نماد آخرین خبر

نبود نظام تربیتی یکپارچه چالش اصلی مراکز نگهداری کودکان/ تغییر برای نخستین بار

منبع
ايرنا
بروزرسانی
نبود نظام تربیتی یکپارچه چالش اصلی مراکز نگهداری کودکان/ تغییر برای نخستین بار

ایرنا/ تهران- ایرنا- مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور از تدوین پیش‌نویس نظام تربیتی واحد خبر داد و گفت: تاکنون هیچ نظام تربیتی یکپارچه در مراکز نگهداری کودکان وجود نداشته، اما اکنون نظامی مبتنی بر رویکردهای دلبستگی، درمان‌محور، رشدمحور و توانمندسازی قرار است جایگزین مدل‌های پراکنده و متفاوت در ۶۶۷ مرکز نگهداری کودکان شود.

حمیدرضا الوند روز دوشنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا درباره ضرورت تدوین یک نظام تربیتی واحد برای مراکز نگهداری کودکان موسوم به مراکز شبه‌خانواده، افزود: پیش‌ نویس اولیه نظام تربیتی واحد برای گروه‌های سنی زیر ۳ سال، ۳ تا ۶ سال، ۶ تا ۱۲ سال و ۱۲ تا ۱۸ سال تهیه شده است.

اکنون ۹۳۰۰ کودک در مراکز بهزیستی ساکن هستندوی خاطرنشان کرد: در حال حاضر، ۶۶۷ مرکز در کشور با ۶۶۷ تیم تخصصصی فعال است، این کودکان لزوماً از بدو تولد وارد مراکز نمی‌شوند؛ ممکن است دادگاه امروز حکمی صادر کند و کودکی ۱۵ ساله را به دلیل رد صلاحیت والدین، مطابق ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی، به این مراکز بسپارد، اینطور نیست که این کودکان مانند کودکانی که در خانواده زیستی خود متولد شده و با فرهنگ آن خانواده رشد کرده‌اند، باشند.

وی ادامه داد: این کودکان عمدتا بدسرپرست بوده و هنگام ورود به سیستم مراقبت شبانه‌روزی ما، با تروماها و آسیب‌های متعددی مواجه‌اند؛ آسیب‌هایی مانند اعتیاد والدین، خرید و فروش مواد مخدر، زندانی بودن والدین، خشونت خانگی، وقوع قتل در خانواده، یا تعرض و تجاوزی که نسبت به خود یا یکی از اعضای خانواده رخ داده است. به همین دلیل، آنان با مشکلات و تروماهای بسیار وارد سیستم مراقبتی بهزیستی می‌شوند.

جابجایی مربیان، دلیلی برای طراحی چارچوب تازه نظام تربیتی

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور درباره اینکه چه چالش‌هایی در نظام فعلی تربیتی وجود داشت که منجر به طراحی این چارچوب تازه شد، جابجایی مربیان، تغییر مرکز با بزرگتر شدن کودکان را دلیلی برای طراحی چارچوب تازه نظام تربیتی عنوان کرد و گفت: در خانه‌های بهزیستی، تیم‌های تخصصی فعال هستند، در حالیکه در یک خانواده زیستی، همه افراد متخصص علوم رفتاری نیستند، اما در مراکز نگهداری کودکان بهزیستی، حضور متخصصان ضروری است تا بتوانند با مجموعه‌ای از ۱۵ تا ۲۰ کودک که هر یک از خانواده‌ای متفاوت و با آسیب‌ها و تجربه زیسته متفاوت آمده‌اند، مواجهه تخصصی داشته باشند. این کار بسیار دشوار است.

الوند تصریح کرد: این مراکز در کشور دارای نواقصی هستند، یکی از این نواقص آن است که مربیان ما در این مراکز به‌صورت شیفتی فعالیت می‌کنند، زیرا مربی نیز زندگی شخصی دارد. برای مثال، فردی که با مدرک علوم تربیتی در مراکز ما مشغول به کار است، زندگی مستقل دارد و برای کار به مرکز می‌آید.

وی اضافه کرد: به‌ دلیل ماهیت شبانه‌روزی این مراکز، شیفت‌بندی ناگزیر است؛ گاهی شیفت‌ها هر هشت ساعت تغییر می‌کند، یا مثلاً مربی ۱۲ ساعت کار می‌کند و ۱۸ ساعت استراحت دارد، یا ۱۸ ساعت کار می‌کند و ۲۴ ساعت استراحت دارد یا ۲۴ ساعت کار می‌کند و ۴۸ ساعت استراحت می‌رود، این کار ۳۶۵ روز سال بدون توقف است و فردی که برای کار مراجعه می‌کند، باید بتواند مطابق استانداردها فعالیت کند.

۶۶۷ مدل تربیتی متفاوت در مراکز نگهداری کودکان

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور گفت: بر اساس استاندارد، به‌ ازای هر ۶ تا هشت کودک در گروه سنی زیر ۶ سال و به‌ ازای هر هشت تا ۱۰ کودک بالای ۱۲ سال، یک مربی لازم است، بنابراین در یک مرکز ۲۰ نفره، حدود ۲ مربی در هر نوبت حضور دارند و با تغییر شیفت، مربیان جدید جایگزین می‌شوند.

الوند افزود: برخی از رفتارها و آموزش‌های تربیتی که به کودکان ارائه می‌شود، ناخواسته برخاسته از ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری مربیان است. به این معنا که اگر روز گذشته در مرکز، ۲ مربی حضور داشتند و امروز ۲ مربی دیگر جایگزین شده‌اند، کودک در طول ۲۴ ساعت ممکن است با چهار تا ۶ مربی مختلف مواجه شود. یک مربی ممکن است منعطف باشد، دیگری جدی، دیگری دارای تعامل سازنده و دیگری دارای سبک دستوری؛ اینها ویژگی‌های شخصیتی افراد است و بر رفتار کودکان تأثیر می‌گذارد.

وی اضافه کرد: از آنجا که مربی ۲۴ ساعته و ثابت برای ۳۶۵ روز سال امکان‌پذیر نیست و چنین مدلی در هیچ نقطه دنیا وجود ندارد، تغییر مربیان ناگزیر است. در سراسر دنیا مراکز شبانه‌روزی شیفت‌بندی دارند.

الوند تصریح کرد: اما نتیجه این وضعیت آن است که ما در ۶۶۷ مرکز، با ۶۶۷ مدل تربیت روبه‌رو هستیم. به‌عنوان نمونه، مرکز خانه مهر با مرکز ترنم محبت، با توجه به تفاوت مربیان، سبک تربیتی متفاوتی را به‌کار می‌گیرند، بنابراین یکسان‌سازی تربیتی دشوار می‌شود.

تغییر مرکز کودکان با بزرگتر شدن آنها، دلیلی دیگر برای طراحی چارچوب تازه نظام تربیتی

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور گفت: مشکل دیگر این است که کودکان با تروماها و آسیب‌های گوناگون وارد سیستم می‌شوند و تغییر شیفت مربیان که گریزناپذیر است، برای کودکی که با چند آسیب وارد شده، چالش‌زا است. ممکن است امروز با یک مربی ارتباط خوبی برقرار کند اما فردا با مربی جدید نتواند این ارتباط را شکل دهد.

الوند با بیان اینکه گروه‌های سنی مراکز ما شامل صفر تا سه سال شیرخوارگاه، ۳ تا ۶ سال خانه نونهالان و نوباوگان، ۶ تا ۱۲ سال (دخترانه و پسرانه) و مراکز ۱۲ تا ۱۸ سال (دخترانه و پسرانه) است، افزود: هنگامیکه کودکی سه‌ساله وارد سیستم می‌شود، تا ۶ سالگی در یک مرکز می‌ماند. سپس با ورود به مدرسه یا تغییر مقطع سنی، به مرکز دیگری منتقل می‌شود. جابجایی مرکز، خود آسیب دیگری برای کودک ایجاد می‌کند، زیرا فضای ساختمان، دوستان و مربیان او و حتی مقطع تحصیلی تغییر می‌کند، در هر تغییر مقطع سنی، همین چرخه تکرار می‌شود.

وی توضیح داد: کودک در مرکز بهزیستی مانند کودک در یک خانواده زیستی معمولی نیست که فرزندان در محیطی ثابت رشد می‌کنند، تحصیل می‌کنند، دیپلم می‌گیرند، دانشجو می‌شوند و سپس وارد جامعه می‌شوند، در مراکز، این ثبات وجود ندارد و تغییر مداوم، در رفتار و تعلیم و تربیت کودکان اثر می‌گذارد.

نبود نظام تربیتی یکپارچه، بومی و متناسب با فرهنگ ایران در مراکز کودکان

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور گفت: مشکل ما نه شیفت‌بندی است و نه جابجایی مقطع سنی، زیرا اینها در تمام دنیا وجود دارد. مشکل و خلاء اصلی این است که ما یک نظام تربیتی یکپارچه، بومی و متناسب با فرهنگ ایران نداریم؛ نظامی که بر اساس آن بتوان گفت الگوی تربیتی چیست و همه مربیان، مدرسان و روان‌شناسان تیم مراقبت در مراکز، بر اساس آن کودکان را تربیت کنند. در چنین حالتی، حتی اگر مربی تغییر کند، نظام ثابت می‌ماند و تفاوتی در روند تربیت ایجاد نمی‌شود.

الوند افزود: از همین‌رو، ما به مطالعه کشورهای مختلف دنیا پرداختیم که در زمینه تربیت کودکان بی‌سرپرست الگوهای مطرحی داشتند، طی ۶ تا ۷ ماه، بررسی‌های گسترده‌ای انجام شد، در بسیاری از کشورها، کودکان بی‌سرپرست عمدتا دچار مشکلات دلبستگی و تاب‌آوری هستند و بر اساس این نیازها، یک الگوی تربیتی مبتنی بر تاب‌آوری و دلبستگی طراحی کرده‌اند، برخی از کشورهایی که مورد مطالعه قرار گرفتند، به همین شیوه عمل کرده‌اند.

به گفته وی، کشورهایی مانند روسیه و کشورهای حوزه اسکاندیناوی، به‌دلیل اینکه بخش قابل توجهی از کودکانی که وارد مراکز می‌شدند دارای بیماری، اختلالات شخصیتی، رفتاری و بالینی بودند، بر اساس چارچوب و دیدگاه درمان‌مدار اقدام و برای تربیت آنان یک نظام مشخص طراحی کرده‌اند. برخی دیگر از کشورها بر اساس دیدگاه‌های رشدمحور عمل کرده‌اند و برخی نیز رویکرد مشارکتی را مبنا قرار داده‌اند.

اعمال رویکرد تلفیقی در طراحی نظام تربیتی در مراکز نگهداری کودکان

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور گفت: براساس ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی کشور، هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت او است، صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می تواند به تقاضای نزدیکان طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.

الوند خاطرنشان کرد: بنابراین با توجه به قوانین موضوعه از جمله ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی و همچنین قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب سال ۱۳۹۹، بخش قابل توجهی از کودکانی که وارد سیستم مراقبت‌های شبانه‌روزی می‌شوند، علاوه بر اینکه به دلیل بدسرپرستی از خانواده جدا شده‌اند، بزه‌ای را نیز تجربه کرده‌اند و دادگاه برای حفاظت از آنان حکم ورود به سیستم مراقبت را صادر کرده چون این کودکان را "در معرض خطر" قلمداد می‌کند.

وی ادامه داد: همکاران ما طی هفت ماه مطالعه و بررسی، با توجه به شرایط پذیرش کودکان در کشور، به این نتیجه رسیدند که یک دیدگاه تلفیقی لازم است. نخست باید چارچوب نظری این مدل تعلیم و تربیت طراحی شود تا بتوانیم نظامی جامع تعریف کنیم. چارچوب مناسب برای کشور ما، تلفیقی از چهار رویکرد است؛ یعنی ترکیبی از رویکرد دلبستگی و تاب‌آوری، رشدمحور و درمان‌محور و مشارکتی زیرا تمامی این نیازها در میان کودکان ما وجود دارد.

چارچوب تلفیقی نظام تربیتی، بومی‌سازی می‌شود

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور گفت: این چارچوب نظری اکنون آماده شده و برای گروه‌های سنی مختلف در مراکز ما شامل صفر تا سه سال، سه تا ۶ سال، ۶ تا ۱۲ سال و ۱۲ تا ۱۸ سال دخترانه و پسرانه طراحی شده است. برای مثال، دیدگاه درمان‌مدار مشخص می‌کند که برای هر گروه سنی چه شاخص‌هایی باید در دستور کار قرار گیرد تا رشد کودک به‌درستی دنبال شود، تلفیق این چهار دیدگاه تعیین می‌کند که برای نمونه در گروه سنی سه تا ۶ سال، از نظر متخصصان علوم رفتاری در دنیا، کدام آیتم‌ها اهمیت بیشتری دارند و باید برای بهبود وضعیت کودکان بر آنها تأکید شود.

الوند اظهار کرد: چارچوب اولیه مربوط به شاخص‌های رفتاری برای گروه‌های سنی صفر تا سه سال و سه تا ۶ سال آماده شده و بر روی دیگر گروه‌های سنی نیز در حال کار است. این ساختار دوماهه نیست، بلکه مدلی ساختاری است که برای نخستین‌بار پس از ۴۷ سال، از پیش از انقلاب تا امروز، طراحی می‌شود و طبیعتا زمان‌بر و طولانی است.

وی تاکید کرد: پس از تدوین، این چارچوب متناسب با فرهنگ هر منطقه و استان نیز لحاظ خواهد شد و بومی‌سازی صورت می‌گیرد؛ به‌گونه‌ای که برای مناطق کردنشین، لرنشین یا ترک‌نشین تناسب فرهنگی رعایت شود، این کار بسیار بزرگ اما بنیادی و ساختاری است.

تیم مراقبت، مخاطب اصلی نظام تربیتی مراکز نگهداری کودکان است

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور گفت: این چارچوب، بیش از همه تیم مراقبت را هدف قرار می‌دهد، نه کودکان به‌عنوان دریافت‌کننده مستقیم آموزش را، این کار کلاس درس نیست که مشابه نظام آموزش‌وپرورش، کتاب درسی ارائه کند بلکه یک روش تعلیم و تربیت است که تیم مراقبت شامل افراد متخصص ذکرشده را توانمند می‌کند.

هم‌اکنون حدود پنج هزار نفر شامل مربی، مدیر، روان‌شناس و مددکار در مراکز نگهداری کودکان فعالیت می‌کنند.الوند افزود: کودکان از طریق فعالیت‌های روزمره آموزش می‌بینند؛ برای مثال، اگر قرار باشد مسئولیت‌پذیری یا مدیریت سرمایه و پس‌انداز برای گروه سنی ۶ تا ۱۲ سال آموزش داده شود، این امر از طریق فعالیت‌هایی مانند طراحی قلک و آموزش عملی چگونگی پس‌انداز و استفاده صحیح از پول انجام می‌شود. کودک در روند رشد و طی زمان، با تمرین این فعالیت‌ها، مهارت لازم برای زندگی مستقل را فرا می‌گیرد.

وی در پاسخ به این سئوال که چارچوب جدید تربیتی چه زمانی به مرحله اجرا خواهد رسید، گفت: پیش‌بینی می‌شود که چارچوب تئوریک برای گروه‌های مختلف سنی کودکان تا پایان امسال نهایی شود، نویسندگان این چارچوب که متخصصان علوم رفتاری در حوزه‌های مرتبط با آسیب‌های کودکان هستند، فعالیت‌ها را در قالب یک مدل علمی و اقدام‌محور تدوین خواهند کرد، امید است این کار تا سال آینده به‌طور کامل آماده شود.

رفع نگرانی از روند تربیتی کودکان با اجرای الگوی چهارمحوری

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور با اشاره به اینکه اکنون ۹ هزار و ۳۰۰ کودک در مراکز بهزیستی ساکن هستند، گفت: با اجرای الگوی نظام تربیتی مبتنی بر چهار رویکرد دلبستگی، درمان‌محور، رشدمحور و مشارکت‌ و توانمندسازی، نگرانی از تغییر مربی یا تغییر مرکز وجود نخواهد داشت، زیرا مربیان با استفاده از همان الگوی واحدی کار خواهند کرد که مربی قبلی به‌کار می‌برده است. حتی اگر کودک از مرکزی در تهران به‌دلیل شرایط خانوادگی به مرکز دیگری در خوزستان منتقل شود، روند تربیتی او بدون آسیب ادامه خواهد یافت، چرا که همه مراکز از یک الگوی مشخص پیروی خواهند کرد.

الوند خاطرنشان کرد: به این ترتیب، فاصله ناشی از جابجایی شیفت مربیان، جابجایی مراکز یا تفاوت گروه‌های سنی و همچنین آسیب‌هایی که کودکان تجربه کرده‌اند، با اجرای این رویکرد چهارمحوری بیش از ۸۰ تا ۹۰ درصد کودکان تحت پوشش برنامه‌ای هدفمند و روشمند قرار می‌گیرند.

وی یادآور شد: این الگو مختص کودکانی است که در مراکز بهزیستی ساکن هستند، اگر کودکی به فرزندخواندگی سپرده شده و وارد خانواده شد، مطابق قانون، فرزندخوانده محسوب شده و حقوق و تکالیف آنان همانند فرزندان زیستی والدین تعریف می‌شود، این فرایند نیز رویکردهای خاص خود را دارد که به‌صورت جداگانه دنبال می‌شود.

ورود موفق به زندگی مستقل از اهداف اصلی چارچوب جدید نظام تربیتی است

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور گفت: هدف اصلی این برنامه، ایجاد بستر مناسب برای تعلیم و تربیت و بهداشت روانی مطلوب کودکان به‌منظور ورود موفق به زندگی مستقل اقتصادی و اجتماعی است. معنای این هدف آن نیست که سازمان بهزیستی همه کودکان را تبدیل به پزشک یا مهندس می‌کند؛ همان‌گونه که در یک خانواده، فراهم‌کردن بهترین شرایط برای رشد، لزوما به معنای دستیابی همه فرزندان به مشاغل خاص نیست.

الوند ادامه داد: ممکن است برخی در مسیر دانشگاهی پیش بروند و برخی مسیرهای شغلی آزاد را انتخاب کنند. آنچه مهم است فراهم شدن شرایطی است که کودک بیاموزد چگونه خود را مدیریت کند و چگونه در عرصه اجتماعی نقش مناسب ایفا کند.

وی در پاسخ به سئوالی مبنی بر میزان اعتبار اجرای این برنامه گفت: اجرای این برنامه نیازمند اعتبارات تخصصی است، زیرا تدوین محتوا توسط تیم متخصص انجام می‌شود و فرایندی رایگان نیست، دوره‌های آموزشی نیز پس از تکمیل چارچوب در فاز بعدی، باید در ۶۶۷ مرکز اجرا و نهادینه شود، اکنون حدود پنج هزار نفر شامل مربی، مدیر، روان‌شناس و مددکار در این مراکز فعالیت می‌کنند.

گریزی به سابقه مراکز نگهداری؛شبه خانواده چیست؟

مدیر کل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور در ادامه گریزی به سابقه مراکز نگهداری کودکان در ایران زد و چگونگی ایجاد مراکز شبه خانواده را تشریح کرد و گفت: موضوع مراقبت و ارائه خدمات به کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست صرفا به دوران پس از انقلاب اسلامی بازنمی‌گردد، بلکه قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد، در ایرانِ پیش از انقلاب نیز مراکزی برای ارائه خدمات شبانه‌روزی به کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست وجود داشت که بر اساس سیاست‌های آن دوره در مراکز شبانه روزی موسوم به پرورشگاه یا دارالایتام نامیده می‌شدند، خدمت ارائه می‌داد.

الوند افزود: پس از انقلاب اسلامی، تحولاتی حتی در ادبیات این حوزه ایجاد شد، مراکز بزرگ پیش از انقلاب به مراکز کوچک تبدیل شدند و روند کوچک‌سازی در کشور شکل گرفت. تعداد کودکان در مراکز کاهش یافت و نام این مراکز به خانه تغییر یافت. سازوکار در این مراکز به محیط خانه نزدیک‌تر شد و به همین دلیل به آنها مراکز شبه‌خانواده گفته شد؛ یعنی فضاهایی که نه اداری‌اند، نه مرکز و نه اردوگاه، اما خانه هم به معنای واقعی نیستند؛ فضایی نزدیک به خانه که روابط در آن افقی است و روابط عمودی و اداری در آن وجود ندارد. این تغییر و تحولات شکل گرفت.

وی اضافه کرد: با اعمال سیاست‌های کوچک‌سازی، به‌ویژه پس از سال ۱۳۹۲ و بازنگری قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب ۲۹ اسفند ۱۳۵۳ که پس از ۳۹ سال دستخوش تغییر شد، ما به‌سمتی حرکت کردیم که سیاست محوری سازمان در این حوزه، تقویت برنامه‌های خانواده‌محور باشد. در آن زمان، که خود من نیز مدیرکل این بخش بودم، این پیشنهاد از سوی سازمان ارائه شد و قانون حمایت از اطفال بازنگری شد.

چرا قانون کودکان بازنگری شد؟

مدیرکل دفتر مراقبت و توانمندسازی کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور ادامه داد: بر اساس سیاست خانواده محوری در سازمان بهزیستی تمرکز بر تقویت نهاد خانواده قرار گرفت اما ۸۷ درصد کودکان مراکز بهزیستی در آن زمان، بی‌سرپرست نبودند، بلکه بدسرپرست محسوب می‌شدند؛ یعنی کودکانی که پدر و مادر یا جد پدری آنها در قید حیات بودند، اما به استناد ماده ۱۱۷۳ قانون مدنی، پدر، مادر یا جدصالحه آنها برای مدت مشخصی ردصلاحیت شده بودند.

الوند افزود: دادگاه آنان را برای مدتی مشخص به دلایلی مانند اعتیاد والدین، زندانی بودن آنان، ابتلا به بیماری صعب‌العلاج و مسری، اشتهار به فساد اخلاقی یا هر یک از موارد پیش‌بینی‌شده در قانون، از صلاحیت نگهداری محروم کرده بود، بنابراین نگهداری کودکان به‌طور موقت از آنان سلب و برای دوره‌های مشخص به بهزیستی سپرده شد بنابراین قانون باید بازنگری می‌شد.

وی یادآور شد: بر اساس قانون پیشین، تنها کودکان و نوجوانانی که پدر و مادر یا جد پدریشان در قید حیات نبودند، می‌توانستند به فرزندخواندگی سپرده شوند، بنابراین بازنگری قانون جدید در راستای تقویت برنامه‌های خانواده‌محور و تحکیم نهاد خانواده، امکان بهره‌مندی ۸۷ درصد کودکان بدسرپرست از فرزندخواندگی را فراهم کرد و در کنار آن، مباحثی مانند سرپرستی موقت و خانواده امین نیز مجوز قانونی یافتند.

الوند گفت: در کنار این روند، کودکانی که وارد خانه‌های بهزیستی می‌شدند. در این خانه‌ها، بر اساس الگوها و راهنماهایی که سازمان بهزیستی طراحی می‌کرد، کار تیمی میان مددکار، روان‌شناس و مربی علوم تربیتی مستقر در خانه برقرار می‌شد، این تیم تخصصی بر اساس فرهنگ منطقه‌ای و برنامه‌های خانوادگی به کودکان آموزش می‌داد؛ همان کارهایی که در یک خانواده برای فرزندان انجام می‌شود مانند نظارت بر وضعیت تحصیلی، وضعیت مهارت‌های شغلی و چگونگی آماده‌سازی آنان برای ازدواج در آینده بنابراین اکنون سازوکاری مشابه خانواده در مراکز بهزیستی اجرا می‌شود.





🔹"آخرین خبر" در روبیکا 🔹"آخرین خبر" در ایتا 🔹"آخرین خبر" در بله

دانلود اپلیکیشن آخرین خبر