نماد آخرین خبر

حوادث / برادرهای عصبانی محاکمه شدند

منبع
بروزرسانی
حوادث / برادرهای عصبانی محاکمه شدند
عرش نيوز / شريفي نماينده دادستان تهران در دفاع از کيفرخواست به هيئت قضات شعبه ۷۴ دادگاه کيفري گفت: ظهر روز هشتم ارديبهشت ماه سال گذشته مأموران پليس شهريار از ماجراي يک دعواي خونين با خبر شدند و خودشان را به محل حادثه رساندند. بررسي‌ها نشان داد، پسر جواني به نام عليرضا از سوي دو برادر جوان به نام ابوالفضل-۲۵ ساله و علي -۳۱ ساله با قمه زخمي و راهي بيمارستان شده است. در حالي که بررسي‌هاي پليس درباره موضوع درگيري ادامه داشت، عليرضا ۱۰ روز بعد از حادثه به خاطر شدت جراحت در بيمارستان فوت شد و دو برادر دستگير شدند. نماينده دادستان تهران ادامه داد: متهمان در بازجويي‌ها به جرم خودشان اقرار و صحنه جرم را هم بازسازي کرده‌اند و من براي ابوالفضل به اتهام مباشرت در قتل و براي علي به اتهام شرکت در نزاع درخواست مجازات قانوني دارم. وقتي اولياي دم از دادگاه خواسته خودشان را قصاص عنوان کردند، قاضي عبداللهي، ابوالفضل را به جايگاه دعوت کرد. او اتهام خودش را قبول کرد و گفت: مقتول پسر شروري بود و از همه مردم و کسبه آن محل زورگيري مي‌کرد. آن روز در خانه نشسته بودم که صداي برادر کوچکم را از کوچه شنيدم که داشت تلفني با يک نفر مشاجره مي‌کرد. البته برادر کوچکم که اسمش حميد بود، وقتي من در زندان بودم فوت شده است. من کنجکاو شدم و به کوچه رفتم. فهميدم با يکي از بچه‌محل‌ها که اسمش مهدي بود، تلفني دعوا مي‌کند. مهدي يک روز قبل حميد را کتک زده بود. من تلفني با مهدي حرف زدم و او را دعوا کردم. او هم براي دلجويي از من خواست به پارک برويم تا با هم مشروب بخوريم. همان لحظه مقتول داشت از جلوي خانه‌مان عبور مي‌کرد. ماجرا را برايش توضيح دارم و سوار خودروي آزاراي من شديم و همراه برادرم علي به پارک رفتيم. وقتي به پارک رسيديم، مهدي همراه دو نفر از دوستانش به نام حسن سنتوري و وحيد آنجا بودند. وحيد بسته‌اي در دستش بود که فکر کردم داخلش مشروب است. وقتي دور هم نشستيم، من سوئيچ ماشينم را کنارم گذاشتم. حسن آن را برداشت و گفت اگر به او يک پرايد بدهم، ماشينم را پس مي‌دهد. بر سر اين موضوع دعواي‌مان شد. عليرضا از داخل بسته‌اي که دست وحيد بود قمه‌اي درآورد و به من و برادرم حمله کرد. هنگام درگيري قمه از دستش افتاد و برايمان چاقو کشيد و يک ضربه به صورت برادرم زد. من هم طرف ماشينم دويدم و از صندوق عقب آن يک قمه برداشتم و به طرف عليرضا رفتم که داشت برادرم را مي‌زد. وقتي دعواي ما بالا گرفت، تصميم گرفتم که فرار کنم اما نمي‌دانم چگونه ضربه قمه‌ام به شکم عليرضا خورد و روي زمين افتاد. سپس برادر متهم در جايگاه ايستاد و گفت: من اتهام خودم را قبول ندارم. روز حادثه همراه برادرم به پارک رفتم که مشروب بخورم اما پايم به يک پرونده قتل باز شد. آن روز من رانندگي مي‌کردم. وقتي به پارک رفتيم و روي زمين نشستم، سوئيچ ماشين را کنارم گذاشتم که حسن سنتوري آن را برداشت و گفت اگر به او يک پرايد ندهم ماشين را پس نمي‌دهد. من هيچ حساب و کتابي با او نداشتم و اول فکر کردم که شوخي مي‌کند اما وقتي حسن و دوستانش براي من و برادرم قمه کشيدند، فهميدم که مي‌خواهند زورگيري کنند. مقتول در محل به زورگير معروف بود و من حاضر شده بودم يک ميليون به او پول بدهم تا دعوا را تمام کند اما او دست‌بردار نبود. متهم ادامه داد: برادرم هم قاتل نيست. او هنگام دعوا روي زمين افتاد عليرضا هم روي قمه او افتاد که اين حادثه رخ داد. قاضي عبداللهي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهمان با اعضاي دادگاه- قاسمي، رستمي، رسولي و مرادي- وارد شور شد.