نماد آخرین خبر

شکست عشقی در ۱۵سالگی تا سقوط!

منبع
خراسان
بروزرسانی
شکست عشقی در ۱۵سالگی تا سقوط!

خراسان/ تلخکامی های من از زمانی شروع شد که بهار عاشقی هایم ناگهان رنگ خزان به خود گرفت و دختر مورد علاقه ام با مردی پولدار ازدواج کرد. از آن روز به بعد زندگی برایم جهنمی شد و من که دچار شکست عشقی شده بودم برای اولین بار ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات جوان ۲۰ ساله ای است که به اتهام سرقت از خودروهای مردم توسط نیروهای گشت کلانتری دستگیر شده است. این جوان معتاد که مدعی بود هنوز همسرم نمی داند مرا به چه اتهامی دستگیر کرده اند، درباره سرگذشت خود گفت:اهل یکی از استان های شرقی کشور هستم که تا مقطع ابتدایی بیشتر درس نخواندم.پدرم کارگر ساده ساختمانی بود و من هم از همان دوران در کنار او کار می کردم اما از روزی که به خاطر دارم هیچ وقت اوضاع مالی خوبی نداشتیم به همین دلیل هم من در واقع طعم دوران کودکی و بازی های زیبای این دوران را نچشیدم. لوازم بازی من آجر و خاک بود و سیمان!

با وجود این مسیرزندگی من از ۱۴سالگی تغییر کرد که عاشق دختر همسایه شدم. «مهری»دختری زیبا و خنده رو بود که با نگاهش دلم را لرزاند و ازآن به بعد همه فکر وزندگی ام شد. بالاخره پنهانی با او ارتباط برقرار کردم ولی هیچ وقت رویای زیبای من برای ازدواج با او تعبیر نشد چرا که روزی مادر «مهری»به ارتباط نامتعارف ما پی برد وبه همین دلیل هم خیلی زود او را پای سفره عقد نشاندند تا با مردی ثروتمند ازدواج کند!

آن شب انگار قلبم صدپاره شد. روح و روانم به هم ریخت به طوری که گویی در دنیای دیگری زندگی می کردم که پای هیچ کس به خاک آن نرسیده است! توصیف آن شرایط برایم امکان پذیر نیست فقط می دانم نوجوانی مرده بودم که فقط جسمم روی زمین بود! خلاصه همان شب به پیشنهاد یکی از دوستانم و برای اولین بار یک نخ سیگار را لای انگشتانم گذاشتم تا به قول معروف به آرامش روحی برسم اما این سرآغاز بدبختی هایم شد. دیگر زندگی برایم معنا نداشت اما هیچ کس هم مرا درک نمی کرد تا حداقل عاقلانه تصمیم بگیرم. کسی مرا راهنمایی نکرد به همین دلیل مدام در دره فلاکت سقوط می کردم . بعد از این ماجرا به «تیغ کشی»رو آوردم، حالا دستان و پیکرم را با «تیغ»زخمی می کردم و از دیدن «خون»لذت می بردم! در واقع می خواستم با تحمل این دردها به آرامش برسم! انگار همه عقده ها وبغض های فرو خورده ام را از بدنم بیرون می کشیدم!

پدرم زمانی که ماجرا را فهمید بلافاصله مرا در بیمارستان بستری کرد اما من زخم روحی داشتم که نمی توانستم آن را فراموش کنم. در این شرایط بود که به مصرف گل و مواد مخدر سنتی آلوده شدم و خیلی زود کریستال و شیشه را تجربه کردم. حالا دیگر در عمق مرداب اعتیاد دست و پا می زدم و برای تامین هزینه های موادمخدر سرقت می کردم. اولین بار خیلی می ترسیدم ولی بعد از آن به چند خودرو دستبرد زدم. دیگر ترسم فرو ریخته بود چرا که فقط به «پول»می اندیشیدم تا خمارنمانم! یک شب هنگام سرقت از یک پراید دستگیر و روانه زندان شدم اما وقتی مدت محکومیتم به پایان رسید دیگر از چشم همه افتادم. حتی پدرم مرا طرد کرد. به ناچار به روستا رفتم و به کشاورزی روی یک قطعه زمین کوچک مشغول شدم. همان جا بود که با دختری از اهالی روستا ازدواج کردم اما نتوانستم خودم را کنترل کنم و دوباره مصرف موادمخدر را شروع کردم. وقتی در آینه به خودم می نگریستم چهره ای داغان و چروکیده را می دیدم که بسیار شکسته و ترسناک بود. با وسوسه های دوستان خلافکارم بازهم به شهر بازگشتم و به همان خلافکاری های گذشته ادامه دادم تا این که بازهم هنگام سرقت از یک خودرو دستگیر شدم. اکنون نیز همسرم در بیرون کلانتری انتظار مرا می کشد اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان(رئیس کلانتری )تحقیقات افسران کارآزموده دایره تجسس برای ریشه یابی سرقت های این جوان ۲۰ساله همچنان ادامه دارد. 

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره