نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

قتل در آتش هوس و خشم

منبع
جام جم
بروزرسانی
قتل در آتش هوس و خشم

جام جم/ شعله‌های آتش به آسمان زبانه می‌کشید. چند نفر از اهالی وحشت‌زده خود را مقابل پنجره رساندند. خودرویی در کوچه شعله‌ور بود‌. چند نفری با آتش‌نشانی تماس گرفتند‌. دو نفر از اهالی هم شلنگ آبی از حیاط خانه‌شان کشیدند و سعی کردند آتش را خاموش کنند‌. دقایقی بعد صدای آژیر خودروهای آتش‌نشانی سکوت محله‌های اطراف را شکست و به کوچه یاس نزدیک شد‌.

آتش‌نشانان عملیات اطفای حریق را شروع کردند‌. دقایقی بعد آتش خاموش شد. عقربه‌های ساعت ۱۰شب را نشان می‌داد که صدای زنگ تلفن کشیک قتل سرگرد اخباری را از خواب بیدار کرد‌. او با صدای گرفته به تلفن جواب داد‌.

مأمور کلانتری ۲۶ تهران بود و از کشف جسد سوخته مردی در صندوق عقب خودرو خبر داد‌. با توجه به مشکوک بودن ‌صحنه، بازپرس خواسته بود افسر جنایی هم موضوع را بررسی کند‌. کارآگاه آدرس را یادداشت کرد و نیم‌ساعت بعد خود را به محل رساند. هنوز از ماشین سوخته دود سفید بلند می‌شد. در کنار آن جسدی روی زمین بود که پزشکی قانونی خود را برای بررسی آن آماده می‌کرد‌.  

افسر تجسس کلانتری با دیدن سرگرد به‌سمتش آمد و بعد از احوالپرسی شروع به ارائه گزارش کرد: ‌این خودرو امشب در این کوچه آتش گرفت و اهالی با پلیس و آتش‌نشانی تماس گرفتند. وقتی آتش خاموش شد، آتش‌نشانان در صندوق عقب آن با جسد سوخته‌ مردی رو‌به‌رو شدند‌. آن‌طور که افسر آتش‌نشانی می‌گوید ماشین به‌صورت عمدی و با بنزین به آتش کشیده شده. عامل یا عاملان جنایت تصور می‌کردند باک ماشین منفجر می‌شود و اثری ازجسد باقی نمی‌ماند اما پیش‌بینی آنها درست از کار در نیامد.

کارآگاه پرسید: خودرو متعلق به اهالی است، که افسر جوان پاسخ داد: اهالی که خودرو را نمی‌شناختند‌. به‌نظر می‌رسد مقتول‌ بعدازقتل به اینجا منتقل وبه آتش کشیده شده است‌.

کارآگاه درحالی که به‌سمت دکتر می‌رفت، ازافسرکلانتری خواست شماره پلاک خودرو را استعلام و مالک آن را شناسایی کند.

دکتر سرش را بالا آورد و با دیدن کارآگاه گفت: مقتول مردی حدودا ۴۰ساله است که با ضربه‌های چاقو به قتل رسیده و دستانش هم بسته است. فعلا همین را می‌توانم بگویم و باید منتظر گزارش نهایی باشیم. کارآگاه حرف‌های دکتر را در دفترچه‌اش نوشت و به‌سمت ماشین رفت و به بررسی آن پرداخت اما نکته مشکوکی توجهش را جلب نکرد.

مأمور کلانتری هیجان‌زده خود را به اورساند و گفت: شماره پلاک را استعلام گرفتم. مالکش سه خیابان بالاتر زندگی می‌کند‌. نکته عجیب اعلام سرقت ماشین است‌. مالک یک ساعت قبل به کلانتری رفته و گزارش سرقت ماشینش را داده بود‌. 
‌‌کارآگاه گفت: با مالک تماس بگیرید تا به اینجا بیاید‌.
سرگرد دراین فاصله به بررسی محل وگفت‌وگو با اهالی پرداخت.هیچ‌یک از اهالی متوجه موردمشکوکی نشده بود‌. قاتل یا قاتلان نقطه‌ای در کوچه را انتخاب کرده بودند که خارج از دید دوربین‌های مداربسته بود. این نشان می‌داد آنها حرفه‌ای بوده‌اند‌. مرد میانسال با دیدن خودرو دو‌دستی توی سرش کوبید و به‌سمت جسد گام برداشت. بعد از سه قدم، سرباز کلانتری سد راهش شد. از حرف‌هایش معلوم بود مالک خودرو است. کارآگاه به‌سمتش رفت و خودش را معرفی کرد و خواست آرام باشد تا بتواند با تمرکز به پرسش‌ها پاسخ دهد اما مرد میانسال بی‌تابی می‌کرد‌.   
می‌شود توضیح ‌دهید ماشین‌تان چطور سرقت شد؟  
امروز دوستم یاشار خانه ما مهمان بود‌. سوئیچ ماشین را خواست تا به دیدن مردی برود‌. گفت اگر دیر برگشتم، تو سرقت ماشین را گزارش کن.  
نمی‌دانی با چه کسی قرار داشت‌؟ 
نه، فقط قرار بود طلبش را از یک قاچاقچی بگیرد‌. به او گفتم بگذار همراهت بیایم یا با خودت چاقو ببر اما قبول نکرد‌. اگر قبول می‌کرد این‌قدر راحت با چاقو او را نمی‌زدند. 
همسر مرد میانسال هم کنارشان ایستاده بود که سعی می‌کرد نگاهش را از سرگرد بدزدد. 
کارآگاه رو به زن کرد و پرسید‌: شما متوجه موضوعی نشدید که به ما کمک کند؟ 
زن سراسیمه گفت‌: نه‌، من داشتم در آشپزخانه شام درست می‌کردم. یاشار مرد شروری بود و عاقبت هم به‌خاطر همین رفتار جانش را از دست داد‌. احتمالا قاتلان غافلگیرش کرده‌اند و اول دستانش را بسته‌اند تا شکنجه‌اش کنند. بعد هم او را کشته‌اند. 
پس از بررسی صحنه جرم و تحقیقات اولیه، جسد برای بررسی‌های بیشتر به پزشکی قانونی منتقل شد. صبح روز بعد کارآگاه وقتی به دایره قتل آمد شروع به نوشتن گزارش کرد که در حین آن با سرنخ‌هایی رو‌به‌رو شد که نشان می‌داد مالک خودرو و همسرش در این جنایت نقش دارند. سریع با بازپرس تماس گرفت و دستور بازداشت آنها را گرفت. حوالی ظهر این زوج در اتاق بازجویی رو‌به‌روی سرگرد نشستند. آنها حرف‌های قبلی خود را تکرار می‌کردند اما وقتی با دلایل کارآگاه رو‌به‌رو شدند، مرد میانسال سکوتش را شکست و گفت: من و یاشار معتاد بودیم. او دیروز به خانه‌مان آمد اما مواد نداشتم. کارتش را داد تا شیشه و شام بگیرم‌. او مرد خسیسی بود و از این رفتارش تعجب کردم. وقتی به خانه آمدم، همسرم وحشت‌زده بود. او برایم تعریف کرد که یاشار در نبود من قصد تعرض به او را داشته که مقاومت کرده. با شنیدن این موضوع با یاشار درگیر شدم. دست و پایش را با کمک همسرم بستم. او منکر همه چیز بود و ادعا می‌کرد همسرم به او پیشنهاد این رابطه را در برابر پول داده. همسرم وقتی این را شنید، چاقویی از روی میز برداشت و به بدن یاشار ضربه زد و او را کشت. بعد هم تصمیم گرفتیم صحنه‌سازی کنیم.  
زن جوان هم حرف‌های شوهرش را تایید کرد و گفت: یاشار مستحق مرگ بود. او حتی از کار خود هم پشیمان نبود و قصد داشت خودش را بی‌گناه و من را گناهکار نشان دهد. 
پس از اعتراف این زوج، کارآگاه پرونده را تکمیل کرد و به دادسرا فرستاد.

🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره