مرد ثروتمند در دام زن اجیرشده گرفتار شد

شرق/ دو برادر که براي اخاذي از همشهريشان زني را اجير و او را وارد زندگي مرد جوان کرده بودند، در دادگاه کيفري استان تهران محاکمه شدند.
يک سال قبل مردي به پليس مراجعه کرد و مدعي شد ازسوي دو برادر و يک زن از او اخاذي شده است. اين مرد گفت: مدتي قبل زني جوان به مغازهام آمد و بعد از کمي صحبت، به من ابراز علاقه کرد و گفت خيلي از من خوشش آمده است. او شماره تماس من را خواست و بعد که کمي با هم صحبت کرديم، من را به خانهاش دعوت کرد تا از نزديک همديگر را ببينيم. من با اينکه همسر و فرزند داشتم، فريب آن زن را خوردم و دعوتش را قبول کردم. روز حادثه همسر و فرزندم را به ميهماني بردم و خودم به خانه آن زن رفتم. وقتي وارد خانه شدم، او برايم چاي آورد. هنوز دقايقي از حضورم در آن خانه نگذشته بود که مردي قويهيکل وارد شد و خودش را شوهر آن زن معرفي کرد. او به سمت من يورش آورد و از من پرسيد در کنار همسر او چه ميکنم، من خيلي ترسيده بودم. همان موقع بود که فهميدم در دام افتادهام. با آن مرد درگير شدم و گفتم من با همسر او کاري نداشتم و اين زن که خودش را ليدا معرفي ميکند، من را به خانهاش دعوت کرده است. وقتي درگيري ما بالا گرفت، دو مرد از اتاق خارج شدند و آنجا بود که فهميدم اين يک نقشه قبلي بوده است؛ چون آن دو مرد دو برادر بودند که من آنها را ميشناختم. دو برادر همشهري من بودند و بهتازگي به تهران آمده بودند. آنها در ترهبار مشغول بودند و من چندينبار آنها را ديده بودم.
شاکي ادامه داد: تازه آن موقع بود که فهميدم چون اين دو برادر از وضعيت مالي من باخبر هستند، چنين نقشهاي را طراحي کردهاند. آنها گفتند يا با پليس تماس ميگيرند و موضوع را به همسرم هم ميگويند يا بايد 500 ميليون تومان بدهم. من قبول نکردم که پول بدهم. وقتي ديدم آنها در تماس با همسرم جدي هستند، تسليم شدم. ابتدا 20 ميليون تومان از کارتم به آنها دادم و بعد چک 80 ميليون توماني دادم؛ ولي راضي نشدند و گفتند بايد باز هم پول بدهم و از من يک قطعه چک 250 ميليون توماني هم گرفتند.
با شکايت اين مرد و ازطريق خطوط ارتباطي که ليدا با مرد شاکي داشت و رديابيهاي انجامگرفته، مأموران خيلي زود موفق شدند ليدا را شناسايي و بازداشت کنند. ليدا در اعترافاتش گفت: من زن فقيري بودم و از راههاي خلاف زندگيام را ميگذراندم. دو برادر هم وقتي به من پيشنهاد پول خوب دادند، قبول کردم که همکاري کنم. من اصلا شاکي را نميشناختم. آدرس مغازه مرد ثروتمند را آنها به من دادند و بعد من هم او را سمت خودم کشاندم.
با کمک ليدا دو برادر بازداشت شدند. آنها نيز به جرم خود اعتراف کردند و گفتند: ما در شهرستان زندگي ميکرديم. وقتي به تهران آمديم، مرد شاکي را که از همشهريانمان بود، بهطور اتفاقي در ترهبار ديديم. او ثروتمند شده بود و با ماشين گرانقيمت براي خريد آمده بود. با خودمان گفتيم حالا که به پول زياد رسيده، چرا ما از او پول نگيريم و زندگيمان را تغيير ندهيم. ميدانستيم او روي آبرويش خيلي حساس است؛ بههمينخاطر دست روي نقطه ضعفش گذاشتيم. بعد هم زن جوان را جلو فرستاديم و او هم در کارش موفق بود.
اين در حالي بود که متهمان مدعي شدند مردي را که نقش شوهر زن جوان را بازي کرده، اصلا نميشناختند و فقط به او مبلغي پول دادند تا اين نقش را بازي کند و بعد هم ديگر از او خبر ندارند. با تکميل تحقيقات و صدور کيفرخواست هر سه متهم براي محاکمه به شعبه 11 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شدند. متهمان روز گذشته پاي ميز محاکمه رفتند. زن جوان مدعي شد فريب دو برادر را خورده و اصلا پولي از آنها نگرفته و پولها نزد خودشان است. دو برادر نيز مدعي شدند چک 250 ميليوني را نقد نکردهاند و قبل از نقدکردن آن بازداشت شدهاند. آنها گفتند حاضر هستند پولها را برگردانند. قضات با پايان جلسه دادگاه براي تصميمگيري در اين زمينه وارد شور شدند.