نماد آخرین خبر

خیانت زنی که مادر ۴ بچه است

منبع
خراسان
بروزرسانی
خیانت زنی که مادر ۴ بچه است

خراسان/ مردی با مراجعه به پلیس از خیانت همسرش گفت که با وجود ۴ فرزند خانه را ترک کرده و حتی سراغی از آنها نگرفته است.

مرد جوانی با مراجعه به کلانتری به کارشناس اجتماعی این مرکز گفت: ۱۷ سال پیش با بهناز ازدواج کردم. او دختر آرامی بود و از همان ابتدا مشخص بود که هیچ حمایتی از خانواده‌اش نمی‌گیرد و همین دلیل هم باعث شد من بیشتر مراقبش باشم. شاید همین مراقبت‌ها تبدیل شده به چیزی که امروز آن را «کنترل» می‌نامند.

من روی ناموسم حساس بودم، هستم و خواهم بود. از ابتدا به بهناز هم گفته بودم که باید مراقب رفت و آمدهایش باشد و زن باید حرمت شوهرش را نگه دارد. شاید سختگیر بودم، اما به چشم خودم دیده بودم که بی‌قید بودن چگونه زندگی‌ها را به نابودی می‌کشد.

سال‌ها گذشت. من کار کردم و عرق ریختم و بچه‌ها نیز یکی پس از دیگری آمدند. انتظار داشتم که او قدردانم باشد. اما ۲ سال پیش یکباره رفتارش تغییرکرد؛ سرد و بی‌حوصله بود و مدام بهانه‌گیری می‌کرد. طرز لباس پوشیدنش تغییر کرد. بیشتر وقتش را با تلفن می‌گذراند و مهم‌تر از همه اینها، دیگر با من حرف نمی‌زد.

ابتدا تصورم این بود که از خستگی یا افسردگی بعد از تولد فرزند چهارم باشد، اما بعد نشانه‌هایی دیدم که نمی‌شد آنها را نادیده گرفت. شب‌ها پنهانی پیام می‌داد. وقتی گوشیش زنگ می‌خورد نگاهش لرزان بود و هر بار که می‌پرسیدم، دعوا به راه می‌افتاد. من که راجع به خیانت فقط در قصه‌ها شنیده بودم، اکنون همانند خوره به جانم افتاده بود.

آن شب که فهمیدم با مردی در ارتباط است، دنیا روی سرم خراب شد. نه داد زدم، نه کتکش زدم، فقط نگاهش کردم و پرسیدم چرا؟ گفت «از بس زندانیم کردی و محبتی از تو ندیدم. من اشتباه کردم ولی تو مرا به اینجا رساندی». هیچ چیز مانند شنیدن این جمله از زبان زنی که سال‌ها برایش زحمت کشیده‌ای دلت را نمی‌آزارد. پس از آن شب، او رفت. چادرش را برداشت و از خانه بیرون رفت و حتی به بچه‌ها هم نگاه نکرد و دیگر برنگشت.

بچه‌ها را به خانه مادرم بردم و گفتم تا زمانی که تکلیفم روشن شود نزد او بمانند. مادرم زن باتجربه‌ای است و می‌داند چگونه دل بچه‌ها را گرم نگه دارد. یک سال تمام بهناز نه سراغی از من گرفت و نه تماسی. کدام مادر است که طاقت دوری یک ساله از فرزندانش را دارد، اگر مادربود؟!

حالا به کلانتری آمده و می‌گوید بچه‌ها را نمی‌خواهد، فقط آرامش می‌خواهد. نمی‌دانم به حال بچه‌هایی که در میان زندگی ما قربانی شدند بخندم یا گریه کنم. می‌گوید طلاق می خواهد. می‌گوید مادر سنگدل بودن را انتخاب کرده تا نجات پیدا کند. نجات از چه؟ از خانه‌ای که برایش ساختم؟ !نجات از بچه‌هایی از که از جانم عزیزترند؟!

من کامل نیستم و این را قبول دارم که سختگیر بودم. اما خیانت چیزی نیست که بتوانم آن را ببخشم. نمی‌توانم چشمانم را ببندم و بگویم «اشتباه کرد» و تمام شد. چطور به زنی که از خانه‌اش، از فرزندانش، برید و رفت دوباره اعتماد کنم؟ این خانه دیگر خانه نمی‌شود، نه برای او نه برای من و نه برای بچه‌ها.

گاهی یک خطا مثل ترک روی شیشه است که با هیچ چسبی درست نمی‌شود. حتی اگر هزار تکه‌اش را کنار همدیگر بگذاری، تصویر همیشه خط‌خطی باقی می‌ماند.


🔹"آخرین خبر" در روبیکا
🔹"آخرین خبر" در ایتا
🔹"آخرین خبر" در بله

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره