فروش خودروی نیسان به پایان زندگی یک مرد جوان منجر شد

هفت صبح/ چهار سال قبل باند سارقان خودرو در جریان سرقت، مرد جوانی را زیر گرفته و مرگ او را رقم زدند. اعضای این باند در پوشش خریداران قلابی اقدام به سرقت میکردند که یکی از این سرقتها منجر به جنایت شد.به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شده و تیم جنایی با حضور بالای سر جسد مقتول به نام داوود تحقیقات را آغاز کردند.
در اولین قدم از تحقیقات جنایی دوست مقتول به نام داوود به عنوان تنها کسی که حرفهای مقتول را دقایقی پیش از مرگ شنیده بود هدف تحقیق قرار گرفت.او در برابر سوالات ماموران جنایی و کارآگاهان پلیس ماجرای مرگ دوستش را اینطور شرح داد:«مدتی قبل من تصمیم گرفتم خودروی نیسان خود را بفروشم.
برای همین ماشین را در سایت دیوار آگهی کردم. روز حادثه بود که یک مشتری جدید تماس گرفت و گفت میخواهد ماشین را بازدید کند. داوود همکار من بود و من به او جریان تماس مشتری جدید را گفتم و او گفت که میتواند برای کمک به من این بار او ماشین را برای نشان دادن به مشتری ببرد. »
دوست داوود در ادامه گفت: «یک ساعتی از رفتن داوود به محل قرار با مشتریها میگذشت که موبایلم زنگ خورد. مرد غریبهای پشت خط بود که گفت دوست شما به نام داوود در اتوبان همدانی تصادف کرده و حال وخیمی دارد. » همان جا بود که داوود تمام ماجرا را برای صاحب نیسان تعریف کرد:
«داوود گفت خریداران نیسان دو مرد جوان بودند که از او خواسته بودند ماشین را به کارشناسی رنگ ببرند. به این بهانه وارد اتوبان شدند و در فرصتی مناسب میخواستند خودرو را سرقت کنند. داوود برای نجات مال من به در خودرو آویزان شده بود اما سارقان با بیرحمی او را زیر گرفتند و از مهلکه فرار کرده بودند.»
دستگیری متهم
با اطلاعاتی که صاحب نیسان آبی در اختیار مأموران جنایی قرار داد، ردیابی متهمان آغاز شد.در حالی که حدود یک سال از جنایت خونین میگذشت خودروی سرقتی در شهرستان خاش کشف شد و مشخص شد توسط مالخر زاهدانی از سارقان خریداری شده است.
به این ترتیب شخص مالخر بازداشت شد و علاوه بر رسیدگی به اتهام خرید و فروش اموال مسروقه،جهت یافتن ردی از سارقان تحت بازجویی قرار گرفت.سرانجام با اطلاعاتی که این متهم در اختیار ماموران قرار داد یکی از عاملان قتل داوود دستگیر شد و به ارتکاب جنایت در حین سرقت اقرار کرد اما دوست او همچنان متواری است.
متهم در برخورد ابتدایی با ماموران پلیس گفت:«ما یک باند سرقت نیسان هستیم و قصد ما فقط دزدیدن ماشین بود.اما فردی که برای نشان دادن خودرو آمده بود وقتی از نیت ما با خبر شد مقاومت خیلی شدیدی کرد و رفیقم مجبور شد به سمت او اسپری اشک آور بزند.با این حال او باز هم دست از مقاومت برنمیداشت.بالاخره من که پشت فرمان خودرو بودم مجبور شدم گاز دهم که همان موقع خودرو از روی آن مرد جوان عبور کرد.»
بعد از اینکه پرونده روال قانونی را طی کرد، متهم برای محاکمه به شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک استان تهران رفت.این در حالی بود که همدست او همچنان متواری است.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی پدر و مادر داوود به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص قاتلین فرزندشان را کردند.سپس دوست داوود در جایگاه حاضر شد و شکایت خود را بابت سرقت خودرویش عنوان کرد. سپس نوبت به متهم شد که از خود دفاع کند و گفت:«من اتهام سرقتها را قبول دارم اما اتهام قتل عمدی را قبول ندارم.روز حادثه ما ابتدا میخواستیم به بهانه کارشناسی رنگ ماشین را سرقت کنیم اما مقتول اصلا از پشت فرمان پیاده نشد.
بعد به بهانه تست کردن از او خواستم پشت فرمان بنشینم و او کنارم نشست.وسط اتوبان به او گفتم ما از همین جا با اسنپ میرویم و فردا برای معامله تماس میگیریم. وقتی پیاده شد که دوباره پشت فرمان بنشیند شروع به حرکت کردم اما او خیلی سریع به سمت در ماشین برگشت و فریاد میزد دزد، دزد. دوستم به او اسپری فلفل زد اما او از در خودرو آویزان شده بود.من که میترسیدم با سر و صدای او مردم به سمت ما بیایند گاز دادم. یکدفعه حس کردم ماشین از روی چیزی رد شد اما من اصلا قصد زیر گرفتن مقتول را نداشتم.»
در همین حال به اتهام متهم فراری نیز به صورت غیابی رسیدگی شد و قضات دادگاه بعد از محاکمه متهم برای صدور رای وارد شور شدند. هیئت قضایی پس از مشورت متهم را به قصاص محکوم کرده و متهم فراری نیز به حبس محکوم شد.