نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

حال ناخوش مراکز مشاوره

منبع
خراسان
بروزرسانی
حال ناخوش مراکز مشاوره
خراسان/ پيرمرد باکت و شلواري مرتب و اتوکشيده در حياط بيمارستان اعصاب و روان منتظر ساعت ملاقات ايستاده است، وي بازنشسته يکي از ارگان ‌هاي دولتي است و پسرش را در بيمارستان اعصاب و روان بستري کرده است. وقتي از روزهاي خوب زندگي‌شان تعريف مي‌کند ، اشک در چشم‌هايش حلقه مي‌زند . بغضش را فرومي‌خورد و مي‌گويد:«پسر من جزو نخبه‌هاي تحصيلي و ورزشي بود ، نمي دونم چي شد که يک‌دفعه اين اتفاق افتاد. ما چهارده سال پيش متوجه گوشه‌گيري‌هاي غيرمعمول پسرمون شديم که البته اون زمان بيشتر شبيه يک افسردگي ساده بود و به بيماري اعصاب و روان تبديل نشده بود و حال‌وروز الانش رو نداشت. پيش يه روانشناس برديمش، اما اون آقا حتي يک نگاه توي صورت پسر ما نينداخت و هي نسخه داد و گفت بريم و وقت بگيريم و فلان تاريخ دوباره واسه مشاوره بيايم پيشش،هر روز حال پسرمون بدتر شد. ما تمام اين شهر رو به اميد بهتر شدن حال وروز بچه مون به دنبال يک روانشناس که به دادمون برسه گشتيم،اما حال پسرم بهتر نشد، يکي از روانشناس‌ها مي‌گفت که« نظارت دقيقي واسه رسيدگي به خطاهاي حوزه روانشناسي وجود نداره». الان اوضاع پيچيده‌تر هم شده ،نمي‌دانم چرا وزارت علوم از هر دانشگاهي مدرک روانشناسي صادر مي کنه. مثلا من که توي يه دانشگاه به‌صورت غيرحضوري مدرک مي‌گيرم و حتي يک واحد عملي نگذروندم مي تونم روي اعصاب و روان آدم‌ها نظريه‌پردازي کنم و يا مشاوره بدم؟ اونم به يک نفر که اطلاعات و علمش چند برابر من است ؟البته شنيدم نظام روانشناسي و بهزيستي نظارت‌هايي دارند ولي نظارتشون خيلي دقيق نيست ،وزارت بهداشت قرار شده کارهايي انجام بده که کيفيت درمان بهتر بشه ولي تا حالا که کاري انجام نداده. پسر من بعد از چهارده سال درمان و مشاوره الان به‌جايي رسيده که اعتمادبه‌نفسش رو کاملا ازدست‌داده و حتي تنهايي تا سر کوچه نمي تونه بره، حتي نمي تونه بره حمام، نمي‌دونم بعد از ما پسرمون مي خواد چطوري زندگي کنه. »پيرمرد حالا بايد پسرش را در لباس بيماران اعصاب و روان آن‌هم چند ساعت در هفته ملاقات کند. وي در حرف‌هايش دائم اين جمله را تکرار مي‌کرد :« من نمي دونم چند نفر توي کشور دارن مثل من تاوان تخصص نداشتن يک عده رو ميدن که اسم خودشونو گذاشتن روانشناس،من نمي گم همشون نابلدند ميگم نظارت ها توي اين حوزه بايد مديريت بشه». آشفته بازار مشاوره ها با توجه به گسترده شدن شهر ها و زندگي شهري و تشديد بيماري هايي همانند افسردگي، هر روز بيشتر به روانشناس و مشاور نياز داريم. چندي پيش وزير بهداشت با بيان اينکه ميزان افسردگي در کشور ما بسيار است، گفت: "6/12 درصد از جامعه ما بيماري افسردگي دارند و اين موضوع نياز به درمان دارد." البته اين نکته را بايد يادآور شد که افسردگي تنها يکي از مواردي است که براي درمان آن بايد به روانشناس و مشاور مراجعه کرد .مسائل خانوادگي تحصيلي و... نيز از ديگر مسائلي است که به مشاوره نياز دارد، به همين دليل هر روز از سوي جامعه نياز به مراجعه به روانشناسان بيش از پيش احساس مي شود اما نکته اي که بايد به آن توجه کنيم اين است که آيا مي توان به هر مشاور و روانشناسي اعتماد کرد ؟در حال حاضر اشکالات زيادي در سيستم آموزشي روانشناسي و دفاتر متعدد مشاوره وجود دارد به عنوان مثال مي توان به اين نکته اشاره کرد که خروجي دانشجوها از دانشگاه هاي مختلف در رشته روانشناسي بسيار بالاست و در بسياري از موارد ما با کارشناساني روبه رو مي شويم که ازبيکاري رنج مي‌برند. اين حرف ها را يکي از کارشناسان رشته روانشناسي بيان مي کند و مي گويد: يک دانشجو که فارغ التحصيل رشته روانشناسي بود موضوع بيکاري اش چند سال بعد از گرفتن مدرکش را با گريه براي من تعريف مي کرد. سوال اينجاست که روانشناسي که در ابتداي ورود به بازار کار با اين ميزان سر خوردگي مواجه مي شود آيا در آينده مي تواند يک روانشناس و مشاور مورد اعتماد در جامعه باشد؟ اين کارشناس صحبت هايش را اينطور ادامه مي دهد :«يکي از اشکالات ديگري که در مورد سيستم آموزشي ما مطرح است اين نکته است که يک نفر که مدرک کارشناسي خود را در يک رشته غير مرتبط با روانشناسي گرفته بنا به هر دليلي مدرک کارشناسي ارشد خود را در يکي از دانشگاه ها در رشته روانشناسي مي گيرد و بنده مواردي را سراغ دارم که فردي براي ارتقاي درجه شغلي مشغول به ادامه تحصيل در رشته روانشناسي شده و به صورت مستقيم و يا غير مستقيم به مشاوره افراد مي پردازد . به نظر من اگر در اين مورد فکري نشود به زودي شاهد اتفاقات ناخوشايندي در اين زمينه خواهيم بود که يکي از آنها بي اعتمادي جامعه نسبت به روانشناس ها است و نتيجه اين بي اعتمادي گسترش بيماري هاي اعصاب و روان در سطح جامعه است.» سلامت شوخي بردار نيست آموزش روان شناسان به صورت تئوري و جاي خالي دوره هاي کارورزي يکي ديگر از اشکالات موجود در سيستم آموزشي است که در رشته روانشناسي مشاهده مي شود.دکتر مهدي بني اسدي «روانپزشک» در اين باره مي گويد:«با توجه به فضاي موجود و مسيري که زندگي انسان ها در آن در حال شکل گيري است اين موضوع به شدت احساس مي شود که بايد افرادي براي درمان مسائل مربوط به اعصاب و روان انسان ها تربيت شوند و دليل اينکه دانشگاه هاي زيادي به تربيت روانشناس مي پردازند چيزي جز اين نيست اما نکته اينجاست که آيا روشي که استفاده مي شود روش درستي است ؟ در پاسخ بايد گفت خير .زيرا تربيت کارشناس در اين رشته به صورت تئوري و تنها با اکتفا به تدريس چند کتاب و مقاله آسيب هاي زيادي به جامعه وارد مي کند . بايد دانشجويان اين رشته به صورت عملي با بيماران ارتباط مستقيم داشته باشند. در انگلستان براي آموزش روانشناسان باليني روال آموزشي به اين شکل است که نيمي از دوره آموزشي را بايد در کنار بيماران باشند و گاهي اين ساعت هاي آموزشي به دو هزار ساعت مي رسد.بعد از آموزش روانشناسان باليني متخصص به سبکي که توضيح داديم بايد مسئولان به اين نکته توجه داشته باشند و شرايطي را ايجاد کنند که چنانچه يک بيمار بعد از مراجعه به يک روانشناس و يا مشاوره به دليل کيفيت پايين مشاوره انجام شده و يا استفاده از روشهاي نادرست درماني دچار آسيبهاي روحي و رواني شد مسئولان مرجعي را براي پاسخگويي و رسيدگي به شکايات اين بيماران ايجاد و معرفي کنند، مرجعي که در حال حاضر نبود آن به شدت احساس مي شود و مي بايست برنامه ريزان و مسئولان ما به اين نکته توجه ويژه اي داشته باشند زيرا فضاي سلامت فضاي شوخي برداري نيست.دکتر مهدي بني اسدي در مورد هزينه هاي سنگين روانشناسي و پوشش ندادن خدمات بيمه اي در اين حوزه مي گويد:«بعضي از بيماران که جزو طبقات ضعيف تر جامعه هستند نسبت به هزينه هاي مشاوره ها اعتراض مي‌کنند و به دنبال يافتن دليل اين سوال هستند که چرا بيمه ها ويزيت اين مشاوره ها را تحت پوشش قرار نمي دهند.بعضي از مسئولان در پاسخ به اين سوال مي گويند: به اين دليل که رشته روانشناسي زير نظر وزارت بهداشت نيست و روانشناسان زير نظر وزارت بهداشت تربيت نشده اند در نتيجه اين وزارت خانه قادر به حمايت از آن ها براي تحت پوشش بيمه قرار دادن اين خدمات نيست . اين موضوع باعث شده که افراد کم در آمد جامعه با وجود نياز به مشاوره از مراجعه به روانشناس خودداري کنند».اين روانپزشک در ادامه مي گويد:«در اهميت علم روانشناسي هيچ شکي نيست و به همان اندازه که به سلامت جسم اهميت داده مي‌شود بايد به سلامت روان نيز توجه شود. به اعتقاد بنده در بيمارستان ها و درمانگاه ها بايد قسمتي به عنوان مشاوره باليني هم وجودداشته باشد تا علاوه بر مداواي بيماري هاي جسمي به مسائل مربوط به اعصاب و روح و روان بيمار نيز پرداخته شود». روانشناس يا فقط يک شنونده خوب؟ روي چمن هاي پارک نشسته بود ،موهايش را از ته زده بود و مي گفت :«مي خواهم همزمان با رشد موهايم خيلي چيزها رو فراموش کنم و شخصيت خودمم تغيير کنه و حالم بشه يه حال خوب»چندين بار براي بهتر شدن حالش به روانشناس هاي مختلف مراجعه کرده بود. او درباره مراجعاتش مي گفت :«روانشناس ها اصولا شنونده هاي خوبي هستند .من به جلسات مختلف مشاوره رفته ام و موارد زيادي بوده که چندين جلسه به مشاوره رفتم اما مشاور هيچ حرفي نمي زد و يا حرف هايي مي زد که من در مورد آن مسائل اطلاعات بيشتري از مشاور داشتم.در يکي از مواقعي که وضعيت حادي داشتم و به شدت از لحاظ روحي بهم ريخته بودم ونياز به مشاوره فوري داشتم مشاوري که پيش ايشان مي رفتم در دسترس نبود و قرار شد با يک مشاور ديگر هماهنگ کنم و پيش او بروم اما متاسفانه با وجود تاکيد من براي سه ماه بعد از تماسم زمان تعيين کردند و من به يکي از مراکز مشاوره ديگر زنگ زدم و آن مرکز توسط چند مشاور به صورت گروهي اداره مي شد بعد از آنکه به آن مرکز مشاوره رفتم خبردار شدم مشاوري که با بنده صحبت مي کند به صورت پاره وقت با آن مرکز همکاري مي کند. وي بعد از مدت کوتاهي شروع به درد دل کرد و گفت: از شرايطش به هيچ عنوان راضي نيست. حالا سوال اينجاست ،روانشناسي که با اعصاب و روان يک انسان سرو کار دارد اگر از شغل و کاري که دارد احساس نارضايتي کند آيا مي تواند در بازگرداندن آرامش براي بيماري که به او مراجعه کرده موثر باشد؟من بعد از آن ماجرا با هر مشاوري که صحبت مي کنم نوعي شک در ذهنم به وجود مي آيد»بعضي از روانشناس ها بعد از چند جلسه به اين نکته اشاره مي کنند که با مصرف دارو به صورت کلي مخالفند .در صورتي که در بعضي از موارد يک بيمار نياز به مراجعه به روانپزشک و استفاده از دارو دارد اما اين دست مخالفت ها باعث عقب افتادن زمان درمان اين بيماران در بيمارستان و تحت نظر روانپزشک قرار گرفتن مي شود».ويزيت ها به شدت گران است و مسئولان ما بايد فکري به حال اين موضوع بکنند و شرايطي را به وجود بياورند که اقشار ضعيف جامعه هم بتوانند به مراکز مشاوره بروند. من مبلغي حدود هفتصد هزار تومان هزينه کردم. حس خوبي داشتم و اين نتيجه يک يا دو مشاور خوب در بين چندين مشاور بود. راه حل چيست؟ نظام روانشناسي يکي از مراجع رسيدگي به حقوق بيماران و روانشناسان است که با نظارت بر فعاليت هاي روانشناسان داراي مجوز از سازمان روانشناسي که اعضاي سازمان نظام روانشناسي به شمار مي آيند در قالب آيين نامه هايي به دفاع از حقوق بيماران و روانشناسان مي پردازد .دکتر اصغري پور نايب رئيس نظام روانشناسي استان خراسان رضوي در رابطه با مشکلات موجود در عرصه روانشناسي و مشاوره به روزنامه خراسان مي گويد:«امروزه در حوزه روانشناسي اتفاقاتي در حال رخ دادن است که مجموعه اي از افراد که نه مدرک مرتبطي با روانشناسي دارند و نه مجوزي را از سازمان نظام دريافت کرده اند و فقط به دليل داشتن فن بيان خوب از ناآگاهي جامعه استفاده مي کنند، با صحبت هايشان که چيزي شبيه به مشاوره است لطماتي را بر روان جامعه وارد مي کنند . به عنوان مثال افرادي در مورد مسائلي از قبيل ازدواج به آنها مراجعه مي کنند وبه دليل روش اشتباه مشاوره دادن آسيب مي بينند ودر نتيجه به تمامي روانشناسان بد بين مي شوند اما به دليل اينکه اين افراد به ظاهر مشاور، زير نظر نظام روانشناسي نيستند ما نمي توانيم با آنها برخورد کنيم. در اينجا قوه قضائيه بايد به دليل اينکه يک جرم عليه عموم جامعه در حال رخ دادن است اقدامات بازدارنده اي را انجام دهد که متاسفانه در حال حاضر اين کار انجام نمي شود .ماجراي مشاوره ها به همين جا ختم نمي شود و گاهي شامل ارائه مشاوره هايي از سوي برخي افراد مثل مددکاران اجتماعي يا بعضي روحانيون مي شود که اين امر هم نياز به پيگيري هايي دارد و در اين باره بايد گفت که اين نوع مشاوره ها به ساختار باور هاي يک جامعه نسبت به مشاوره ها و افراد متخصص در اين زمينه آسيب هاي جدي را وارد مي کند و موجب تغيير نگاه جامعه به جلسات مشاوره مي شود. اين موضوع در دراز مدت باعث به خطر افتادن امنيت رواني جامعه خواهد شد.»دکتر اصغري پور ادامه مي دهد:«آيين نامه هاي نظام روانشناسي به ما تنها در مورد افرادي که عضو اين نظام باشند اجازه نظارت مي دهد و طبيعتا افرادي که زير مجموعه نظام روانشناسي نيستند شامل نظارت ما نمي شوند.»اصغري پور در پاسخ به اين سوال که ثبت نشدن اطلاعات و صحبت هاي مراجعين به بهانه حفظ اسرار مراجع( که يکي از مراحل کار روانشناس است ) آيا مراحل رسيدگي به تخلفات را با مشکل روبه رو نمي کند ؟ مي گويد :« به يقين در حرفه ما هم تخلفات و اشتباه هايي وجود دارد که به هر حال اين تخلفات قابل رسيدگي است. البته در بعضي از موارد بيمار هم مقصر است چرا که گاهي با ادامه ندادن مراحل درمان به نتيجه مطلوب نمي رسد وبعد از مدتي مي گويد مشاوره ها بي فايده بود ه است».نايب رئيس نظام روانشناسي استان خراسان رضوي درباره چگونگي شناختن مشاور و روانشناس ها از نظر مهارت شغلي مي گويد :« بايد توسط رسانه ها نظام روانشناسي را به مردم معرفي کنيم و افراد جامعه با تماس با سازمان نظام روانشناسي قبل از مراجعه به هر روانشناسي راهنمايي هاي لازم را از اين نظام بگيرند و از طرفي روانشناساني که داراي مجوز نظام روانشناسي هستند داراي تابلو هاي مشخصي در محل کارشان هستند که شماره نظام معمولا روي تابلوي روانشناس ها درج شده و از طرفي با مراجعه به سايت نظام مي توانند روانشناسان عضو نظام روانشناسي را براي مراجعه بشناسند».دکتر اصغري پور در مورد حذف دوره هاي کارورزي و تبعات ناشي از آن مي گويد :« دانشگاهها و موسسات آموزش عالي بايد فکري به حال اين موضوع بکنند و دانشجو بايد بعد از طي مراحل کارورزي وارد بازار کار شود و اين انتقاد به نظام آموزشي ما وارد است. فارغ التحصيلان بايد تا مدتي زير نظر افراد متخصص کار کنند. ما در نظام روانشناسي با هدف رفع اين مشکل در مصاحبه هاي تخصصي به شدت روي اين موضوع تمرکز داريم و بعد از اطمينان از تخصص روانشناسان کد نظام را صادر مي کنيم اما باز هم مي گويم که بايد نظام آموزشي چاره انديشي کند». فقط يک دکوراسيون خوب وارد مرکز مشاوره که مي شوم ديوارها با کاغذ ديواري ليمويي رنگ پوشيده شده اند ،گوشه اي از سالن انتظار با دکوراسيون سنتي و رنگ بندي هاي ملايم تزئين شده است ،تناسب در چينش وسايل تزئيني به خوبي ديده مي شود .منشي مرکز مشاوره پشت ميز نشسته و دائم انگشتش راروي صفحه گوشي اش جابه جا مي کند ،گاهي لبخند ملايمي گوشه لبش مي آيد و گاهي سرش را روي ميز مي‌گذارد و شانه هايش تکان مي خورد. ياد صحبت هاي يکي از مراجعان مي افتم که مي گفت :«داشتن يک دکور خوب اصلا بد نيست اما اينکه مرکز مشاوره تنها به يک دکور خوب ختم شود و در آن مشاور متخصصي وجود نداشته باشد بد است».گزارش را از ابتدا در ذهنم مرور مي کنم ، نداشتن تخصص کافي بعضي روانشناس ها،نبود مرجع رسيدگي به شکايات مراجعان ،حذف دوره کارورزي، قيمت بالاي ويزيت برخي از روانشناس ها ،بي بهره بودن مردم با توان مالي ضعيف از خدمات روانشناسي ،زير پوشش بيمه قرار نگرفتن خدمات روانشناسي و..... منشي مرکز مشاوره اي که به آنجا سر زده ام هنوز انگشتش را روي تلفن همراهش جابه جا مي کند . گاهي لبخند ملايمي گوشه لبش مي آيد و گاهي سرش را روي ميز مي‌گذارد و شانه هايش تکان مي خورد.بلند مي شوم و از مرکز مشاوره بيرون مي آيم . با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد