شرق/ زني که به خاطر سوءظن به همسرش او را به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشيده بود، در دادگاه کيفري استان تهران در حالي پاي ميز محاکمه رفت که گفت توبه کرده است و درخواست بخشش کرد.
اين زن شوهرش را دو سال قبل در منطقهاي در جنوب تهران کشت و سپس جسدش را در يک بشکه انداخت و به آتش کشيد. دختران مقتول که اوليايدم هستند، از مادرشان اعلام گذشت کردند و زن جوان گفت توبه کرده است و درخواست بخشش دارد.
اين زن خرداد سال 97 بازداشت شد. هرچند خودش موضوع قتل را به پليس گزارش داده بود؛ اما تحقيقات بعدي مأموران نشان داد زن جوان خودش عامل جنايت است. اين زن صبح يک روز خرداد با مأموران تماس گرفت و مدعي شد از پشتبام خانهاش بوي تعفن ميآيد. وقتي مأموران به محل رفتند، متوجه شدند بو از يک بشکه است که مقداري خونابه از آن خارج شده و سيمان نيز روي آن ريخته شده است. در نهايت جسد شوهر اين زن از داخل بشکه پيدا شد. زن جوان به پليس گفت: شوهرم خسرو کارهايش را به من نميگفت و من اصلا نميدانم با چه کسي دشمني يا دوستي داشت. او آخرينبار به پشتبام رفت تا با تلفن صحبت کند. شب ديروقت بود و من خوابيدم. چند روزي بود از او خبري نبود تا اينکه بوي تعفن بلند شد و من با پليس تماس گرفتم. گفتههاي اين زن شک مأموران را برانگيخت و خودش بهعنوان مظنون پرونده بازداشت شد. او در تحقيقات به قتل اعتراف کرد و گفت: شوهرم به من خيانت ميکرد و من اصلا او را دوست نداشتم و درخواست مهريهام را به دادگاه داده بودم. ميخواستم از خسرو جدا شوم. روز حادثه متوجه شدم او دوباره با يک زن صحبت ميکند و بگووبخند دارد. گفتم تو حق نداري مقابل من اين کار را بکني. گفت هر کاري دلم بخواهد، ميکنم. خيلي عصباني شدم و به او فحش دادم. شوهرم هم من را بهشدت کتک زد. او هميشه اين کار را ميکرد. وقتي آرام شد، يکدفعه به ذهنم رسيد او را بکشم و راحت شوم. مقداري شيرموز درست کرده بودم. داخل آن يک بسته قرص ريختم و مخلوط کردم. ميدانستم شوهرم شيرموز دوست دارد و قطعا آن را ميخورد. وقتي شيرموز را خورد، بيحال روي تخت افتاد. او را داخل پتو پيچيدم و به پشتبام بردم. با يک روسري خفهاش کردم و جسدش را داخل بشکهاي که در پشتبام بود، انداختم. سپس رويش نفت ريختم و سوزاندم. وقتي ديدم همسايهها متوجه ميشوند، مقداري سيمان روي بشکه ريختم. فکر ميکردم همهچيز تمام ميشود؛ اما بوي تعفن بلند شد و همه گلايه ميکردند؛ بههمينخاطر به ذهنم رسيد موضوع را به پليس گزارش بدهم. با مشخصشدن راز اين قتل فرزندان مقتول درباره مادرشان اعلام گذشت کردند و تأييد کردند پدرشان با مادرشان بدرفتاري زيادي ميکرد. آنها با حضور در دادگاه کيفري و در روز محاکمه مادرشان درخواست بخشش او را مطرح کردند و گفتند: مادرمان تنها کسي است که داريم و از وقتي او بازداشت شده، ما خيلي تنها شدهايم.
زن جوان نيز گفت: من توبه کردهام و براي اينکه توبهام قبول شود، 60 روز هم روزه گرفتهام. به خاطر دخترانم من را ببخشيد. آنها خيلي تنها شدهاند. با تکميل پرونده قضات شعبه 10 دادگاه کيفري استان تهران براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند و زن جوان را به مقدار ايام بازداشت به حبس محکوم کردند و او بهزودي آزاد ميشود.
بازار