ربودهشدن داماد چند ساعت قبل از مراسم خواستگاری
همشهری/ پسری جوان روزی که قرار بود به خواستگاری دختر موردعلاقهاش برود، به دستور رقیب عشقیاش، ربوده شد و یک هفتهای را در یک خانه زندانی بود.
چندی قبل گزارش ناپدید شدن پسری جوان به پلیس اعلام شد. پدر او گفت: پسرم صابر، چند ساعت قبل از مراسم خواستگاری و بلهبرون، بهطرز مرموزی ناپدید شد.وی ادامه داد: او ظهر به خیابان یوسفآباد رفت تا گل و شیرینی سفارش بدهد. حتی در مغازه گلفروشی با خواهرش تماس گرفت و گفت گل را سفارش داده و میخواهد به خانه برگردد اما هرچه منتظرش ماندیم، برنگشت. هربار هم که با موبایلش تماس میگیریم خاموش است و احتمال میدهیم بلایی سرش آمده باشد.بهدنبال اظهارات این مرد، پروندهای درباره ناپدیدشدن پسر جوان تشکیل شد. مأموران راهی گلفروشی شدند و دوربینهای آن محدوده را مورد بازبینی قرار دادند. بررسی دوربینها نشان میداد که پسر جوان از گلفروشی خارج شده و به سمت کوچهای رفته که در آن ماشینش را پارک کرده بود اما پیش از اینکه سوار ماشینش شود، یک مرد درحالیکه دستمالی آغشته به مواد بیهوشی همراهش بوده، از پشت سر به او حمله میکند و دستمال را روی دهان و بینی پسر جوان قرار میدهد و بعد از آنکه بیهوش میشود، او را روی زمین میکشد و سوار بر ماشین خود که در آن نزدیکی پارک بوده، میکند.
سفارش آدمربایی
اگرچه مرد آدمربا ماسک بهصورت داشت اما مأموران با انجام اقدامات اطلاعاتی موفق شدند متهم را که مجرمی سابقهدار بود شناسایی کنند.در ادامه ماموران پاتوقهای احتمالی مجرم سابقهدار را زیرنظر قرار دادند تا اینکه جوان گروگانگرفتهشده یک هفته بعد آزاد شد. او گفت که در تمام این یک هفته، چشمانش بسته بوده و جایی را نمیدیده و فقط به او غذا میدادند و حتی یک ریال هم از او پول نخواستهاند تا اینکه بعد از یک هفته با دستها، پاها و چشمان بسته در نزدیکی بهشتزهرا رهایش میکنند. از سوی دیگر کارآگاهان که پاتوقهای مجرم سابقهدار را زیرنظر داشتند، سرانجام وی را شناسایی و دستگیرش کردند. او در بازجوییها گفت: مردی به نام هاشم، از من خواست تا این آدمربایی را انجام بدهم. هاشم چند روز قبل سراغ من آمد و از من خواست تا فردی را ربوده و به خانهای در جنوب پایتخت انتقالش بدهم. او تصویر فرد مورد نظر را نشانم داد و گفت فلان روز قرار است به یک گلفروشی برود. من هم رفتم و کاری که او از من خواسته بود را انجام دادم. هاشم برای انجام این کار به من وعده دستمزد 500میلیون تومانی داد. هرچند 100میلیون بیشتر به من نداد و زیر قولش زد.
ردپای رقیب عشقی
هاشم فردی که گروگانگیر اجیر کرده بود از شرکای شاکی بود. وی دستگیر شد و در بازجوییها به طراحی نقشه آدمربایی اعتراف کرد. او گفت: من و صابر(گروگان) با هم شریک بودیم. یک شرکت بازرگانی داشتیم و کار تجارت انجام میدادیم اما چند وقت قبل، صابر سهم مرا پرداخت و من را از شرکت بیرون کرد. بعد از مدتی دلیلش را فهمیدم؛ او میخواست با دختری که من عاشقش بودم ازدواج کند. پرستو دختری که من عاشقش بودم، چندی قبل به بهانه اینکه دیگر مرا نمیخواهد به رابطهمان پایان داد. قرار بود با هم ازدواج کنیم اما من شکست خوردم و بعد متوجه شدم صابر شریکم زیر پای او نشسته و قرار است بهزودی به خواستگاریاش برود و با هم ازدواج کنند. وقتی پی به این راز بردم، تصمیم گرفتم هر طور شده از صابر انتقام بگیرم و اجازه ندهم این وصلت سر بگیرد.متهم گفت: برای اجرای سناریوی انتقامجویی، آدمربا اجیر کردم و با مدارک جعلی خانهای در جنوب تهران اجاره کردم. درست همان روزی که قرار بود آقای داماد، به خواستگاری برود و بله را از عروس خانم بگیرد، وی به خواسته من، ربوده شد و همین موجب شد تا مراسم خواستگاری و بلهبرون، بههم بخورد و خانواده عروس با این ازدواج مخالفت کنند.طراح نقشه گروگانگیری و آدمربای اجارهای، به دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس دادسرای جنایی تهران بازداشت شدند و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.