نسلی که میخواهد بماند، نه فقط تحمل شود

ایرنا/ تهران - ایرنا- در همه جوامع، نسل جوان موتور حرکت و منبع انرژی اجتماعی است؛ نسلی که اگر فرصت پیدا کند، نهتنها آینده را میسازد بلکه حال جامعه را نیز نجات میدهد. اما اگر همین نسل احساس کند فقط باید "تحمل شود" نه "اعتماد"، نه تنها از آینده دل میکَند، بلکه انرژیاش بهجای ساختن، صرف عبور و فرار میشود.
این همان نقطهای است که من آن را آغاز ناامنی نسلی مینامم؛ یعنی جایی که امید از مسیر برنامهریزی حذف میشود.
ما معمولاً ناامنی را در سطح خیابانها یا مرزها میفهمیم، اما شکل عمیقتر و خطرناکترش در ذهن و روان نسلها اتفاق میافتد. وقتی جوان امروز، در تصمیمهای کلان، در تقسیم فرصتها، و در روایت رسمی از آینده، سهم خود را نمیبیند، احساس «بیجایی» میکند؛ یعنی جایی که هست، متعلق به او نیست و جایی که میخواهد باشد، در دسترسش نیست. این حس بیجایی، ریشه بسیاری از رفتارهای اعتراضی خاموش، مهاجرتهای درونی، بیتفاوتی اجتماعی و فرسودگی روانی است.
در ادبیات توسعه، شاخص سرمایه انسانی یکی از مهمترین مؤلفههای پایداری است. اما سرمایه انسانی بدون احساس تعلق نسلی دوام ندارد. تعلق، زمانی شکل میگیرد که جوان احساس کند صدایش شنیده میشود، تصمیمش اثر دارد، و زحماتش دیده میشود. اگر این احساس از بین برود، هیچ طرح اقتصادی یا فرهنگی نمیتواند مانع فرسایش اعتماد شود.
ما امروز با نسلی روبهرو هستیم که باسوادتر، آگاهتر و جهانیتر از هر دورهٔ تاریخی پیش از خود است. اما پارادوکس تلخ اینجاست: هرچه توانمندتر میشود، احساسِ ناتوانیِ بیشتری در تأثیرگذاری بر محیط خود دارد. این تضاد، انرژی جمعی را میبلعد. نتیجهاش میشود نسلِ محتاط، نه خلاق؛ ناامید، نه معترض؛ مصرفگر، نه مولد.
بهعنوان کسی که مسئولیت حوزه جوانان را بر عهده دارد، باور دارم بازسازی اعتماد بین نسلی دیگر با توصیه و شعار ممکن نیست. باید میدان تصمیمسازی را واقعیتر کرد؛ یعنی به جوانان، مسئولیت واقعی داد، نه فقط صندلی مشورتی. باید نشان دهیم که تجربه و جسارت میتوانند کنار هم بایستند، نه در برابر هم.
امنیت نسلی از همین همافزایی شروع میشود وقتی نسلها همدیگر را جایگزین نمیکنند، بلکه مکمل میدانند.
در سیاستگذاریهای جوانان، وقت آن رسیده که از نگاه حمایتی صرف عبور کنیم و به نگاه شراکتی برسیم. نسل جوان، محتاج ترحم نیست؛ محتاج اعتماد است. این اعتماد نه با وعده، که با واگذاری واقعیِ مسئولیت و با حذف فاصله میان گفتار و عمل ساخته میشود.
آینده، جایی نیست که در تقویم نوشته شود؛ آینده، همان لحظهای است که یک جوان باور کند «میتواند» و «اجازه دارد». اگر این حس در او زنده بماند، دیگر ناامنی نسلی معنا ندارد. اما اگر از او سلب شود، هر امنیتی در ظاهر هم باشد، در عمق جامعه فرسایش پیدا میکند.
ما باید به جای اینکه فقط درباره نسل آینده سخن بگوییم، آینده را با نسل امروز بنویسیم. این تنها راهِ بقا و امیدِ یک ملت است.
نسلی که میخواهد بماند، باید باور کند که دیده میشود و ما مسئولیم که این باور را ممکن کنیم.
* معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان