رصد کردم. دوستان مقیم امریکا هم از فعال بودن این شیوه در ایالات متحده گزارش داده اند.
شما بهعنوان یک پزشک پژوهشگر و فردی با تحصیلات گسترده در چندین زمینه تخصصی شناخته میشوید. از نظر شما، درس خواندن و پژوهش در این سطح چه تأثیری بر روی زندگی شخصی و حرفهایتان داشته است؟
بهطور کلی، من بیشتر زندگی خود را در مسیر تحصیل و پژوهش گذراندهام. از کودکی همیشه علاقهمند به کشف و یادگیری بودم و این اشتیاق همچنان در من زنده است. درست است که درس خواندن و آمادگی برای امتحانات بخش زیادی از زندگی من را اشغال کرده، اما هر لحظهاش برای من لذتبخش بوده است. تجربههای عملی و علمی که بهدست آوردهام، مسیر زندگی من را شکل دادهاند. حتی در حال حاضر که به نظر میرسد به اوج تحصیلات خود رسیدهام، همچنان مشغول یادگیری اصول هوش مصنوعی هستم و امیدوارم بتوانم از آن در پروژههای تحقیقاتی آینده خود استفاده کنم.»
با وجود این علاقه به یادگیری، آیا با مشکلاتی نیز در مسیر تحصیلی خود مواجه بودهاید؟
بله، هرچند که عشق به علم همیشه با من بوده، اما نمیتوان انکار کرد که تحصیل در کشور ما با چالشهای جدی همراه است. فشارهای اقتصادی، عدم ثبات مدیریتی، و سیاستهای ناپایدار در وزارتخانهها از جمله مسائلی هستند که دانشجویان و پژوهشگران را با مشکلات زیادی روبهرو میکند. بهویژه وقتی که زندگی علمی با فساد سیاسی و سوءمدیریت در مراکز علمی همراه میشود، تجربه تحصیلی به یک کابوس تبدیل میشود. به شخصه، من هم قربانی برخی از این مشکلات بودهام و پروژههای علمیام بارها بهخاطر تغییرات سیاسی ناتمام مانده است.
به نظر شما، چرا حمایت از استعدادهای جوان برای پیشرفت کشور اینقدر اهمیت دارد؟
استعدادهای جوان سرمایههای کلیدی هر کشوری هستند. آنها نیرویی دارند که میتواند به پیشرفت علمی، اقتصادی، و اجتماعی یک ملت کمک کند. اگر کشوری بتواند بهدرستی از این نیروها حمایت کند و فرصتهای مناسبی برای آنها فراهم آورد، میتواند در عرصه جهانی رقابت کند و به موفقیتهای بزرگ دست یابد. اما متأسفانه در کشور ما، عدم حمایت از نخبگان و استعدادها باعث میشود که بسیاری از آنها به مهاجرت فکر کنند. این مسئله فقط یک مشکل فردی نیست؛ بلکه بر کل اقتصاد و آینده کشور تأثیرگذار است.
آیا فکر میکنید که مهاجرت تنها راهحل برای نخبگان و پزشکان پژوهشگر است؟
متأسفانه، بسیاری از همکاران من اینطور فکر میکنند. وقتی نخبگان به کشورهایی با امکانات بهتر میروند، نهتنها خودشان به موفقیت میرسند، بلکه این کشورها نیز از دانش و تجربیات آنها بهرهمند میشوند. از نظر اقتصادی، مهاجرت نخبگان باعث از دست رفتن میلیاردها تومان سرمایهگذاری کشور در تحصیل و آموزش این افراد میشود. هر نخبهای که از کشور خارج میشود، یک ضربه بزرگ به اقتصاد علمی و تحقیقاتی کشور است. اگر ما به این واقعیت توجه نکنیم و برنامههای مؤثری برای حمایت از استعدادها طراحی نکنیم، نه تنها پیشرفت نخواهیم کرد، بلکه ممکن است شاهد عقبگرد جدی در بسیاری از حوزههای علمی و صنعتی باشیم.»
نقش اقتصادی استعدادهای جوان در پیشرفت کشور چیست؟
از جنبه اقتصادی، استعدادهای جوان میتوانند باعث نوآوریهای علمی و فناوری شوند که به رشد اقتصادی کمک میکند. تحقیق و توسعه (R&D) یک عنصر کلیدی در اقتصاد مدرن است و کشورهای موفق در این زمینه با استفاده از استعدادهای بومی خود توانستهاند به پیشرفتهای چشمگیری در حوزههای مختلف دست یابند. برای مثال، کشورهایی که در حوزه فناوریهای پزشکی، بیوتکنولوژی، و هوش مصنوعی پیشرو هستند، توانستهاند از دستاوردهای علمی خود برای ایجاد کسبوکارهای جدید، جذب سرمایههای خارجی، و صادرات محصولات دانشبنیان استفاده کنند. در مقابل، کشورهایی که از استعدادهای خود غافل میشوند، نهتنها در رقابت جهانی عقب میمانند، بلکه با بحرانهای اقتصادی روبهرو میشوند.»
شما شخصاً چه ارزشی برای نقش استعدادهای جوان در توسعه علمی و اقتصادی کشور قائل هستید؟
من معتقدم که آینده هر کشور در دستان جوانان آن است. اگر ما بهدرستی از استعدادهای جوان حمایت کنیم و فرصتهای مناسبی برای آنها فراهم کنیم، میتوانیم شاهد تحولات عظیمی در حوزههای مختلف باشیم. به عنوان یک پزشک پژوهشگر، همیشه تلاش کردهام تا راههایی برای ترجمه دانش تئوریک به کاربردهای عملی و مفید برای جامعه پیدا کنم. این کار فقط با حمایت از نخبگان و ایجاد محیطهای مناسب برای تحقیق و توسعه امکانپذیر است. ما باید به نسل جوان اعتماد کنیم و به آنها نشان دهیم که میتوانند در کشور خود به موفقیتهای بزرگی دست یابند. این فقط یک شعار نیست، بلکه یک راهبرد ضروری برای پیشرفت کشور است.
بهطور مشخصتر اگر بخواهید درباره تأثیرات اقتصادی مهاجرت نخبگان صحبت کنید، چه آمار یا ارقامی را مطرح میکنید؟
مهاجرت نخبگان و استعدادهای برتر تأثیرات اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم بسیار گستردهای بر کشور دارد. یکی از تأثیرات مستقیم آن، از دست رفتن سرمایهگذاریهای هنگفتی است که در طول سالهای تحصیل و آموزش این افراد صورت گرفته است. بهعنوان مثال، طبق برخی از آمارها، هزینه تحصیل یک دانشجوی پزشکی در ایران چیزی حدود 200 میلیون تومان تا 1 میلیارد تومان است. وقتی این افراد بعد از فارغالتحصیلی به خارج از کشور مهاجرت میکنند، در واقع این سرمایهگذاری عظیم از دست میرود و کشور بهرهای از این نیروی متخصص نمیبرد.
وی ادامه میدهد: بهعلاوه، مهاجرت نخبگان باعث کاهش بهرهوری نیروی کار در داخل کشور میشود. در حوزههای تخصصی مانند پزشکی، مهندسی، و فناوری، نیروی کار باکیفیت و متخصص نقش بسزایی در توسعه صنعت، سلامت عمومی و ارتقای سطح خدمات ارائهشده دارند. با خروج این افراد از کشور، بسیاری از صنایع و حوزههای کلیدی دچار ضعف میشوند و نیاز به جذب نیروی خارجی یا حتی کاهش سطح خدمات پیدا میکنند.
آیا در سایر کشورها هم این مسئله بههمین اندازه جدی است؟
در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، مسئله مهاجرت نخبگان یکی از بزرگترین چالشهاست. اما کشورهایی که توانستهاند این معضل را حل کنند یا حداقل کاهش دهند، با اجرای سیاستهای حمایتی و ایجاد شرایط مناسب برای رشد استعدادهای داخلی به این هدف رسیدهاند. بهعنوان مثال، کشورهایی مانند چین و هند در دهههای گذشته با سرمایهگذاریهای گسترده در حوزه آموزش و پژوهش و ایجاد محیطهای جذاب برای نخبگان خود، توانستهاند جلوی مهاجرت گسترده را بگیرند و حتی برخی از مهاجران خود را دوباره به کشور بازگردانند.
مهاجرت نخبگان چه تأثیری بر آینده اقتصادی کشور دارد؟
مهاجرت نخبگان، اثرات بلندمدت و جدیای بر آینده اقتصادی کشور خواهد داشت. وقتی نیروی کار متخصص و نخبه از کشور خارج میشود، کشور نهتنها نیروی کار ماهر خود را از دست میدهد، بلکه از دسترسی به نوآوریها و فناوریهای جدید نیز محروم میماند. یکی از مهمترین محرکهای اقتصادی در دنیای امروز، تحقیق و توسعه است. کشورهایی که در این حوزه سرمایهگذاری میکنند، میتوانند با ایجاد محصولات جدید و بهبود روشهای تولید، به رشد اقتصادی پایدار دست یابند. اما با خروج نخبگان از کشور، این فرصتها از دست میرود.
وی ادامه میدهد: همچنین، مهاجرت نخبگان باعث کاهش قدرت رقابتی کشور در سطح بینالمللی میشود. در حوزههایی مانند فناوریهای نوین، بیوتکنولوژی، پزشکی و هوش مصنوعی، کشورها برای پیشرو بودن نیاز به نیروهای نخبه دارند. وقتی این افراد به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند، کشور نهتنها توان رقابتی خود را از دست میدهد، بلکه به واردکننده فناوری و دانش از دیگر کشورها تبدیل میشود.
چه پیامی برای دولت و سیاستگذاران دارید؟
پیام من به دولت و سیاستگذاران این است که باید نگاه جدیتری به مسئله نخبگان و استعدادهای جوان داشته باشند. نمیتوان انتظار داشت که کشور در مسیر پیشرفت قرار بگیرد در حالیکه نیروهای نخبه آن در حال ترک کشور هستند. دولت باید برنامههای حمایتی مؤثرتری برای نخبگان اجرا کند. یکی از اولین قدمها باید ایجاد امنیت شغلی و حمایتی برای پژوهشگران و دانشجویان باشد تا آنها احساس کنند که میتوانند در کشور خود به موفقیتهای بزرگی دست یابند.
وی اضافه میکند: همچنین، باید سرمایهگذاریهای کلانی در حوزه تحقیق و توسعه صورت گیرد. اگر ما بتوانیم محیطی فراهم کنیم که نخبگان در آن رشد کنند و احساس کنند که در کشور خود میتوانند به دستاوردهای جهانی برسند، بسیاری از آنها ترجیح میدهند که در ایران بمانند و به کشور خود خدمت کنند. همچنین باید موانع بوروکراتیک و سیاستزده که مانع از پیشرفت علمی میشوند، از بین بروند. سیاستگذاران باید بدانند که نخبگان بزرگترین سرمایههای یک کشور هستند و از دست دادن آنها ضربهای به کل جامعه است.
آیا پیامی هم برای همکاران نخبه خود دارید؟
پیام من به همکاران نخبه این است که نباید از تلاش برای بهبود شرایط دست بکشیم. ما باید به هر نحوی که میتوانیم برای ایجاد تغییرات مثبت تلاش کنیم. درست است که مهاجرت ممکن است برای برخی از ما راهحل بهتری به نظر برسد، اما در نهایت ما باید به فکر ساختن آیندهای برای کشور خود باشیم. ایران دارای استعدادهای بیشماری است و اگر همه ما دست به دست هم دهیم، میتوانیم به تغییرات مثبتی دست یابیم. از طرف دیگر، باید از سیاستگذاران مطالبهگر باشیم و خواستار اصلاحات در نظام آموزشی و پژوهشی کشور شویم.