فرهنگ، ریشه ماندگاری طبیعت

ایرنا/ تهران - ایرنا - بشر معاصر بیش از هر زمان دیگری با پیامدهای ناآگاهی و دخالتهای بیرویه خود در نظام طبیعت روبروست، برهم خوردن تعادل اکوسیستمها، تخریب زیستگاهها، کاهش تنوع زیستی، خشکسالی، تغییر اقلیم و بحران کمآبی، همه نشانههایی از این واقعیتاند که رفتار انسان و سبک زندگی او، نقشی تعیینکننده در سرنوشت محیط زیست ایفا میکند.
طبیعت و محیط زیست نهتنها بستر زیست بشر، بلکه سرچشمه فرهنگ، هنر و تمدن او بوده است. هر جلوهای از زیبایی، هر انگیزه هنری و هر درک ژرف از معنا در زندگی انسان، از چشمهسار طبیعت سیراب میشود، از نگارههای اسطورهای بر سفالهای کهن گرفته تا سرودههای جاودان شاعران بزرگ ایران، همواره طبیعت الهامبخش خلاقیت و آفرینش انسانی بوده است.
هنگامی که نقاش، تصویر درختی را بر بوم مینشاند یا شاعر از باران و آواز پرندگان میسراید، در حقیقت پیوند عاطفی و انسانی با زمین برقرار میکند، هر اثر هنری که در ستایش طبیعت خلق میشود، نوعی پاسداشت و حفاظت از آن نیز به شمار میآید، امروز بیش از هر زمان نیازمند آنیم که این نگرش فرهنگی و هنری را در رویکردهای محیطزیستی تقویت کنیم؛ چراکه توسعه پایدار تنها در فرهنگی ریشه میدواند که احترام به زمین و طبیعت را در بنیاد ارزشهای خود جای داده باشد.
در چنین نگاهی، حفاظت از محیط زیست مسئولیتی جمعی است که تمامی نهادها و ارکان جامعه در آن سهیماند. هرچند سیاستگذاری و مدیریت منابع طبیعی وظیفهای سنگین بر دوش دولتهاست، اما تجربه جهانی نشان داده است که هیچ برنامه زیستمحیطی بدون همراهی فرهنگی و مشارکت مردم به ثمر نمینشیند. از اینرو، همکاری سازمان حفاظت محیط زیست با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، رسانهها و نهادهای هنری، ضرورتی انکارناپذیر است. نهادهای فرهنگی و آموزشی میتوانند مفاهیم محیطزیستی را در قالبهایی خلاق، ماندگار و تأثیرگذار به جامعه منتقل کنند.
آموزش رسمی، رسانههای جمعی، سینما، تئاتر و موسیقی ابزارهایی نیرومند برای گسترش آگاهی و تغییر نگرش عمومیاند. هنگامی که فرهنگ به زبان گویای محیط زیست بدل شود، حفاظت از طبیعت به رفتاری طبیعی و روزمره در زندگی مردم تبدیل خواهد شد.
سازمان حفاظت محیط زیست بر تعامل گسترده با نهادهای فرهنگی و مردمی تأکید ویژه دارد، تشکلهای مردمنهاد، انجمنهای هنری، گروههای دانشجویی و جوامع محلی بازوان اصلی این حرکت فرهنگیاند، بسیاری از آیینها و سنتهای بومی ایران سرشار از آموزههای محیطزیستیاند: از جشنهای درختکاری و آیینهای پاسداشت آب گرفته تا تقویمهای کشاورزی محلی و باورهای احترامآمیز به زمین. بهرهگیری از این میراث فرهنگی، افزون بر تقویت هویت ملی، راهی برای همزیستی هوشمندانه با طبیعت است.
تجربه نشان داده است که هرجا فرهنگ بومی و دانش سنتی در مدیریت منابع طبیعی لحاظ شده، پایداری و موفقیت بیشتری حاصل آمده است. جوامع محلی بهسبب شناخت عمیق از زیستبوم خویش، میتوانند نقشی بیبدیل در پاسداری از جنگلها، مراتع، تالابها و تنوع زیستی ایفا کنند. اگر مردم احساس کنند حفاظت از محیط زیست بخشی از فرهنگ و سبک زندگیشان است، مشارکت آنان خودجوش و ماندگار خواهد بود.
در همین راستا، نامگذاری «روز فرهنگ عمومی، محیط زیست و منابع طبیعی» در هفته فرهنگ،( ۱۴ آبان در تقویم رسمی کشور به نام "روز فرهنگ عمومی" نامگذاری شده است) به ثبت رسیده است اقدامی ارزشمند و امیدبخش است. این نامگذاری نهتنها جنبهای نمادین دارد، بلکه میتواند بستری برای همافزایی میان دستگاههای فرهنگی، آموزشی و محیطزیستی کشور فراهم آورد، در این روز میتوان با برگزاری جشنوارههای فرهنگی و هنری، کارگاههای آموزشی، نشستهای مردمی و نمایشگاههای محیطزیستی، پیام پاسداشت طبیعت را به زبان هنر و فرهنگ برای مردم بازگو کرد.
هفته فرهنگ فرصتی است تا بار دیگر به ریشههای فرهنگی رفتارهای محیطزیستی خود بازگردیم، هنگامی که محیط زیست در تقویم فرهنگی کشور جایگاهی شایسته بیابد، جامعه بهتر درک میکند که حفظ طبیعت بخشی از هویت و اخلاق ملی است، باید فرهنگ حفاظت از زمین را از سطح شعار به عرصهی عمل رساند، و این مسیر جز از راه آموزش، هنر و مشارکت مردمی هموار نخواهد شد.
در نهایت، باور ما آن است که محیط زیست بدون فرهنگ پایدار نمیماند و فرهنگی که از طبیعت جدا شود نیز پژمرده خواهد شد. روز فرهنگ عمومی، محیط زیست و منابع طبیعی یادآور همین پیوند است؛ پیوندی میان خرد، هنر و زمین. امید آنکه با همکاری نهادهای فرهنگی، آموزشی و مردمی، این روز به نمادی از آشتی انسان با طبیعت و احیای روح سبز فرهنگ ایرانی بدل شود.
*معاون آموزش و مشارکت های مردمی سازمان حفاظت محیط زیست


















