نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

سرقت 2 میلیاردی زن میانسال از خانه اعیانی

منبع
رکنا
بروزرسانی
سرقت 2 میلیاردی زن میانسال از خانه اعیانی

رکنا/ زن ۵۹ ساله‌ای که با عنوان نظافتچی در خانه‌ای در شمال تهران کار می‌کرد، در فرصتی مناسب حدود ۲ میلیارد تومان تابلوفرش و پول نقد را سرقت کرد اما پیش از فرار، در عملیات پلیس دستگیر شد.

چندی پیش، زنی 59 ساله که با عنوان نظافتچی در خانه‌ای در شمال تهران مشغول به کار بود، اعتماد صاحبخانه را هدف گرفت و در فرصتی مناسب، حدوداً 2 میلیاردتومان چندین تابلوفرش نفیس را از منزل به سرقت برد.

ماجرا از جایی شروع شد که صاحبخانه پس از چند روز غیبت ناگهانی نظافتچی، متوجه ناپدید شدن چند تابلوی گران‌قیمت و مقادیر زیادی پول نقد شد.

با اعلام شکایت به اداره پلیس، تیمی از مأموران وارد عمل شدند و در اولین گام، هویت و مشخصات ظاهری متهم را شناسایی کردند.

با اقدامات اطلاعاتی و رصدهای دقیق، مخفیگاه این زن در حاشیه تهران شناسایی شد و مأموران پس از دریافت مجوز قضایی، در یک عملیات غافلگیرانه او را در حالی‌که در حال جمع‌آوری وسایل برای فرار بود، دستگیر کردند.

در بازرسی از محل اختفا، پنج تابلوفرش نفیس و مقادیر قابل توجهی پول نقد کشف و ضبط شد. متهم در بازجویی‌های اولیه به جرم خود اعتراف کرد و علت این سرقت را مشکلات مالی و تصمیم برای فرار از تهران عنوان کرد.

خانم، چند سالته؟

 59 سالمه...

چرا این کارو کردی؟

 من کل زندگیم سخت گذشت... از وقتی شوهرم فوت کرد، دیگه نتونستم خرج خودمو دربیارم. کارهای نظافت، ظرفشویی، هرچی بود انجام می‌دادم. ولی هیچ‌وقت کفاف نمی‌داد.

ایده سرقت از کی به ذهنت رسید؟

 راستشو بخوای... هر بار که اون تابلوفرشای گرون رو می‌دیدم، به خودم می‌گفتم کاش یکی مال من بود. یه روز، که صاحبخونه رفته بود مسافرت، شیطون گولم زد. پولارو جمع کردم، تابلوفرشا رو هم بسته‌بندی کردم... فکر می‌کردم این آخرین شانس زندگیمه.

پول‌ها رو برای چی می‌خواستی؟

 می‌خواستم بعد از فروش تابلوفرشا برگردم شهرستان خودمون. اونجا یه خونه کوچیک بخرم، یه ماشین شاسی‌بلند هم بخرم که دیگه هیچ‌وقت محتاج کسی نباشم. حتی فکر کرده بودم باقیمونده‌شو بذارم بانک، واسه روز مبادا.

تا حالا سابقه داشتی؟

 نه... اولین بارم بود. همیشه کار می‌کردم، ولی این‌بار دیگه فشار زندگی منو شکست.

ازدواج کردی یا مجردی؟

 شوهرم 10 سال پیش مرد. یه دختر داشتم که اونم ازم برید و رفت. من موندم و خودم... تو یه اتاق کوچیک، با شبای طولانی ...

می‌خواستی بعد از فرار چه کار کنی؟

می‌خواستم یه زندگی جدید بسازم، دیگه هیچ‌کس نشناستم. می‌خواستم هر روز تو کوچه‌مون با اون ماشین شاسی‌بلند دور بزنم، همه بهم بگن خوشبخت شدی! ولی نفهمیدم خوشبختی رو نمی‌شه از دزدی خرید.

وقتی دستگیر شدی، چی حس کردی؟

 همه دنیام ریخت. انگار اون ماشینی که تو خیالم بود، جلوی چشمام نابود شد.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره