نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

داستان مرگ‌ های تلخ کولبران که مدام تکرار می‌شود؛ رد نان از کوهستان تا گورستان

منبع
خبرآنلاين
بروزرسانی
داستان مرگ‌ های تلخ کولبران که مدام تکرار می‌شود؛ رد نان از کوهستان تا گورستان
خبرآنلاين/ کوهستان هم با آزاد و فرهاد دوستي نکرد؛ جسد يکي در گردنه تته مريوان پيدا شد و جسد ديگري چند روز بعد نزديک جاده شهر. آنها براي يک لقمه نان به کوه زده بودند؛ سفري بي بازگشت براي برادراني که يکي ۱۷ سال داشت و ديگري فقط ۱۴ سال. بازگو کردن اينکه کولبري يکي از سخت‌ترين و خطرناک‌ترين شغل‌هاست، تکرار مکررات است. کيست که نداند رفتن به کوهستان به ويژه وقتي همه جا از برفي انبوه سفيدپوش است، در شرايطي که از زمين و آسمان خطر مي‌بارد، کار طاقت‌فرسايي نيست. با اين حال از نوجوان ده دوازده سال گرفته تا پيرمرد ۸۰ ساله در مناطق مرزي ايران در کردستان تن به کولبري مي‌دهند؛ براي يک لقمه نان. آنها مي‌دانند هم کمين هست، هم تيري که ناغافل بر مغز يا قلب مي‌نشيند، هم ميني جا مانده از سال‌هاي دور و هم سقوط از کوه و مردن از سرما. با اين همه ظاهرا براي خيلي‌ها چاره‌اي جز تن دادن به اين شرايط خطرناک وجود ندارد. قصه آزاد و فرهاد جمعه ۲۹ آذر بعد سه روز انتظار کشنده بالاخره خبر رسيد جنازه فرهاد خسروي پيدا شده است. اهالي روستاي ني در اورامانات خبر برف‌گير شدن آزاد، فرهاد و ديگران را ساعت پنج صبح سه‌شنبه ۲۶ آذر دريافت کردند. فرهاد در بوران کوه ژالاته ساعت پنج صبح سه‌شنبه به سختي توانسته بود با يکي از اهالي روستا تماس بگيرد و کمک بخواهد. از همان وقت روستاييان عازم کوهستان شدند تا آنها را نجات دهند. اميدشان به سيگنال‌هاي موبايل بود. از مخابراتي‌ها خواستند رد آنها را از اين طريق بگيرند، اما چند ساعت بعد سيگنال‌ها قطع شد؛ آخرين تماس فرهاد ۱۰ و ۳۰ دقيقه صبح برقرار شده بود. گروه نجات اول حسين را پيدا کردند؛ کولبر ۳۵ ساله‌اي که يخ زده بود، اما هنوز زنده بود. جسد آزاد خسروي، نوجوان ۱۷ ساله کمي بعد پيدا شد و سه روز طول کشيد تا بالاخره فرهاد را پيدا کنند؛ برادر کوچک‌تر آزاد. او کتش را به برادر ۱۷ ساله داده و راهي روستا شده بود تا کمک بياورد. نزديکي‌هاي جاده سرما شکستش داده بود تا سرنوشتي تلخ براي خانواده خسروي رقم بخورد. خانواده خسروي را همه توي روستاي ني مي‌شناسند. پدر خانواده کارگري است که با جمع کردن نان خشک روزگار مي‌گذراند. ظاهرا آن درآمد بخور و نمير که او از اين طريق براي گرداندن امورات خانواده‌اش به دست مي‌آورده ديگر کفاف نمي‌داده که پسران نوجوان راهي مرز شده‌اند. وقتي از کولبري حرف مي‌زنيم از چه چيزي حرف مي‌زنيم؟ آمار دقيقي از تعداد کولبران در ايران وجود ندارد. با اين همه اين شغل حداقل در چهار استان کردستان، کرمانشاه، آذربايجان غربي و سيستان و بلوچستان وجود دارد؛ شغلي غير رسمي با خطرات فراوان. رضا کولبري اهل مريوان است. او درباره شغل کولبري مي‌گويد: کساني اجناسي را خريداري کرده و مي خواهند از مرز رد کنند. آنها کولبراني را با کلي سفارش و توصيه و گرفتن ضمانت و وثيقه استخدام مي‌کنند. قرار اين است: جنسي که هزينه حملش بين شش تا ۱۲ هزار تومان است از کوره‌راه‌ها به داخل آورده مي‌شود. کولبران در اين مسير نگراني‌هاي زيادي دارند. ممکن است به کمين بيفتند که در اين صورت جنس‌ها مصادره مي‌شود و آن وقت وثيقه کولبران به اجرا گذاشته مي‌شود. براي همين آنها مسير ۱۰ تا ۱۵ کيلومتري غير مستقيم را جايگزين مسير پنج کيلومتري مستقيم مي‌کنند. اين مسير خطرناک و صعب‌العبور است و انواع و اقسام خطرات وجود دارد. ما نهايتا اين کار را براي درآمد يک و نيم ميليون تومان در ماه مي‌کنيم؛ براي دستمزدي بخور و نمير. يک فعال صنفي کارگري در مريوان که از نزديک وضعيت کولبران را رصد مي‌کند، به خبرآنلاين مي‌گويد: بيکاري در کردستان باعث شده بسياري از جوانان که حتي تحصيلات عالي هم دارند به کولبري رو بياورند. در مناطقي از کردستان مانند همان منطقه تته که اخيرا دو برادر کولبر در آن جان باختند، عملا هيچ شغلي جز کولبري نيست. کولبراني که انواع و اقسام خطرات را به جان مي‌خرند غم نان دارند، آنها از سر شکم‌سيري يا براي سود کلان اين کار را نمي‌کنند. به تصاويري که از تشييع جنازه فرهاد خسروي نوجوان کولبري که اخيرا جان باخت منتشر شده نگاه کنيد. مردم تکه ناني به دست‌شان گرفته‌اند، يعني اينکه ما داريم براي يک لقمه نان جان مي دهيم. ميکاييل صديقي ادامه مي‌دهد: واقعيت اين است که در روستاهاي کردستان خبري از اشتغال پايدار، کارخانه و شغل‌هاي رسمي نيست. حتي شرايط جوري است که خيلي از کساني که براي کار کردن به مراکز استان‌ها و حتي تهران مهاجرت کرده بودند، به دليل فشارهاي اقتصادي و تعديل نيرو بيکار شده و به روستاهاي خود بازگشته تا کولبري کنند. اين کار سخت سالانه جان تعداد قابل توجهي از روستاييان را مي‌گيرد و هر از گاهي خانواده‌اي را داغدار مي‌کند. بيکاري و فقر باعث مي‌شود حوادث تلخي نظير آنچه براي فرهاد و آزاد رخ داد، رخ دهد؛ حوادثي که اولين بار نيست که اتفاق مي‌افتند و اگر شرايط اشتغال به همين صورت باشد باز هم رخ مي‌دهند. ساماندهي و بيمه؛ وعده‌هاي تو خالي کولبري به عنوان يکي از راه‌هاي درآمد مرزنشينان به ويژه در استان‌هاي غربي کشور سال‌هاست که منجر به جان باختن آنها مي‌شود. حوادث براي کولبران باعث شده که در سال‌هاي اخير بحث ساماندهي و بيمه آنها مطرح شود. اسفند سه سال پيش رسول خضري، نماينده پيرانشهر گفت که با موافقت وزير کار، کولبران از نيمه دوم فروردين (۹۶) بيمه تامين اجتماعي مي‌شوند. با اين وجود،گفته‌هاي شهريار حيدري، مديرکل امور مرزي وزارت کشور در خرداد ۹۷ آب پاکي بود روي دستان کولبران. او گفت: «کولبري فعاليتي موقت است و امتيازات در نظرگرفته‌شده نيز براي مردم مرزنشين موقت است، بنابراين بحث بيمه براي آنها منتفي است.» نتيجه اين شده است که نه ساماندهي اتفاق افتاده، نه بيمه. به اذعان جلال محمودزاده، نماينده مردم مهاباد در مجلس هر چند قرار بود شرکتي براي کولبران تاسيس تا واردات کالا به صورت قانوني انجام شود و درآمد آن به کولبران اختصاص يابد و از سويي تحت پوشش تامين اجتماعي قرار گيرند، اما متاسفانه تنها ۱۵ هزار کولبر تحت پوشش بيمه قرار گرفتند و مابقي به فراموشي سپرده شدند. البته پس از مدتي کولبران بيمه شده را از پوشش بيمه خارج کردند. صديقي درباره وعده و وعيدهايي که براي ساماندهي و بيمه کولبران داده مي‌شود، مي‌گويد: يا نمي‌خواهند يا نمي‌توانند اين کار را انجام دهند. در اين مورد فقط وعده و وعيد مي‌دهند، اما به نظر مي‌رسد رويکردها مشخص است. مسئولان اساسا نمي‌خواهند کولبري را به رسميت بشناسند و فکر مي‌کنند سامان‌دهي و بيمه کولبران يعني رسميت دادن به اين شغل. او تصريح مي‌کند: اصراري بر اين کار نيست. بيايند وضعيت اشتغال را در مناطق مرزي سر و سامان دهند. کسي از سر شکم‌سيري کولبري نمي‌کند. مردم گرفتار هستند که دست به اين کار مي‌زنند. ما حتي شاهد هستيم که زنان نيز اقدام به کولبري مي‌کنند، چون مشکلات معيشتي آنقدر زياد شده که درآمد ناچيز مردان جوابگوي نيازها نيست. چه کسي مي‌داند کوه، کوه سفيدپوشي که اگر عکس يا فيلمي از آن ببينيم يا حتي اگر به قصد تفريح و ماجراجويي به فکر فتحش باشيم بسيار زيباست، چه نقشه‌هاي شومي در سر دارد؟ براي کولبران کوه‌هاي استوار به کانون‌هاي خطر تبديل شده‌اند. آنها البته مي دانند دليل خشن شدن طبيعت زيبا را بايد جاي ديگر پيدا کرد. بيکاري، فقر، بي عدالتي و ... آنقدر خشونت‌آميز هستند که طبيعت بکر را هم مامور مي‌کنند تا خشونت بورزد و آدم بکشد. اتفاقاتي که براي مرزنشيناني مي‌افتد که فکر مي‌کنند دوستي جز کوهستان ندارند، قابل پيشگيري است؛ از طريق ايجاد شغل پايدار يا لااقل از طريق به رسميت شناختن و امن کردن شغلي مثل کولبري.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره

دانلود اپلیکیشن آخرین خبر