نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

آدمکشی به خاطر انگشتر یادگاری

منبع
خراسان
بروزرسانی
آدمکشی به خاطر انگشتر یادگاری
خراسان/ جوان 21 ساله اي که براي به دست آوردن انگشتر برادر مرحومش، دست به جنايتي هولناک زده بود، هنگام بازسازي صحنه قتل در حضور مقام قضايي مدعي شد که به قصد ترساندن و زهر چشم گرفتن از دوستان برادرش، تيغه چاقو را در قلب جوان 31 ساله فرو کرده است. متهم به قتل يک پرونده جنايي که حلقه هاي فولادين قانون فقط 10 ساعت بعد از ارتکاب قتل بر دستانش گره خورده بود، با دستور قاضي ويژه قتل عمد و توسط کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي به خيابان ابوطالب 76 هدايت شد تا چگونگي اين حادثه وحشتناک را تشريح کند.
«فرهاد- ک» که به خاطر غرور کاذب دست به جنايت زده و آثار ندامت در چهره اش موج مي زد با اشاره قاضي کاظم ميرزايي، مقابل دوربين قوه قضاييه ايستاد و خود را به طور کامل معرفي کرد. در اين هنگام سرهنگ ولي نجفي (افسر پرونده) با اجازه مقام قضايي، به تشريح خلاصه اي از محتويات اين پرونده جنايي و چگونگي دستگيري متهم در يک عمليات غافلگيرانه پرداخت و اظهارات شاهدان عيني و اعترافات متهم در تحقيقات ميداني را بازگو کرد. سپس متهم 21 ساله که با مادرش زندگي مي کند و مدعي است با خودروي 206 آلبالويي رنگش کار مي کند تا مخارج زندگي خود و مادرش را تامين کند پس از تفهيم اتهام از سوي قاضي ميرزايي گفت: پدر و مادرم از يکديگر جدا هستند و من در کنار مادرم روزگار مي گذرانم. اما حقيقت اين ماجراي تلخ از آن جا آغاز شد که چند ماه قبل برادرم به خاطر افسردگي و تالمات روحي و رواني دست به خودکشي زد و به زندگي خود پايان داد. برادرم قبلا از وضعيت مالي خوبي برخوردار بود اما وقتي سرمايه اش را از دست داد و به اصطلاح ورشکسته شد ديگر هيچ کس کنارش نبود، حتي دوستانش نيز او را ترک کردند به همين دليل برادرم دچار ناراحتي هاي روحي شده بود تا اين که روزي با خوردن قرص برنج خودکشي کرد و جان سپرد. من برادرم را دوست داشتم و مي خواستم يادگاري از او داشته باشم به اين دليل به ياد انگشتر و چاقوهايش افتادم که شنيده بودم نزد يکي از دوستانش به نام «جواد-م» است. چند بار نزد جواد رفتم و از او خواستم انگشتر و چاقوهاي برادرم را که يادگاري است به من بازگرداند ولي او هر بار مرا سرمي دواند و ادعا مي کرد که از چنين انگشتري خبر ندارد! اين موضوع خيلي مرا عصباني کرده بود و از اين که نمي‌توانستم انگشتر يادگاري برادرم را از او بگيرم غرورم لگدمال مي شد! اين ماجرا ادامه داشت تا اين که شب حادثه (سيزدهم دي) به کلوب فيلم و بازي هاي رايانه اي رفتم، جايي که پاتوق جواد و دوستانش بود! آن جا يکي از بچه هاي محل به خواستگاري رفته بود و در حال پخش شيريني بود! من سراغ جواد را گرفتم ولي آن جا نبود. به دوستان جواد گفتم که به او بگويند انگشتر برادرم را پس بدهد! و از آن جا رفتم ولي وقتي حدود نيم ساعت بعد دوباره از آن مکان عبور مي کردم چشمم به جواد افتاد که نزد دوستانش بود، از دور برگردان دور زدم و آن سوي خيابان توقف کردم. در اين هنگام جواد که مرا دست به کمر ديد به طرفم آمد که ما با هم درگير شديم و من با چاقو چندين ضربه به سوي او پرت کردم که متاسفانه يکي از ضربه ها به قفسه سينه اش خورد و نقش بر زمين شد. با ديدن اين صحنه ترسيدم و از آن جا فرار کردم که روز بعد هم کارآگاهان پليس آگاهي خراسان رضوي مرا دستگير کردند. «فرهاد- ک» ادامه داد: با اين حال من پشيمانم چرا که به هيچ وجه قصد کشتن او را نداشتم و تنها مي خواستم او را بترسانم و زهر چشم بگيرم! آن شب اعصابم خيلي به هم ريخته بود و نمي‌دانستم چه کار مي کنم! در پي اعترافات متهم در بازسازي صحنه جنايت، قاضي کاظم ميرزايي دستور انتقال متهم به زندان را صادر کرد وبدين ترتيب تحقيقات پليس براي بررسي ادعاهاي وي و همچنين کشف زواياي پنهان اين پرونده جنايي ادامه يافت. سابقه خبر دقايق اوليه بامداد سيزدهم دي، پيکر خون آلود جوان 31 ساله اي به نام «جواد- م» به بيمارستان شهيد هاشمي نژاد مشهد منتقل شد اما اين جوان بر اثر عوارض ناشي از اصابت چاقو به قفسه سينه جان باخت و اين گونه پرونده جنايي ديگري در برابر قاضي با تجربه ويژه قتل عمد مشهد گشوده شد. بررسي هاي بامدادي قاضي کاظم ميرزايي بيانگر آن بود که جوان 31 ساله در پي وقوع نزاعي مرگبار در بولوار ابوطالب مشهد به قتل رسيده است. شاهدان عيني در همان ساعات اوليه بامداد به قاضي شعبه 211 دادسراي عمومي و انقلاب گفتند: ما مقابل کلوب فيلم و بازي هاي رايانه اي بوديم که فرهاد به دنبال جواد مي گشت و با رجزخواني و قدرت نمايي مدعي بود که به خاطر انگشتر برادر مرحومش بايد چهار نفر را بکشد! در اين لحظه يکي از افراد حاضر سعي کرد او را آرام کند ولي فرهاد که خود را بسيار خشمگين نشان مي داد با عصبانيت گفت: «کاري نکن که تو چهارمي باشي!» و با گفتن اين جمله محل را ترک کرد ولي حدود نيم ساعت بعد دوباره به محل بازگشت و با جواد درگير شد که ضربه اي با چاقو به صورت کلنگي بر سينه جواد زد و او را نقش بر زمين کرد.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره