قتل یک جوان جلوی چشمان برادرش توسط تبعه خارجی

هفت صبح/ تذکر دو برادر به جوان افغان درباره مصرف مواد به درگیری شدید و قتل یکی از آنان انجامید.
اواسط سال 98 در یکی از محلههای جنوب شهر تهران درگیری یک جوان افغان با جوان ایرانی به نام مسعود منجر به ایراد ضرب و جرح با چاقو و مجروح شدن شدید مسعود شد. برادر مسعود که در جریان این درگیری همراه او بود فورا مسعود را به بیمارستان منتقل کرد اما شدت جراحت وارد شده به قفسه سینه به حدی شدید بود که این جوان جان خود را از دست داد. به این ترتیب با اعلام موضوع از سوی کادر درمان بیمارستان، ماموران جنایی و پلیس در سردخانه بیمارستان بالای سر جسد مسعود حاضر شده و تحقیقات خود را آغاز کردند.
اولین کسی که هدف تحقیقات جنایی قرار گرفت برادر مقتول بود که در زمان وقوع جنایت همراه او بود. برادر مسعود در تحقیقات به ماموران گفت:«روز حادثه یکی از جوانهای افغان محلهمان را دیدم که روی موتورش نشسته بود و در انظار عمومی اقدام به مصرف مواد مخدر کرد. مدتی بود که وضعیت محله واقعا بد شده بود و ما که از ساکنین قدیمی محله بودیم از این موضوع ناراحت بودیم چون خرید و فروش و مصرف زیاد مواد مخدر در محله باعث شده بود احساس ناامنی کنیم.
برای همین من وقتی چنین صحنهای دیدم کفرم بالا آمد و به سمت آن جوان رفتم و با عصبانیت به او گفتم چرا بدون خجالت و حیا در محله چنین غلطی میکنی؟ او هم شروع کرد به فحاشی و بین ما درگیری لفظی پیش آمد. در همان موقع برادرم از راه رسید و من را عقب برد تا کار من و آن جوان به درگیری فیزیکی نکشد و با هم گلاویز نشویم. بعد هم سمت او رفت و گفت از اینجا برو چون هر دوی شما عصبانی هستید و ممکن است بلایی سر همدیگر بیاورید. در همان حین که مسعود سعی میکرد غائله را ختم کند آن جوان افغان به صورت برادرم آب دهان پرتاب کرد و از مهلکه گریخت.»
بـــــرادر مسعود ادامه داد: «برادرم از این حرکت آن جوان به حدی عصبانی شد که با موتور خودش او را تعقیب کرد و روبهروی سوپرمارکت کوچه پایینی جلوی او پیچید. من هم همراهش بودم که دیدم او سمت آن جوان رفت و او را زمین زد و با هم درگیر شدند. ناگهان آن جوان چاقویی از جیبش درآورد و مستقیم به سینه برادرم فرو کرد و رفت.»
در ادامه تحقیقات صاحب سوپرمارکتی که قتل مقابل مغازهاش اتفاق افتاده بود، گفت:«نمیدانم درگیری دو جوان از کجا آغاز شده بود. هر دوی آنها را میشناختم. مقابل مغازه من به هم رسیدند و دیدم که جوان افغان با چاقو ضربهای زد و گریخت.»
از خودم دفاع کردم
با اطلاعات به دست آمده متهم دستگیر شد اما ادعا کرد که در دفاع از خودش دست به چاقو برده است. با این حال قضات دادگاه او را گناهکار دانسته و حکم قصاص صادر شد. در حالی که شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شده بود متهم با تقاصای اعاده دادرسی خواستار رسیدگی مجدد شد و تقاضای او پذیرفته شده و او بار دیگر در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت.
متهم در دفاع از خود گفت:«روز حادثه درگیری بین من و برادر مسعود تمام شد اما مسعود من را تعقیب کرد و دوباره با من درگیر شد. او من را زیر مشت و لگد گرفته بود و به من امان نمیداد که خودم را رها کنم.من هم برای دفاع از خودم به او ضربه زدم.» قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم برای صدور رای وارد شور شدند.



















