1)مهمترين مساله در اين پروژه عدم وجود اطلاعات کافي جهت بررسي موضوع از جنبه هاي فني و زيست محيطي مي باشد. چنانکه اطلاعات پايه و درست و دقيق از محل اجراي پروژه و وضعيت زيست محيطي آن نداشته باشيم قطعا تحليلهاي درستي نيز نمي توان انجام داد. درحقيقتSOE (State of Environment) که اولين گام انجام ارزيابي صحيح است در اين پروژه وجود ندارد. پيشنهاد مي گردد حتما مطالعات پايه زيست محيطي منطقه تکميل گردد تا بتوان ديدي همه جانبه نسبت به منطقه و اثرات طرح بر آن داشت. ضمن اينکه با وجود اين سطح اطلاعات اجراي پروژه که بسيار عجولانه و غير علمي است جز تخريب و ايجاد هزينه هاي زيست محيطي و اقتصادي براي کشور در بر نخواهد داشت.
2)با توجه به مجاورت محل طرح با نيروگاه نکا و همچنين بندر امير آباد ارزيابي اثرات تجمعي CIA بايد انجام گردد.
3) با توجه به حساسيت زيست محيطي منطقه لازم است ظرفيت برد اکولوژيکي منطقه تعيين شود که متاسفانه به دليل عدم وجود اطلاعات لازم برآورد کردن آن در زمان کوتاه ميسر نخواهد بود.
4)عليرغم نزديکي پروژه به مناطق حساس زيست محيطي و قرار گرفتن در حاشيه خزر نقشه مناسبي با مقياس مناسب که قابليت بررسي داشته باشد ارايه نشده است و فقط تصوير ماهواره اي از Google earth ارايه شده است که نشان دهنده عدم وجود دقت در تهيه گزارش مي باشد. نقشه بايد موقعيت پروژه هاي اجرا شده در بندر اميرآباد، طرحهاي دردست توسعه در بندر و محدوده طرح انتقال آب، نيروگاه نکا، مراکز جمعيتي موجود در محدوده طرح و ... را داشته باشد.در حقيقت مشاور با کم اهميت انگاشتن طرح و در نظر نگرفتن ظرفيت برد اکولوژيکي منطقه با وجود صنايع و آلودگيهاي متعدد در منطقه روندنابودي منطقه را تسريع مي نمايد.
5)نزديکي به مناطق حفاظت شده خيبوس و انجيل سي و عبور 3 کيلومتري خط انتقال از داخل منطقه حفاظت شده اساس و نيز وجود گونه هاي ارس و زربين در مسير و ساير گونه هاي جنگلي ممنوع القطع و حفاظت شده و همچنين تهديد حيات جانوران منطقه به دليل از بين رفتن زيستگاهشان در فرايند اجراي پروژه جزء نکات منفي بااهيمت طرح است. گونه هاي شمشاد خزري، زربين،آزاد و ارس جزو گونه هاي رليک و اندميک منطقه بوده و براساس ماده يک قانون حفظ حمايت از منابع طبيعي و ذخائر جنگلي مورخ 5/7/71 جزو ذخائر جنگلي محسوب شده و قطع آنها ممنوع است.
6)غلظت خروجي آب شيرين کن ها50 گرم بر ليتر يعني بيش از 4 برابر شوري معمولي خزر است که با توجه به حساسيت منطقه دريايي طرح و وجود گونه هاي بومي (24 درصد گونه هاي موجود در محدوده طرح بومي منطقه هستند.)، وجود گونه هاي متعدد فيتوپلانکتون و زئوپلانکتون در منطقه که حلقه اول زنجيره غذايي هستند که در نهايت به فک خزري به عنوان گونه اي در معرض خطر انقراض مي رسد و نيز شيرين و يا لب شور پسند بودن آبزيان منطقه نابودي کامل گونه هاي منطقه، حيات جانوري و گياهي منطقه و آسيب هاي جدي به محيط زيست فيزيکي و زيستگاههاي دريايي و ساحلي را در برخواهد داشت.توجيهاتي از قبيل رهاسازي پساب در عمق زياد به هيچ وجه اثربخش نمي باشد.
7)در مسير انتقال خط لوله با رودخانه هايي که محل تردد و تخم ريزي ماهيان هستند تقاطع دارد که باعث قطع سيکل زيستي گونه ها و درنهايت منجر به کاهش توليد مثل و نابودي گونه هاي رودخانه اي طول مسير انتقال مي گردد.
8)مساحت و تعداد ونوع گونه هايي که در مسير قطع مي گردند که شامل ارس و زربين نيز مي شود مشخص نيست.
9) در طول مسير بيش از 120 هکتار اراضي کشاورزي آبي، 21 هکتار باغات، 10 هکتار ديم و 94 هکتار منابع طبيعي و جنگل از بين خواهد رفت که مورد محاسبه قرار نگرفته و هزينه هاي اکولوژيکي و زيست محيطي ناشي از اين تخريب بايد در معادلات هزينه- فايده پروژه مدنظر قرار گيرد. به اين موارد بايد هزينه هاي اکولوژيکي و اقتصادي ناشي از از بين رفتن گونه هاي اقتصادي و صيادي و همچنين ساير گونه هاي موجود در محل آب شيرين کن نيز اضافه گردد.
10)با توجه به وجود پره هاي صيادي در منطقه و از بين رفتن منبع درآمد مردم بومي منطقه و همچنين اثرات جانبي ناشي از آن مانند مهاجرت، بيکاري و ... بايد در محاسبات پروژه از ابعاد اقتصادي و اجتماعي و همچنين زيست محيطي مد نظر قرار گيرد که متاسفانه اصلا به آن پرداخته نشده است.
11)نظرات مردم تحت تاثير پروژه در محدوده هاي مستقيم و غيرمستقيم و در سطح شهرستانهاي مسير انتقال بايد مورد بررسي قرار گيرد و در ارزيابي اثرات مورد توجه قرار گيرد که اصلا به آن پرداخته نشده است.
12)مباحث حقوقي مطروحه در مورد درياي خزر و عضويت ايران در کنوانسيون تهران و پروتکل هاي مربوطه نيز بايد مورد بررسي قرار گيرد.پروتکل ارزيابي اثرات فرامرزي کتوانسيون تهران که در حال طي مراحل تصويب است از اين دست پروتکل ها است.
13)وجود ماهي سفيد، گاوماهيان و ماهيان خاوياري که ارزش زيستي و نيز تجاري دارند بايد مدنظر قرار گيرد که در حد بيان در گزارش به آن اشاره شده است.
14) مسير اعلام شده در گزارش با مسيري که در پيمايش زميني ارايه شده است متفاوت مي باشند که لازم است اين موضوع نيز مجددا مورد بررسي قرار گيرد. به طور کلي اطلاعات ارايه شده در بسياري موارد ناقص و گاهي اوقات متناقض مي باشد که متاسفانه نشان دهنده عدم شناخت درست مجري از طرحي است که قصد اجراي آن را دارد و قطعا اجراي طرح به اين صورت به ضرر منافع ملي خواهد بود.
15)يکي از اهداف طرح تامين آب شرب و صنعتي در استان سمنان اعلام شده است که با توجه به مسايل متعدد اکولوژيکي و زيست محيطي مطروحه در دنيا در اکثر کشورها از انتقال آب بين حوضه اي پرهيز مي گردد. آيا صرفه جويي در مصارف کشاورزي و بهينه ساختن مصرف آب در اين بخش و ساير بخشها، اجراي طرحهاي مديريت آبخوان و آبخيز با صرف هزينه هاي بسيار پايين تر نمي تواند تامين کننده اين هدف باشد؟
16)آلودگي هاي ناشي از شيرين کن ها مانند آلودگي هوا، افزايش غلظت فلزات سنگين در منطقه، لجن هاي حاصله و ... به چه صورتي قرار است در منطقه اي با حساسيت بالاي اکولوژيکي مديريت شود.
17) با توجه به نتايج ارزيابي حاصله که فاصله بسيار زيادي بين اثرات منفي بالاي حاصله درمبدا(استان مازندران) و اثرات مثبت ناچيز در مقصد (استان سمنان) وجود دارد توجيه طرح موردترديد جدي قرار مي گيرد.
18) همانطور که در بندهاي قبلي ذکر شد پيشنهاد هاي ار ايه شده توسط مشاور در بخش ساحلي و دريايي به دليل کمبود اطلاعات که مشاور نيز به آن اشاره نموده است قابل اتکا نيست و عملا اثرات اجرايي آنها نيز قابل اعتماد نمي باشد.
19) طرح فوق با بند 3 ماده 6 برنامه جامع حفاظت از جنگلهاي شمال کشور مصوب 24/6/82 به شماره 16276ت26239ه مبني بر حذف فعاليتهاي عمراني ناسازگار و مخرب جنگلهاي کشور مغايرت دارد.
20)با توجه به جهات ذکر شده فوق و نامه هاي معاونت هاي دريايي، طبيعي و اداره کل حفاظت محيط زيست مازندران و نواقص اطلاعاتي موجود اجراي پروژه در اين شرايط و با اين ابهامات قطعا حاصلي جز اتلاف منافع ملي، تخريب محيط زيست و از بين بردن منطقه ميانکاله به عنوان ذخيره گاه زيستکره که مورد توجه و حمايت سازمانهاي بين المللي نيز مي باشد حاصل ديگري نخواهد داشت.
21)تناقضات متعدد در سايت ها، سخنراني ها، گزارشات رسمي دستگاههاي متولي و مسئولان رسمي پروژه نشان از ابهامات متعدد در پروژه دارد که متاسفانه وارد شدن به اين طرح بدون اطلاعات کامل و با اين شرايط و تخريبهاي حاصله به هيچ وجه به صلاح نمي باشد و اينکه با مديريت هاي کم هزينه تري مانند مديريت آبخيز و آبخوان، بهينه سازي روشهاي مصرف و بهره برداري آب در مقصد و انديشيدن به راههاي کم مخاطره تر و ارزان تري در مقصد به ويژه در شرايط فعلي کشور بيشتر به صلاح نزديک است و واقع نگرانه تر نيز مي باشد.
/تابناک