عصرايران / وقتي اتوبوس حامل دانش آموزان "راهيان نور" ، واژگون شد و 26 دختر دانش آموز بروجني، مظلومانه کشته شدند ، اولين واکنش وزير آموزش و پرورش سلب مسووليت از خود بود ؛ آنجا که حميد رضا حاجي بابايي در پاسخ به سوال خبرنگاران در باره اين فاجعه غم انگيز گفت: برويد از مسؤولش بپرسيد!
تو گويي که وزارت آموزش و پرورش و وزيرش ، در قبال دانش آموزان مسؤوليتي ندارند!
هنوز جامعه ايران داغدار دانش آموزان بروجني بود که خبر رسيد دختر بچه هاي روستاي شين آباد پيرانشهر گرفتار شعله هاي آتش شده و در کلاس درس ، سوخته اند.
دانش اموز پيرانشهري
اين بار نيز خبرنگاران به نمايندگي از افکار عمومي ، سراغ وزير رفتند و از او پرسيدند که آيا هنوز تصميمي براي استعفا ندارد؟
پاسخ او ، بيش از هر چيزي ، يادآور پاسخ قبلي اش در قبال مرگ دانش آموزان بروجني بود و نشان مي داد که پاسخ قبلي آقاي وزير ، نه يک سهو کلام ، که بخشي از ادبيات غير مسؤولانه شخص حميد رضا حاجي بابايي است.
خبر خبرگزاري مهر در اين باره را بخوانيد: «وزير آموزش و پرورش در واکنش به سوالي در خصوص درخواست استعفايش توسط برخي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به دليل حادثه آتش سوزي دبستان دخترانه با خنده گفت: خبرنگاران چي؟ خبرنگاران را برکنار کنيم يا نه؟ اگر به موقع خبر مي داديد مواظب مدرسه شين آباد پيرانشهر باشيد اين اتفاق روي نمي داد!»
شايد بتوان گفت که آنچه بر سر دانش آموزان معصوم بروجني آمد ، صرفاً يک حادثه بوده است يا آنچه در مدرسه روستايي پيرانشهر به وقع پيوست ، در هر جايي امکان حدوث دارد ولي ادبيات وزير آموزش و پرورش لااقل درقبال اين دو حادثه فجيع که طي آنها ، ده ها دانش آموز دختر کشته ، مجروح و مصدوم شده اند ، روايت ديگري از حکايت امروزين آموزش و پرورش ايران دارد.حاجي بابايي
واقعاً چگونه مي توان اين موضوع را هضم کرد که دختر بچه هاي دانش آموز با سر و صورت هاي سوخته در بيمارستان هاي پيرانشهر ، اروميه و تبريز بستري اند وناله شان به آسمان است و آن وقت وزير آموزش و پرورش ، عليرغم ديدن اين صحنه ها ، در پاسخ به خبرنگاران ، شوخ طبعي اش گل مي کند و خنده کنان به آنها مي گويد که چرا قبلاً نگفتيد مواظب مدرسه باشيم که آتش نگيرد!
آيا با اين روحيه و نوع نگاه ، نبايدمنتظر فجايعي به مراتب بدتر از رويدادهاي تلخ اخير و البته گل کردن بيشتر شوخ طبعي هاي آقاي وزير باشيم؟
حتي اگر بتوان ، در حوادث پيش آمده ، گريبان وزير را رها و او را تبرئه کرد ، نمي توان از کنار نوع گفتار و کردار او با بي اعتنايي گذشت و به بهبود وضعيت آموزش و پرورش ، با چنين نگرشي در صدر آن اميد بست هر چند که اين نوع "سرسري انگاري مسائل" ، نه فقط در آموزش و پرورش که در جاي جاي نظام مديريت اجرايي کشور ، نهادينه شده است کما اين که يکي بعد از مسؤولان محلي پيرانشهر ، بعد از اين حادثه رقت بار ، در گفت و گو با تلويزيون ، کوشيد اوضاع دانش آموزان را عادي جلوه دهد و مدعي شد که فقط چند نفر دچار سوختگي "سطحيگ شده اند و صد البته خبرنگار صدا و سيما هم که گويا نقش پايه ميکروفن را ايفا مي کرد نپرسيد که اگر موضوع فقط يک سوختگي سطحي است ، چرا مراکز درماني پيرانشهر نتوانسته اند از عهده درمان يک سوختگي سطحي برآيند و ناگزير شده اند بچه ها را به بيمارستان هاي اروميه و حتي تبريز در استان مجاور ببرند و بستري کنند؟!
مخلص کلام آن که تا زماني که مسؤوليت پذيري مسوولان در ايران ، در قالب شوخي و گل و بلبل جلوه دادن اوضاع جلوه گر شود ، پاشنه در بر همين منوالي که هست خواهد چرخيد ، چه حاجي بابايي در اتقا وزير آموزش و پرورش بنشيند و به تداوم وزارتش بينديشد و چه هرکس ديگري با همين ديدگاه!