گزارشی از کانون های ازدواج آسان و زندگی های مشترکی که بدون تشریفات آغاز می شود
بروزرسانی
خراسان - عليرضا کافي
.در سازمان ملي جوانان سابق وقتي که هنوز با وزارت ورزش و جوانان ادغام نشده بود، طرحي پيگيري مي شد به عنوان ازدواج آسان، پايدار و به هنگام و در راستاي آسان سازي ازدواج جوانان کانون هايي با نام ازدواج آسان تشکيل شد که ۱۳ تا ۱۴ خدمت را که مقدمه اي براي ازدواج است با هزينه بسيار کمي ارائه مي دهد. در ابتدا تعداد اين مراکز کم بود اما با استقبالي که از اين طرح شد تعداد آن رو به فزوني است و بسياري از خيرين امر ازدواج در اين عرصه وارد شدند.در ابتداي گزارش تصورم اين بود که تمام مراجعان به اين کانون از جنس مردمي با وضعيت مالي متوسط و روبه پايين هستند. راهي چهارراه گلوبندک تهران شدم و البته انتظار نداشتم در آن محدوده، يعني بازار تهران يکي از همان بازاري ها را با وضع مالي خوب ببينم که آمده است تا مقدمات عروسي پسرش را در کانون ازدواج آسان فراهم کند.بعضي از دختر و پسرها تنها و بعضي همراه با والدينشان به کانون آمده اند و هر يک در گوشه اي از سالن به صحبت با متصديان باجه هاي مختلف مستقر در طبقه اول کانون مشغولند. هنوز چند دقيقه اي از حضورم در اين ساختمان چند طبقه که سال هاست زوج هاي جوان زيادي در آن مقدمات ازدواجشان را فراهم کرده اند، نگذشته بود که دختر و پسر جواني همراه با مردي ميانسال وارد ساختمان شدند.از برخوردها مي توان فهميد مرد از سرشناسان محل است و تمامي کارکنان کانون با او آشنايي ديرينه اي دارند. چند دقيقه اي از حضورشان مي گذرد و از صحبت هايي که بين مرد و مسئولان کانون رد و بدل مي شود مي توان حدس زد براي برگزاري مراسم عروسي به کانون آمده اند.پس از انتظار کوتاهي به سراغشان مي روم و پس از کمي صحبت مشخص مي شود آقاي احمديان از کسبه بازار است و البته از خيران فعال ازدواج. مي گويد: سال هاست با تاسيس اين کانون او هم به جرگه خيران امر ازدواج پيوسته و سعي کرده است مقدمات ازدواج آسان و بدون دردسر تعدادي جوان را فراهم کند.او که کمک هايش به کانون تعداد زيادي دختر و پسر جوان را راهي خانه بخت کرده حالا آمده تا بساط دامادي پسر خودش را در همين کانون برگزار کند.
کانون ازدواج راهي براي کاهش هزينه هاي اضافه ازدواج
وقتي علت کارش را مي پرسم مي گويد:مگر چه فرقي بين پسر من و ديگر جوان ها وجود دارد؟ من سال هاست به تمام خانواده ها و دختر و پسرهاي جوان توصيه مي کنم تا از خرج هاي بيهوده و تجمل گرايي پرهيز کنند وحالا که نوبت به ازدواج پسر خودم رسيده ترجيح مي دهم جشن عروسي اش را با امکانات کانون برگزار کنم.البته چون تعداد ميهمانانمان بيشتر از 100نفر است مابه التفاوتش را پرداخت مي کنم.پسر هم که مثل پدر کارو بارش در بازار است مي گويد:قرار است مراسم ازدواجمان را در يکي از تالارهاي شمال تهران برگزار کنيم.جالب اينکه يکي از دوستان قديمي ام هم که از دوران تحصيل باهم در ارتباط هستيم قرار است از طريق همين کانون جشن عروسي اش را شب عيد غدير برگزار کند.
جشن ازدواج هاي ۵۰۰ هزار توماني
دختر و پسر نگاهي به هم مي اندازند و مرد جوان در ادامه مي گويد:با اين هزينه هاي سرسام آور، برگزاري يک جشن عروسي چندين ميليون تومان هزينه دارد. درحالي که ما با 900هزار تومان مي خواهيم يک عروسي با 300نفر ميهمان برگزار کنيم. البته نرخ خدمات اين کانون ها در اصل ۵۰۰ هزار تومان است. البته خدا را شکر هم خودم هم پدرم از وضعيت مالي مناسبي برخورداريم ولي ترجيح داديم به جاي برگزاري يک جشن پر زرق و برق،مابقي پول را به کانون کمک کنيم تا تعداد بيشتري بتوانند از اين تسهيلات استفاده کنند.احمديان درادامه مي گويد:حتي من دوست داشتم بچه ها از جهيزيه اي که کانون براي دختر و پسرهاي جوان تدارک ديده استفاده کنند ولي دراين باره اختيار با عروس خانم است و ايشان و خانواده شان اين کار را نکردند و خودشان از بازار جهيزيه تهيه کردند.يکي از پرسنل کانون مي گويد:البته چند ماهي مي شودکه به دليل خالي بودن انبارهايمان جهيزيه را از فهرست خدماتمان خارج کرده ايم ولي تمامي خدمات عروسي شامل سالن پذيرايي،ماشين عروس،لباس عروس،فيلم بردار ،آرايشگاه ،کارت دعوت و پذيرايي از 100نفر ميهمان با ميوه وشيريني را با 500هزار تومان انجام مي دهيم.
افزايش آمار ازدواج با حذف تجملات و تشريفات
احمديان مي گويد: اگر خانواده اي بيشتر از 100نفر ميهمان داشته باشد مي تواند به ازاي هر نفر، ۲ هزار تومان پرداخت کند و به اندازه ظرفيت سالن ميهمان دعوت کند.حتي مي توانند هزينه شام را هم پرداخت کنند ولي به عقيده من بهتر است مراسم عروسي ساده برگزار شود و فرهنگ تجمل گرايي و پذيرايي از ميهمانان با چندين نوع غذا برچيده شود تا ازدواج در جامعه افزايش يابد.زوج جوان ديگري در باجه کناري مقدمات برگزاري مراسم شان را انجام داده اند ومي خواهند براي انتخاب لباس عروس به طبقه بالا بروند. آنها تنها به يک شرط حاضر به گفت وگو مي شوند و آن هم اينکه نامي از آنها برده نشود. پسر مي گويد:حتي خانواده هايمان هم از موضوع اطلاع ندارند و نمي دانند که قرار است مراسممان را توسط کانون ازدواج آسان برگزار کنيم. ولي يکي از دوستان نزديکم چند ماه قبل مراسم عروسي آبرومندي را از طريق همين کانون برگزار کرد به همين دليل ماهم تصميم گرفتيم مانند او مراسممان را از طريق کانون ازدواج آسان برگزار کنيم.
زير بار قرض براي ازدواج نمي رويم
زن جوان در ادامه مي گويد: ما هردو کارمنديم و درآمد چنداني براي برگزاري يک جشن عروسي پر هزينه نداريم.به همين دليل به اين نتيجه رسيديم که به جاي زير بار قرض رفتن بهتر است جشن عروسي مان را خيلي ساده برگزار کنيم تا مثل خيلي از زوج هاي جوان براي چند سال زير بار قرض نرويم.براي تهيه جهيزيه هم به وضعيت مالي پدرم نگاه کردم و ساده ترين وسايل زندگي را تهيه کردم.ولي خيلي از دختر و پسر ها و از آنها بدتر خانواده هايشان به خاطر چشم و هم چشمي حاضرند ميليون ها تومان زير بار قرض بروند و تا چند سال اقساط وام هايشان را پرداخت کنند آن هم فقط به اين خاطر که يک شب ميهمانانشان چند نوع شام بخورند وهنگام ديدن خانه عروس و داماد از جهيزيه عروس تعريف کنند!
وقتي ساده زيستي نقطه آغاز زندگي مشترک مي شود
هنگام خروج از ساختمان کانون هنوز زوج هاي جوان زيادي در طبقات مختلف ساختمان مشغول انتخاب لباس عروس و سالن پذيرايي و ديگر کارهايشان هستند.زوج هاي جواني که ساده زيستي را از همان ابتداي زندگي مشترک در پيش گرفته اند و مي خواهند زندگي شان را آرام آرام بسازند.در اين بين البته کم نيستند افرادي که با وجود تمکن مالي مي خواهند ازدواجي آسان داشته باشند و الگو شوند براي ديگراني که با وجود مشکلات اقتصادي حاضرند سال ها به خود و خانواده شان سختي دهند تا جشني پر زرق و برق برگزار کنند.