گفتگو با خلباني که هواپيماي بدون چرخ را بدون تلفات فرود آورد، اما با او بسيار بي مهري شد.
کاپيتان هوشنگ شهبازي، ديگر چهره اي نيست که در اخبار حوادث و فرود اضطراري هواپيما، جستجو شود، او فعاليت هاي بشردوستانه خود را در زمينه لغو تحريم هاي صنايع هواپيمايي تا جايي پيش برده که سخنگوي مسافران و کارکنان خطوط هوايي ايران شده، آن هم در مجامع حقوق بشري و بين المللي. با اين حال، شهبازي، مورد بي مهري هايي هم قرار گرفته که حاصل آن، بازنشستگي او، بدون اطلاع قبلي اش بوده، آيا شهبازي يک "نخبه شهيد" است که مديران با او بي مهري کرده اند؟ بازخورد جامعه دربرابر کاري که با او شده چيست؟ پديده هوشنگ شهبازي، يک فرصت بي نظير در اختيار کارکنان و مسافران خطوط هوايي ايران گذاشت تا سخن خود را درباره تهديد جان مسافران به خاطر تحريمها به گوش جهان برساند، با اين وجود، چرا او بازنشسته شده و مسئولاني که زماني با افتخار به او لوح تقدير دادند، چرا دربرابر اين وضعيت ساکت ماندند؟
هوشنگ شهبازي در روز دوم جشنواره مطبوعات، ميهمان غرفه مجموعه رسانه اي خبر و خبرآنلاين بود. او همچنين روز پيش از آن در کافه خبر حاضر شد و زاويه هاي جديدي از ماجراي خود را براي خبرآنلاين تشريح کرد. شهبازي گفت زماني که از سفر حقوق بشري ژنو بازگشت، مجبور شد ماشين کرايه کند و به خانه برود، در حالي که مديرعامل شرکت هواپيمايي هما، به روابط عمومي اش دستور داده بود برايش کنفرانس خبري بگذارد.
گفتگو با کاپيتان شهبازي را مي خوانيد:
شما به صورت ناگهاني بازنشسته شديد، آيا جامعه باز هم دست به نخبه کشي زده؟
نه، اين را نمي توانم نخبه کشي بگويم، خدمتي که من انجام مي دهم، محدود شدني به وسيله يک يا دو نفر نيست. متاسفانه با کج سليقگي يکي يا دو نفر از مديران، سعي شده فعاليت اجتماعي ام را خفه کند. هر چند فعاليت اجتماعي ام که در راستاي منافع حکومت و مردم است، يک نفر به خاطر حسادت يا حقارت، اين کار را مي کند و براي همه جاي پرسش به وجود مي آيد.
چرا با شما اينطور برخورد شد؟
مي توان گفت برخوردها شخصي بوده، يعني يکي دو نفر منافع شخصي را به منافع ملي ترجيح داده اند. مدير عمليات ايران اير با عتاب مي گويد چرا شما قهرمان ملي شدي؟ چرا مردم تو را دوست دارند؟ من چه جوابي بايد بدهم؟ در پاسخ مي گويم ببخشيد که مردم به من لطف دارند. حالا چرا اينطور برخورد مي کنند را شما بايد از مسئولان ايران اير بپرسيد. تصميم هيچ کس به جز مدير عمليات ايران اير و مدير روابط عمومي ايران اير را در اين موضوع دخيل نمي بينم. نمي فهمم وقتي همکاران از کارهايم حمايت مي کنند، مردم کوچه و بازار از من استقبال مي کنند و مسئولان مختلف کشوري لوح افتخار داده اند، چرا اينطور مي شود.
سعي کردم دندان روي جگر بگذارم و صدايم در نيايد، چون به فعاليتي که براي کشور داشتم، معتقد هستم. به اجلاس جهاني حقوق بشر در ژنو با اجازه وزير راه و مديرعامل ايران اير رفتم و متاسفانه وقتي برگشتم، توسط مدير عمليات ايران اير معلق شدم و وقتي اعتراض کردم، او گفت چرا با يونيفرم ايران اير شرکت کرديد و خلاف کرديد و مرا کنار گذاشتند. حتي با وجود دستور مدير عامل هما که به روابط عمومي تکليف کرده بود پس از بازگشتم از ژنو، حتما نشست خبري برگزار شودتا رسانه ها در جريان رهاورد اين سفر قرار گيرند، متاسفانه برخورد بدي شد، به حدي که کسي به استقبالم نيامد و مجبور شدم تاکسي کرايه کنم و به خانه برگردم.
يعني شما مي گوييد مديران ارشد دولتي از شما تقدير مي کنند و مديران مياني ايران اير، بازنشسته تان کرده اند؟
کاملا درست است. مديران مياني ايران اير در مقابل مسئولان و مديران بالاتر تمکين نمي کنند، آقاي پرورش مديرعامل هما آخرين بيانيه ام را تاييد کرد و با تاييد او اين بيانيه در اينترنت منتشر شد، ولي وقتي پس از بازنشستگي اجباري به او مراجعه کردم گفت من از حکم بازنشستگي شما خبر ندارم، در حالي که اين بازنشستگي پيش از موعد است و خلبان تا 65 سالگي مي تواند خدمت کند. بهره وري يک کاپيتان در دوران آخر خدمت اوست. خلبان مراحل مختلفي مانند کمک خلباني را طي کرده و هزينه آموزش صرف او شده، طبق گواهينامه اي که دارم مي توانم تا 9 سال ديگر در خدمت هموطنان باشم.
باور مي کنيد مديران ارشد هواپيمايي از بازنشستگي شما بي خبر باشند؟
راستش از همين تعجب مي کنم، ديروز با آقاي مديرعامل صحبت کردم، گفتم مگر مي شود شهبازي بازنشست شود و شما ندانيد؟ اگر همکار آبدارچي ما بازنشست شود، در نشريه داخلي هما در ستون بازنشستگان اسم او مي آيد، برايش به پاس سالها زحمت، مراسم توديع مي گيرند. خصوصا اين کار براي خلبانهايي که خدمت کرده اند انجام مي شود. از اين بابت اظهار تاسف مي کنم. به وزير راه نامه اي نوشتم و موضوع را مطرح کردم. رونوشت را نيز به دفتر رئيس دولت و مجلس شوراي اسلامي دادم و اميدوارم رسيدگي شود. آيا اينطور بايد به فردي که خدمت کرده، برخورد شود؟
ايران اير به صورت غير رسمي گفته مشغوليات شما زياد شده و نمي توانيد پرواز کنيد، اين حرف به نظر منطقي مي رسد؟
اين موضوع درست نيست که خلبان اگر فعاليت ديگري داشته باشد، نتواند کارهاي حرفه اي اش را انجام دهد. مگر برخي مسئولان خلبان نيستند؟ کار مي کنند و بعد هم به فعاليت خود مي رسند. اشخاصي که اين سخنان را مي گويند 6 شغل دارند، از خلباني گرفته تا واردات سنگ قبر از چين را انجام مي دهند و بعد اين نسخه را مي پيچند. خلبان، وقتي پايش را روي پله هواپيما مي گذارد، جان مسافران را به دست گرفته و حواسش جمع کارش است، اين حرف اصلا منطقي و درست نيست. بارها گفته ام غير از اينکه خلبان ايران اير هستم، شخصيت اجتماعي دارم و به خاطر انسانيت، کار اجتماعي خود را مي کنم و در خدمت هموطنان هستم. به عنوان يک شخصيت اجتماعي هم راستا با منافع مردم فعاليت مي کنم، من سرباز اين ملت و کشور هستم، استراتژي کشورم مشخص است، مبارزه با محدوديتهاي که غربيها به ما تحميل کرده اند، ما نبايد خم به ابرو بياوريم و جلوي اين محدوديتها خم شويم. ولي اين دليل نمي شود صدايمان در مقابل ظلم در نيايد، صدايمان را در مي آوريم و حقوقمان را نيز مي گيريم.
آيا تاييد مي کنيد 80 دانشمند هسته اي در پرواز شما بودند که نجات جانشان توسط شما از يک فاجعه بين المللي جلوگيري کرد؟
البته من نيز در خبرها خواندم دانشمندان هسته اي بودند، اطلاعي درباره شغل آنها ندارم. مي دانم 80 نفر از مسافران پرواز سال گذشته، تبعه روسيه بودند، از لحاظ انساني جان يک روس يا ايراني براي خلبان فرقي نمي کند، همه يکسان هستند و مسافر بايد به سلامت به مقصد برسد. سازمان هواپيمايي کشوري موضوع را بررسي کرد و اعلام کرد نقص فني بوده، براي هواپيماي فرسوده اين موضوعات طبيعي هست، چون اگر هواپيماي نو بود، تعجب مي کردم چرا اين مشکل وجود دارد.
شما روابط عمومي بسيار خوبي داريد، با هيچ يک از مسافران آن پرواز، ارتباط نداريد؟
ببينيد، همان روز که فرود اضطراري در مهرآباد داشتيم، دفترچه اي را در فرودگاه تهيه کردند و همه اين مسافران، چند سطري را به عنوان يادبود نوشتند. همه مسافران از روس و ايراني نوشتند، مدتها دنبال آن دفترچه گشتم ولي هرگز به دست من نرسيد. شخصا با دو سه نفر در ارتباط هستم، يکي از آنها، از بستگان منوچهر نوذري مرحوم است، از طريق ايميل و از طريق سايت با من در ارتباط هستند.
براي هوشنگ شهبازي بازنشسته پيشنهاد کاري نشده؟
سال گذشته که ژنو بودم از کشورهاي عربي تماس گرفتند و پيشنهاد کار دادند، گفتم براي کار پيدا کردن به ژنو نيامده ام، يک ماه بعد از آلمان تماس گرفتند. ولي واقعا کار کردن و پرواز کردن و پول در آوردن مشکلم نيست. هدفم نجات جان انسان است. درست است آن افراد را خداوند نجات داد، ولي روي زمين خلبان عامل و وسيله لطف خداست.
همين اواخر در جريان بازنشستگي ام قرار گرفتند و از امارات متحده، کار با حقوق بالا پيشنهاد شد، ولي از ابتدا تصميم داشتم احساسات پاک اين مردم را به هيچ پولي نفروشم و نخواهم فروخت.
از شرکتهاي داخلي چطور؟
متاسفانه از شرکتهاي داخلي درخواست کار نداشته ام.
و اگر درخواست کنند؟
ببينيد، الان من کار بسيار بزرگتري از پرواز را دنبال مي کنم. پرواز مي کنم در صورتي که از پروازم استقبال شود در خدمت مردم خواهم بود. البته نه با مديراني که بازخواستم مي کنند چرا مردم به خدمتگذار خود لطف دارند.
به هر حال، فکر مي کنم مشکل شما حل مي شود. چه انتظاري از مسئولان ايران اير داريد ؟
اميدوارم مديران کج سليقه همراه شوند و ما بتوانيم مسئله لغو محدوديتهاي صنايع هواپيمايي را پررنگ کنيم. اگر مديران ارشد ايران اير، امکانات در اختيارم بگذارد، مطمئنا مي توان تحريم صنايع هواپيمايي مسافري را شکست. من يک نفر هستم، بدون هيچ امکانات و بودجه اي، با پس اندازم کارهاي حقوق بشري را مي کنم و تاکنون يک ريال از احدي دريافت نکرده ام. با روابط شخصي و ديپلماسي عمومي، حرف مردم را پيش مي برم، هيچ ارگان دولتي اين کار را نکرده است.
منظورتان از امکانات چيست؟
ببينيد، اصلا نمي خواهم دولت به من سرمايه بدهد يا منابع مالي تعيين کند. حمايت مردم را مي خواهم که دارم. پا در کار دولت هم نمي کنم، به مسايل سياسي و دولتي هم ورود ندارم، ولي انتظار دارم حداقل ايران اير، سنگ اندازي نکند، محدوديت ايجاد نکند، حقوق زن و بچه من را نبرد، بدون اطلاعم حکم بازنشستگي ندهد. باور مي کنيد شهريور ماه، چکم در بانک برگشت خورد، نمي دانستم چرا، بانک اعلام کرد شما يک ماه و نيم پيش بازنشست شده ايد. آقاي مديرعامل ايران اير مي گويد خبر ندارم، اين شدني است؟ خود را قهرمان نمي دانم، وظيفه خلباني ام را انجام دادم و با حمايت گروه پرواز و همه کادر هواپيما، توانستم پرواز مسکو را به سلامت به زمين بنشانم، ولي آيا انصاف اين است با کسي که يکسال صادقانه براي لغو تحريمها تلاش کرده اينطور برخورد شود؟
پارسال مصاحبه کردند و حرفهاي بسيار نادرستي زدند که روابط عمومي ايران اير به من قول داد که جواب اين مصاحبه بدهد، ولي تا الان جوابي نداده اند. آنجا گفته بودند هواپيما را معلم خلبان نشانده، ولي اين خلاف واقع است، چرا بايد اينطور برخورد شود؟ آن پرواز اگر به سانحه جدي مي انجاميد مي توانست به فاجعه بين المللي تبديل شود. درست همزمان شد با تحويل ندادن موشکهاي s300 روسيه، اگر براي اتباع روسي مشکلي پيش مي آمد، همه چيز تحت الشعاع اين پرواز قرار مي گرفت. فقط مي توانم اظهار تاسف کنم و توقع دارم از مسئولان که با چنين مديراني برخورد کنند. هر چند فکر مي کنم مسئولان ما صادق هستند و به زودي با اين مدير برخورد مي کنند. ديروز خدمت آقاي سعيدلو معاون امور بين الملل رياست جمهوري بوديم و او از کارهايم مطلع بود و عين جمله اش اين است: "فتيله اين کارها را بايد روشن نگه داريد."
راهکاري، منفذي براي پيگيري هاي حقوق بشري وجود دارد؟
من معتقدم با تحت تاثير قرار دادن افکار عمومي، مي توانيم کار خودمان را پيش ببريم. در آمريکا و اروپا، سياست مداران تحت تاثير فشار افکار عمومي تصميم گيري سياسي مي کنند. اگر مديران من و همين ايران اير با من همراهي کند، من اين مساله را چنان پررنگ مي کنم که تاثيرگذار باشد. خبرگزاري آسوشيتدپرس، يورنيوز، نيويورک تايمز، واشنگتن پست و رسانه هاي معتبر دنيا دم در خانه من هستند، شما فکر مي کنيد چرا؟ مگر من چکار مي کنم؟ وقتي وزارت خزانه داري امريکا به نامه دولت ها واکنش نشان نمي دهد، اما به نامه من خلبان واکنش مي دهد؛ يعني افکار عمومي تاثيرگذار است. در همين مذاکرات اخير ايران و 6 کشور ديگر از استانبول، بغداد و مسکو مگر اعلام نشد اولين چيزي که در تحريم ها لغو مي شود، تحريم هواپيمايي است. چرا نگفتند نفت؟ چرا نگفتند بانک؟ همه قول دادند در صورتي که مذاکرات با مقامات ايراني به نتيجه رسيد، ابتدا مشکلات هواپيمايي را لغو کنند. دارو و غذا و هواپيما، شامل تحريم نمي شود، حتي در جنگ گرم. اين نتيجه کارهاي بشردوستانه ام بوده.
به عنوان يک کارشناس، با محدوديتهايي که گفتيد، مردم سوار هواپيما شوند؟
با وجود اينکه مشکلات فراوان است و هواپيما فرسوده اند، به مردم قول مي دهم هواپييمايي ما هنوز ايمن است. به مردم مي گويم با خيال راحت پرواز کنيد. با تمام تلاش همکاران و با هزينه بالا قطعات يدکي هواپيماها تهيه شود تا روي جان مردم، ريسک نکنند. خيال همه جمع، با هواپيماهاي ايراني پرواز کنيد.
شما تشکلي تاسيس کرده ايد؟
من از حالا به بعد به حاطر سنگ اندازي ها و محدوديت ها تصميم گرفته ام تشکلي را راه بيندازم و در قالب آن کار بکنم. براي تاسيس اين ان.جي.او که براي دفاع از حقوق هوانوردي ايران است، اقدام کردم.
در ژنو چه موضوعاتي مطرح شد؟
من پس از اينکه سايتي درست کردم و با توجه به بيانيه اي که در آن گذاشتم، به مردم قول دادم از حقوقشان دفاع کنم و تلاش کردم در ژنو اين اتفاق بيفتد.
واکنش ها چه بود؟
با نماينده هاي حقوق بشري کشورهاي تحريم کننده حرف زدم و آنها هم با من هم عقيده بودند که تحريم ها عليه صنعت هوانوردي ايران غيرقانوني است. حتي با احمد شهيد، گزارشگر سازمان حقوق بشر در ايران هم ملاقات و صحبت کردم.
او چه گفت؟
در جلسه اي که نشسته بوديم، من خاطره اي را تعريف کردم که او کاملا تحت تاثير قرار گرفت. پرسيدم: اهل کجايي؟ گفت: مالديو. گفتم: من 25-30 سال پيش در جاکارتا اندونزي يک کرسي را مي گذراندم، با يکي از همشهري هاي تو 6 ماه هم اتاق بودم. گفت: اسمش چي بود؟ گفتم: رشيد. گفت: رشيد رييس جمهور ما بود. عکس يادگاري ام با رشيد را نشانش دادم، گفت همين است. گفتم من کلي گوش همين رييس جمهور تو را گرفتم، پس گردني زدم. چون صبح ها زود بيدار مي شد، نمي گذاشت من بخوابم. بعد يک ارادتي به من پيدا کرد و خوب استقبال کرد و او به من قول داد در گزارش آتي که به سازمان حقوق بشر مي دهد، دغدغه من درباره تحريم هوايي ايران را انعکاس بدهد. چون ادعا مي کرد منافع مردم ايران را هميشه در نظر مي گيرد. گفتم: براي تو فرقي مي کند که چه چيزي جان مردم ايران را تهديد مي کند؟ گفت: نه. گفتم: خب من امده ام بگويم به خاطر هواپيما ندادن، نفروختن، تحريم هوايي، قطعه ندادن، آمريکا هموطنان من را مي کشد و تو که مدعي نگراني جان هموطنان من هستي، بايد اين را هم در نظر بگيري. و او قول داد که اين دغدغه را در گزارش آتي خودش بياورد.
با افراد ديگر حرف زدم، سارا فلودرز و دکتر رمزي کلارک، همين هايي که اين غائله اخير وال استريت را رهبري کردند، با آنها صحبت کردم و حرف من را تاييد کردند و از ابتدا گفتند حق با شماست. من تمام منشورهاي سازمان هاي هوايي مثل ايکاو را بيان کردم و گفتم اينها بايد حافظ جان مسافران باشند. همين سازمان هايي که کشورهاي تحريم کننده درست کرده اند و اکنون متناقض عمل مي کنند. آنها قول دادند در اين باره فعاليت کنند.
اين قول ها تاثيري داشته است؟
من نفرم، شخصم. من امکاناتي ندارم که فعاليت ها را گسترش بدهم. به همين دليل به اين نتيجه رسيدم فعاليت هايم را حقوقي کنم. من توقعم از مديرانم و مسوولين کشورم، حمايت است. اما متاسفانه هميشه سنگ اندازي کرده اند. اما دندان روي جگر گذاشتم. من مي خواهم به مردمم خدمت کنم، نمي خواهم چالش ايجاد بکنم. دوست دارم اگر کاري از من بر بياد، انجام دهم؛ بتوانيم قطعات يدکي را ارزانتر بخرم، هواپيماي نو بخريم بياوريم. بتوانيم تحريم ها را سبک کنيم. بتوانيم جان اين مردم را حفظ بکنيم./خبر آنلاين