پیرمرد روستایی برای نجات از حمله پلنگ، خودش را به مردن زد

همشهری/ پلنگ در نیمههای شب از دریچه طویله وارد شده و وقتی میخواسته یک گوسفند را با خود بیرون ببرد، در طویله گیر کرده است. حیوان وقتی خود را در اسارت دیده به جان گوسفندان افتاده و آنها را خفه کرده و کشته است.
حادثه حمله پلنگ گرسنه به مرد روستایی صبح یکی از آخرین روزهای بهمنماه رخ داد. آن روز محمدکریم کریمی، مرد ۷۰ساله ساکن روستای طالهالموت برای سرکشی به گوسفندنش وارد طویله شد که ناگهان هدف حمله یک قلاده پلنگ قرار گرفت.
علی کریمی، پسر این مرد میگوید: چون فصل زایمان گوسفندان است، پدرم صبح زود برای سرکشی به گوسفندان، به طویله رفت. آن روز شرایط طویله کمی عجیب بود. هیچ صدایی از گوسفندان به گوش نمیرسید و همه جا کاملا ساکت بود. با این حال پدرم به تصور اینکه گوسفندها آرام گرفتهاند، در طویله را باز کرد و وارد شد که ناگهان حیوانی به او حمله کرد.
او ادامه میدهد: همان لحظه پدرم متوجه شد که مورد حمله پلنگ قرار گرفته است. پلنگ گرسنه برای شکار وارد طویله شده بود و با دیدن پدرم به او حمله کرد و با چنگالهای تیزش مدام به او ضربه میزد. پدرم هم برای نجات جانش به جدال با او پرداخت اما پلنگ مدام به سر و گردن و صورت پدرم ضربه میزد و همین امر باعث شد که پدرم لحظاتی روی زمین بیفتد.
فرار پلنگ
پیرمرد روستایی میدانست که اگر مقاومت کند، پلنگ جانش را خواهد گرفت. به همین دلیل وقتی روی زمین افتاد، خودش را به مردن زد و پلنگ وقتی دید که او حرکت نمیکند، رهایش کرد و از طویله گریخت.
پسر این مرد ادامه میدهد: بعد از فرار پلنگ، پدرم همه توانش را جمع کرد و با سر و صورت زخمی خودش را به خانه پسرعمویم که همسایهشان است، رساند. پسرعمویم با دیدن وضعیت وحشتناک او، بلافاصله با اورژانس تماس گرفت و همزمان نیسانش را روشن کرد و پدرم را به داخل ماشین منتقل کرد تا او را به پایین الموت، یعنی جایی ببرد که بالگرد اورژانس بتواند فرود بیاید.
وی ادامه میدهد: پدرم یک روز در بیمارستان قزوین ماند اما با توجه به زخمهای عمیق و وخامت حالش او را به بیمارستان تهران منتقل کردند. پدرم در بیمارستان تهران از ناحیه چشم و بینی و فک و صورت مورد عمل جراحی قرار گرفت و با تلاش پزشکان از خطر مرگ گریخت. او حدود ۱۹روز در بیمارستان بستری بود و تحت معالجه قرار داشت و حالا ۲عمل دیگر هم باید در فروردین و اردیبهشت انجام دهد.
وی میگوید: بعد از اینکه خیالمان از پدرم راحت شد، متوجه شدیم که پلنگ ۴۰گوسفند را مورد حمله قرار داده و آنها را کشته است. کارشناسان محیطزیست که برای بازرسی به خانه پدرم رفته بودند، متوجه شدند که پلنگ در نیمههای شب از دریچه طویله وارد شده و وقتی میخواسته یک گوسفند را با خود بیرون ببرد، در طویله گیر کرده است. حیوان وقتی خود را در اسارت دیده به جان گوسفندان افتاده و آنها را خفه کرده و کشته است. صبح هم که پدرم وارد طویله شده برای اینکه فرار کند، به پدرم حمله کرده و در نهایت از در گریخته است.