نماد آخرین خبر

حوادث / اعترافات قاتل زنجیره ای زنان در کرج

منبع
صراط
بروزرسانی
حوادث / اعترافات قاتل زنجیره ای زنان در کرج
صراط / اميد برک با وجود سن و سال کمش در عرض يک سال جان 10 زن را گرفت و با فروش طلاهاي آنها زندگي کرد. 10 بار قصاص به خاطر 10 فقره قتل و يک بار اعدام در ملاءعام به اتهام 8 فقره زناي محصنه و دو فقره تجاوز به عنف و 3 سال حبس به خاطر سرقت اموال مقتولان و 74 ضربه شلاق و رد مال عاقبتي بود که پس از 4 ساعت محاکمه در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران نصيب اميد يا همان «قاتل بزرگراه» شد. همه چيز از بهمن سال 86 در کمالشهر کرج آغاز شد. در خياباني در منطقه کمالشهر جسد زني 35 ساله کشف شد که بر اساس شواهد در محل ديگري با روسري خفه شده و بعد به محل کشف جسد آورده شده بود. تحقيقات در مورد اين قتل به نتيجه اي نرسيده بود تا اينکه يک ماه پس از کشف اولين جسد پيکر دومين قرباني مطابق با همان رد جنايت اول کشف شد. آخرين روز فروردين سال 87 روزي بود که فرضيه زنجيره‌اي بودن قتل ها قوت گرفت.در اين روز سومين جسد در جاده قزلحصار کشف شد.بر اساس فرضيه کارآگاهان قاتل با شکار زنان و دختران و رها کردن آنها در مسير هاي پر رفت و آمد هدف خاصي را دنبال مي کرد. ارديبهشت ماه سال 87 روزي بود که جسد چهارمين قرباني به همراه يک روسري گره خورده به دور گردن کشف شد.جسد پنجمين قرباني خرداد ماه همان سال حوالي فرودگاه پيام کرج کشف شد.ششمين قرباني دختر 24 ساله اي بود که به خاطر خريد از خانه خارج شده بود اما بعد از 2 روز جنازه اش در جاده کمالشهر کشف شد. با وجود به دست آمدن سرنخ هايي از قاتل دستگاه آدمکشي او با سرعت کار مي کرد و هفتمين قرباني را نيز در جاده قزلحصار رها کرد. کشف هشتمين جسد ايستگاه پاياني قتل هاي قاتل بود.با ردگيري تماس هاي تلفني مقتول ردي از مرد جواني به نام اميد به دست آمد که به طور نامحسوس زير نظر قرار گرفت اما او که بو برده بود ردي از خودش باقي گذاشته به يکي از شهرستان هاي کشور فرار کرد.فرار او ظن کارآگاهان را به يقين تبديل کرد و باعث شد تا اقدامات براي دستگيري او آغاز شود.تا اينکه عاقبت قاتل جوان که نامش «اميد برک» بود نوزدهم تيرماه دستگير و به کرج منتقل شد. اميد پس از دستگيري مو به مو تمامي قتل‌ها را بازسازي و به انجام آنها اعتراف کرد اما همه چيز به همين جا ختم نشد.اعترافات اميد نشان مي داد که داستان آدم کشي هاي اميد سر دراز دارد.بر اساس اعترافات او نخستين قتل او سال 85 خارج از کرج و در يکي از شهر هاي شمالي ايران انجام شده بود.در آن زمان روزنامه‌هاي زيادي با اميد برک مصاحبه کردند و او در تمامي آنها سعي داشت تا تقصير اين قتل ها را به گردن شرايط زندگي اش بگذارد. قتل زنان را از چه سالي شروع کردي؟ از سال 85 شروع کردم. اول در شمال و بعد به کرج آمدم و کارم را ادامه دادم. با چه انگيزه اي قتل ها را انجام مي دادي؟ من از زناني که خيانت مي کردند بدم مي آمد. من با زناني که سوار ماشينم نمي‌شدند کاري نداشتم. فقط زناني را که با انگيزه‌هاي بد سوار ماشينم مي شدند، مي‌کشتم. زماني که قتل زنان را شروع کردي همسر داشتي؟ قبل از ازدواجم اين قتل ها را شروع کرده بودم. بعد که ازدواج کردم، تصميم گرفتم سالم زندگي کنم چون ساحره را بسيار دوست داشتم. ما به کرج آمده بوديم که بتوانيم راحت زندگي کنيم. اين پيشنهاد من بود، اما بعد از مدتي کاري که يک زن با من کرد باعث شد باز هم انگيزه در من به وجود بيايد و جنايات را از سر بگيرم. چه اتفاقي باعث شد اميد يک قاتل سريالي شود؟ تازه ازدواج کرده بودم. از طريق مسافرکشي سعي داشتم زندگي ام را تامين کنم. يک روز زني را به عنوان مسافر سوار ماشين کردم. مي خواستم از راه ميانبر بروم که يکدفعه زن مسافر داد و فرياد به راه انداخت و من را متهم به اين کرد که قصد دارم او را بدزدم و به او تجاوز کنم، اما حرف هايش پايه و اساس نداشت. با شکايت اين زن دستگير شدم و مدتي بازداشت بودم. آن زن از من 150 هزار تومان خواست تا رضايت بدهد. من اين پول را نداشتم که بدهم به همين خاطر مدت زيادي در زندان ماندم. از آن به بعد بود که تصميم گرفتم چنين زناني را بکشم، چون او زني خياباني بود و قصد داشت از من اخاذي کند. رابطه ات با خانواده ات چطور بود؟ پدر و مادرم همديگر را دوست نداشتند، هميشه با هم دعوا مي کردند. اختلافات آنها خيلي زياد بود و من چيزي از محبت پدر و مادرم متوجه نشدم. درگيري هايشان آنقدر شديد بود که هيچ توجهي به من و خواهر و برادرانم نداشتند. من از پدر و مادرم دل خوشي نداشتم. اختلاف آنها بر سر چه مسئله اي بود؟ پدرم هميشه فکر مي کرد مادرم به او خيانت مي کند و هر وقت مادرم از خانه بيرون مي رفت پدرم عصباني مي شد و با هم دعوا مي کردند. به نظر خودت مادرت اين کار را مي‌کرد؟ نمي دانم شايد. رابطه ات با همسرت چطور بود. آيا به او اعتماد داري؟ همسر من زن خوبي است و من عاشقانه او را دوست دارم. او نسبت به من همسر وفاداري بوده. همسرت چطور متوجه اين ماجرا شد؟ يادم مي آيد در قتل سوم تمام ماجرا را به او گفتم. البته خودش متوجه شده بود و من را سوال‌پيچ مي کرد. من هم تصميم گرفتم تمام واقعيت را به او بگويم. به همسرم اطمينان دادم عاشق اين زنان نيستم و او تنها زني است که در زندگي مرا عاشق کرده است و بعد از او کمک خواستم. همسرت به تو اعتراضي نکرد؟ به من گفت اين کار را نکنم، اما بعد که ديد فايده ندارد چاره اي جز همکاري با من نديد. در اعترافات اوليه‌ات گفته بودي همسرت با تو همکاري نداشته است. چرا؟ چون من عاشق ساحره هستم و نمي‌خواهم به او آسيبي برسد. من دوست نداشتم او بازداشت شود. ساحره به خاطر من درگير اين مسئله شده بود. البته او در قتل ها هيچ نقشي نداشت و فقط در فروختن اموال قربانيان به من کمک مي کرد. اگر دستگير‌نمي‌شدي باز هم آدم مي کشتي؟ بله، ادامه مي دادم. اين زن ها خيانت مي کردند. با تکميل پرونده قتل هاي اميد برک پرونده براي رسيدگي به شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد.9 آذرماه سال 88 اميد برک به همراه همسرش ساحره براي محاکمه در جلسه اي علني که در سالن امام خميني(س) تشکيل شد در جايگاه متهمان حاضر شدند. در اين جلسه پس از قرائت کيفرخواست نوبت اميد بود تا از خودش دفاع کند.او در تمامي مراحل دفاعش سعي داشت تمامي جرم‌ها را به گردن بگيرد و تقصير ها را از گردن همسرش بردارد. قاضي: زماني که قتل ها را شروع کردي يک سال بود که ازدواج کرده بودي چرا به همسرت خيانت کردي و سپس مرتکب 10 فقره قتل شدي؟ اميد:من سال 84 با ساحره ازدواج کردم. همسرم ر ا بسيار دوست داشتم و عاشقانه او را مي پرستيدم. اما اين اتفاقات اصلاً دست خودم نبود و از آنچه رخ داده است پشيمان هستم. ضمن اينکه آن زن ها خودشان همراه من مي آمدند. قاضي: به جاي اينکه به مقتولان تهمت بزني چرا از اولياي دم تقاضاي بخشش نمي‌کني؟ اميد: من واقعاً از اين اتفاق ناراحتم و باور کنيد دست خودم نبود. وقتي مرتکب قتل مي شدم به آرامش مي رسيدم. قاضي: تو به 10 فقره قتل، اختفاي جسد و سرقت اموال متهم هستي. اينها را قبول داري؟ اميد: قبول دارم مرتکب قتل شدم اما در مورد اختفاي جسد بايد بگويم من اجساد را مخفي نمي‌کردم اتفاقاً جايي رها مي کردم که ديگران بتوانند پيدا کنند. در مورد سرقت هم خيلي از اين زنان جواهرات نداشتند يا جواهرات بدلي داشتند. قاضي: چرا زنان را مي کشتي؟ اميد: هيچ چيز دست خودم نبود. من داروي اعصاب استفاده مي کردم. الکل هم مي خوردم. حالت عادي نداشتم و هر بار که قتلي انجام مي دادم احساس آرامش مي کردم. قاضي: چرا از شمال به کرج نقل مکان کردي؟ اميد: مي خواستم زندگي جديدي را شروع کنم. قاضي: تو يک سال قبل از آغاز اين قتل ها زندگي جديدي را با همسرت آغاز کرده بودي. اميد: ساحره در اين قتل ها نقشي نداشت او را 17 ماه بي گناه در زندان نگه داشته اند. من مهم نيستم اگر با اعدام من همه چيز درست مي شود اعدامم کنيد اما با ساحره کاري نداشته باشيد. او زني پاک است. قاضي: پس چرا او بيشتر اوقات در خانه مادرت بود؟ اميد: با خواهرم درس کار مي کرد. ساحره زن خوبي است و باز هم مي گويم در اين قتل ها نقش نداشته من وادارش مي کردم که اجناس مسروقه را بفروشد. خواهش مي کنم کاري با او نداشته باشيد هر چه بود تقصير من بود. قاضي: مقتولان را چطور به قتل مي‌رساندي؟ اميد: آنها را به عنوان مسافر سوار ماشين مي‌کردم. بعد هم پيشنهاد مي دادم به خانه ام بيايند. به جز دو نفر مابقي قبول کردند. چند ساعتي با هم در خانه بوديم و بعد من آرنج دستم را دور گردن آنها مي انداختم و خفه شان مي کردم. اما دست خودم نبود. قاضي: مدعي هستي بيماري رواني داري، چطور مي تواني ثابت کني در حالي که پزشکي قانوني اين ادعا را رد کرده است؟ اميد: من داروي اعصاب مصرف مي کردم و همسرم را هميشه کتک مي زدم، مي توانيد از همسايه ها بپرسيد. او در پايان جلسه به عنوان آخرين دفاع گفت:«اگر با اعدام من جامعه اصلاح مي شود و نبود من همه چيز را درست مي کند مرا اعدام کنيد. اما مي‌دانم اين اتفاق نمي افتد.» با اين وجود هيات قضاوت براي اميد حکم سنگيني را صادر کردند و همسر او را به جرم دست داشتن و معاونت در 6 قتل به 8 سال حبس محکوم کردند. پس از تاييد حکم صادر شده براي اميد از سوي ديوان عالي کشور صبح روز دوشنبه 9 بهمن ماه سال 89 حکم اعدام اميد برک اجرا شد.ترس از اعدام باعث شد تا اميد روز قبل از اجراي حکم ادعا کند که همسرش ساحره تمامي اين کار ها را انجام داده و او بي گناه است. باوجود اين ادعا بامداد همان روز در ميدان قدس کرج در حضور تنها دو تن از اولياي دم طناب سفيد قصاص به دور گردن اميد برک پيچيد و با بالا رفتن اهرم جرثقيل زندگي قاتل زنان کرج براي هميشه به پايان رسيد.