راز قتل در روز شکار، فاش شد

اعتماد/ مرد شکارچی که مدعی است دوستش را حین تمرین تیراندازی ناخواسته به قتل رسانده است، از سوی دادگاه به قصاص محکوم شد.
متهم بعد از قتل، جسد مقتول را دفن کرد اما با پیگیریهای اولیای دم راز قتل فاش شد.
این پرونده با شکایت همسر بابک تشکیل شد. این زن به ماموران گفت: همسرم کارگر کارخانه سیمان بود. هر روز صبح به محل کارش میرفت. دو روز پیش او به محل کارش رفت و دیگر بازنگشت. دیروز از موبایلش پیامی به پسرم فرستاده و گفته بود چند نفر او را گروگان گرفتهاند و شکنجه میکنند. ما منتظر پیام گروگانگیران شدیم اما هیچ خبری نشد. گوشی موبایل همسرم خاموش است.
در حالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت، باز هم این زن به ماموران مراجعه کرد و گفت دوست شوهرش از او خبرهایی دارد. او گفت: دوست صمیمی شوهرم به نام فرهاد میگوید بابک با او تماس داشته و شوهرم گفته برای حفاری و یافتن عتیقه به یکی از روستاهای حاشیهای فیروزکوه میرود. حتی فرهاد او را با ماشینش به نزدیکی محل حفاری رسانده و بازگشته است.
ماموران فرهاد را مورد بازجویی قرار دادند اما گفتههای متناقض این مرد باعث شد تا نسبت به او مظنون شوند. فرهاد در بازجوییها گفت: من و بابک سالهاست با هم دوست هستیم و خانوادگی با هم رفتوآمد داریم. او به تازگی با چند نفر دوست شده بود که قصد داشتند در یکی از روستاهای فیروزکوه عتیقه پیدا کنند. آخرین بار من او را به محل حفاری رساندم اما دیگر از او خبری ندارم.
این مرد در اظهارات بعدی گفت: نیمهشب بابک سراغم آمد و گفت زیرخاکیها را یافته و حالا به تهران میرود تا آنها را بفروشد.
اظهارات ضد و نقیض این مرد، شک پلیس را برانگیخت و وقتی ماموران دریافتند او دو سابقه کیفری دارد، به بازرسی خانهاش پرداختند و یک قبضه اسلحه و پنج تیر جنگی یافتند. به این ترتیب متهم بازداشت شد. او بعد از چند جلسه بازجویی به قتل دوستش اعتراف کرد اما مدعی شد قصدی برای این قتل نداشته است.
متهم گفت: من دنبال بابک رفتم تا با هم به شکار برویم. به سمت دماوند رفتیم و آنجا میخواستیم تفنگ را آماده کنیم. بابک گفت اول او هدف را میزند و بعد هم قرار شد من بزنم. بعد از اینکه بابک هدف را زد، من پشت اسلحه قرار گرفتم. او داشت هدف را آماده میکرد اما من او را ندیدم و شلیک کردم که باعث مرگش شد. من که ترسیده بودم میخواستم او را به بیمارستان برسانم اما کار از کار گذشته بود. غروب بود و صدای زوزه گرگها به گوش میرسید. به همین خاطر از ترسم جسد بابک را دفن کردم و به خانه برگشتم. من به دروغ و از خجالتم به همسر او گفتم بابک سر حفاری رفته است.
پلیس با توجه به اعترافات این مرد، محل دفن او را حفاری کرد. به این ترتیب، باقیمانده جسد بابک کشف و به پزشکی قانونی برده شد. بعد از اینکه کارهای قانونی انجام گرفت، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی، اولیای دم درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند. آنها گفتند این مرد دروغ میگوید و به خاطر یک اختلاف قدیمی بابک را کشته و شلیک اتفاقی نبوده است.
سپس نوبت به فرهاد رسید. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من و بابک ۲۰ سال با هم دوستان صمیمی بودیم و هیچ اختلافی با هم نداشتیم. ما هر دو به شکار علاقهمند بودیم. به همین خاطر بابک با من تماس گرفت و خواست با هم شکار کنیم. چند روز قبل، محیط زیست اسلحه شکاریام را به خاطر شکار غیرمجاز گرفته بود. آن را پس گرفتم و با ماشین دنبال بابک و مقابل کارخانه سیمان رفتم و با هم به یکی از روستاهای فیروکوه رفتیم. اسلحهام دوربین نداشت. ما میخواستیم دوربین را روی اسلحه تنظیم کنیم. به همین خاطر یک دبه آب را به عنوان سیبل قرار دادیم و اول بابک شروع به شلیک کرد. چون دوربین تنظیم نبود، من اسلحه را گرفتم تا آن را تنظیم کنم اما اصلاً متوجه نشده بودم با اولین شلیک، دوربین به سمت پایین کج شده است. من از بابک خواستم کنار بایستد تا به سیبل شلیک کنم ولی چون دوربین به سمت پایین خم بود، من اصلاً متوجه نبودم بابک کجا ایستاده است. همان موقع باد شدیدی میوزید و سیبل را تکان میداد. بابک خم شده بود تا سنگی را کنار سیبل قرار دهد و مانع حرکت آن شود اما من در همان لحظه شلیک کردم و تیر به سر بابک برخورد کرد.
او ادامه داد: باور کنید من اصلاً متوجه حضور دوستم نشده بودم. در لحظهای که من از دوربین به سیبل خیره شده بودم، او خودش را به سیبل نزدیک کرده بود تا سنگ را روی آن قرار دهد. من و بابک ۲۰ سال با هم رفاقت کردیم و هیچ اختلافی با هم نداشتیم و حتی بررسی پیامکهای رد و بدلشده میان ما ثابتکننده این موضوع است.
سپس وکیل مدافع بابک در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد و گفت: موکل من به عمد شلیک نکرده و محل قرارگیری سیبل و بادی که میوزیده دلیل اصلی ماجرا بوده است.
در نهایت، قضات وارد شور شدند و فرهاد مرد شکارچی را با اتهام قتل به قصاص محکوم کردند.