نذر سلامتی زیر چراغ روشن هیأتهای عزاداری
![نذر سلامتی زیر چراغ روشن هیأتهای عزاداری](https://app.akharinkhabar.ir/images/2020/08/27/0c02fbf5-31fb-466e-8757-afe08e5777c2.jpeg)
ايران/ چهره اين شبهاي شهرهاي ما، با آن تصويري که خيليهايمان از محرمهاي سال گذشته به ياد داشتهايم، فرق کرده است.
دهه اول محرم امسال تا چند روز ديگر تمام ميشود، حالا هيأتهاي بزرگ خياباني و حسينيههاي عزاداري هميشگي، جايشان را به هيأتهاي پر شور مجازي و روضه خوانيهاي از راه دور داده و دستههاي زنجيرزني و با علم هاي پر تاج و نشان از خيابانهاي قديمينشين عبور کرده و به صفحات مجازي آمدهاند. محرم امسال هر خانه جاي يک هيأت نشسته است. پرچمهاي سياه به رسم سنتهاي هر ساله، به ديوار و پنجرههاي خانهها آويخته شده و بوي محرم در کوچه پس کوچههاي شهر پيچيده است.
10 روز پيش که هنوز محرم نيامده بود، خيليها زودتر از سايرين در سنت سياهپوشي شهر پيشقدم شدند، آنها ميدانستند که شهرشان امسال آن شهر هميشگي هيأتها و نوحهخوانيهاي گذشته نيست. براي همين در صف اول پارچهکشيها و سياهه زدنها ايستادند. وقتي پويش «هر خانه، يک حسينيه» راه افتاد، پرچمها را به خانهها آويختند و موکبهاي عزا را با صداي يا حسين(ع) برفراشتند. اين شبها گذرتان که به خيابانهاي تهران ميافتد، هنوز اصالت نوحهخوانيهاي قديمي و شور و حال برپايي هيأتهاي سنتي را در پشت ماسکها و حفاظها ميبينيد، فرقي نميکند که حالا، چند نفر با احتياط کجاي هيأت نشستهاند، خيليها همين که پايشان به داخل يکي از همين چادرها باز شود، دلشان راضي است. ميدانند ماسکها بايد بماند، ميدانند فرصت روضه و عزاداريشان اندک است، ميدانند اين عزاداريها شايد شکل و سياقش با گذشته فرق کرده باشد، اما هواي دلشان هماني هست که هميشه بوده است.
زيارت عاشورا را از کنج خلوت مسجد برميدارد، ماسک پارچهاياش را محکم دور سرش پيچيده، 10 دقيقهاي که نشست، جايش را ميدهد به ديگري، اهالي ميگويند مسجد محله، عزاداريها را زمانبندي کرده است. 10 نفر که وارد شدند، 15 دقيقهشان که تمام شد، 10 نفر ديگر وارد ميشوند. قرارشان فقط زيارت عاشوراست و کمي هم روضه خواني مختصر... اينجا نه خبري از دورگرداني چايي و حلواست، نه کسي نذر شلهزرد کرده و هيچکس هم به هواي قيمههاي نذري هر ساله مسجد نيامده. يک نفر يک سيني بزرگ برداشته و داخلش را پر از ماسک کرده است. ميچرخد و ميگويد امشب نذر خانم احمدي است. هر کس هم ميداند که ميتواند به ديگري بدهد، در اين ثواب شريک شود. آقاي محتشمي که هر سال يک گوسفند نذر داشته، يک کيسه از جيبش درميآورد و ميگويد که اين همان خرجي هر ساله است، ببريد هر جا که ميدانيد نياز است، خرج کنيد. دلم راضي نميشود با غذاي نذري من حتي يک نفر هم کرونا بگيرد. ساعت 9 هر شب، هيأت امنا دور هم جمع ميشوند، اهالي به سبک هر سال، خرجي نذرهايشان را آوردهاند. هيچ کس هيچ پيش شرطي ندارد. نه غر ميزنند، نه بهانه ميگيرند. ميدانند شرايط مثل هميشه نيست. «ماسک ميدهيد يا غذا، يا هر چيز ديگري فقط مطمئن باشيد که به دست اهلش ميرسد، بهخدا که هر سال از اين همه اسراف دلم ميگرفت. همسرم را منع کرده بودم که مبادا شبي بيشتر از دو ظرف غذا بياورد، اما هر دوست و آشنايي که داشتيم، اول نذرش را با فاميل شروع ميکرد. سريع تماس ميگرفتند و بعد هم دور و نزديک با ظرفهاي قابلمه بزرگ خودشان را به خانه آن بنده خدا ميرساندند، پشت در هم مردم صف کشيده بودند و اعتراض ميکردند. بهخدا که امسال دلم راضيتر است. نه کسي ميتواند چشم و هم چشمي کند و نه کسي ميخواهد که آدم سيري، سيرتر شود، اگر درست پخش کنند، حتماً خيليها تا چند ماه آذوقه غذايي دارند.» آقاي کريمي حرفهايش که تمام شد، چند کيسه برنج که هر کدامشان در بستههاي يک کيلويي بستهبندي شده را روي ميز ميگذارد و ميرود.
خرج هيأت را به بهزيستي داديم
مسيرتان را که به غرب تهران ببريد، به جاي خالي هيأتي ميرسيد که هر ساله، وصف تعزيهخوانيهايش، تا شرق تهران هم ميرسيد. حالا نه خبري از آن هيأت پر آوازه است و نه جمعيتي که از پشت درهاي هيأت، صداي اشک و نالهشان بلند شود. بانيان هيأت دور تا دورخيابان را با پارچههاي سياه پوشاندهاند، يک موکب عزا هم برافراشته و صداي نوحه يا حسين (ع)با بوي اسفند بلند کردهاند «هر سال اينجا چه خبر بود خدا ميداند، شب اول محرم که اين فضا را ديدم تا صبح اشک ميريختم، دلم خيلي گرفته است. به عشق آقا، هر سال خودمان آشپزي ميکرديم، اما امسال ديديم حتي اگر بخواهيم با تعداد کم هم برگزار کنيم و غذا بدهيم، نميشود، مردم بالاخره ميآيند، نميشود دو نفر را راه داد و چند نفر را نه! براي همين تصميم گرفتيم که خرج هر سال هيأت را به بهزيستي بدهيم. به اهالي هم گفتيم هر کس نذر دارد، بياورد، حدوداً 200 ميليون توماني شد، همه را يکجا برديم و به عشق حضرت علي اصغر(ع)براي شيرخوارهها گذاشتيم.»
چراغ هيأتها روشن است
به نقطه مرکزي تهران که ميرسيد، از هر که بپرسيد، رد هيأت دبستان را به شما نشان ميدهد. نه اسم هيأت دبستان است و نه در خيابان دبستان قرار گرفته . چند روز مانده به محرم چند نفر از پيشکسوتها با هم مشورت ميکنند تا چراغ هيأت را امسال هم هر طور شده روشن نگه دارند. ياد مدرسهاي ميافتند که حالا به خاطر کرونا تعطيل شده، مدير اجازه ميدهد تا هرشب رأس ساعتي مشخص، مراسم برگزار شود. يک نفر نذر صندلي ميکند و در فاصله يک متر و نيم، صندليها را ميچينند، يک نفر هم عهدهدار هزينه ضدعفوني کردن مجلس ميشود. مابقي بانيان، ماسک ميخرند و يک نفر ديگر هم شير پاکتي و کيک بسته بندي نذر ميکند. خوراکيها را هر شب قبل از شروع مراسم روي صندليها ميچينند و بعد هم از عزاداران ميخواهند تا بعد از اينکه مراسم تمام شد با فاصله از هيأت خارج شوند. تجربه اين چند شب نشان ميدهد که مردم به پروتکلها پايبند بودهاند. خيليها خودشان نظم مجلس را بهدست گرفتهاند تا مبادا کوچکترين سهلانگاري، کار دست کسي بدهد. ساير نذريها را هم روي هم گذاشتهاند تا بهدست نيازمندان مناطقي که از قبل شناسايي کردهاند، برسانند. بانيان ميگويند در اين مدت، هزاران بسته مواد غذايي توزيع کردهاند. چند نفر هم نذرشان را به بيمارستانها بردهاند. به قول آنها امسال خيلي از نذرها براي شفاي بيماران بوده، اصلاً هر شب از بلندگوها اعلام ميشود که ثواب زيارت عاشورا به بيماران و کادر درمان برسد. خيليها هم خودشان مريض دارند، فقط چند دقيقهاي مينشينند و به هواي تبرک کردن، پارچه و سجادهاي براي مريضشان ميبرند. ميگويند بوي مجلس عزاي امام هم که به اين تکه پارچهها بخورد،کافي است.
پايتان به محله دروازه دولاب که برسد، ياد نمازهاي ظهر عاشوراي هيأت بيت الرقيه سرمستتان ميکند. خيليها هنوز هم به هواي همان عزاداريها چه از حسينيه صاحبالزمان گرفته و همين هيأت بيتالرقيه، شرق تهران را براي عزاداري انتخاب ميکنند. حالا برخيها در ماشين مينشينند و جلوي همان پارچهها و سياهها، اشک ميريزند و حاجت طلب ميکنند. ميدانند همين که دلشان بشکند کافيست. اهالي ميگويند هر شب خيليها از دورترين نقطه خودشان را به اينجا ميرسانند و در ماشين به صداي نوحه گوش ميدهند و عزاداري ميکنند.
آقاي سوراني نذر فسنجان هر سالهاش را که در روز عاشورا پخش ميکرده، امسال به يک بيمارستان اختصاص داده است. «با رئيس بيمارستاني در جنوب تهران صحبت کردم تا با اين مبلغ هر وسيلهاي که مورد نيازشان است خريداري کنند، خودمان هم در خانه، يک اتاق را سياهپوش کرديم و در اين 10 شب با فرزندانم زيارت عاشورا ميخوانيم. اول ميخواستيم پارکينگ را فرش پوش کنيم، اما به خاطر آرامش همسايهها که ميدانستيم مريض کرونايي دارند، منصرف شديم.»
خانم کاکاوند هم ميگويد که امسال 35 ميليون نذر حليم محلي روز تاسوعا رابه بهزيستي وردآورد داده است: «تأکيد کردم که براي خانوادهها نان و گوشت بخرند.نذرهاي هرسال را روي کاغذ نوشتم و به مسئولان بهزيستي دادم و گفتم براي اينکه نذرم درست ادا شود، به همين نسبت به نيازمندان بدهند. خواهرم هم در بروجرد همين کار را کرد، بقيه فاميل هم که نذر حليم داشتند، به نيازمندان بخشيدهاند، اما روز تاسوعا، به رسم هرسال يک مداح را دعوت ميکنيم تا روي پشت بام بخواند و اگر کسي هم دوست داشت، ميتواند استفاده کند. امسال با اينکه از آن شور و حال نذريهاي هميشه خبري نيست، اما دلم راضيتر شده و حس بهتري دارم.» خانم يزدان پناه هم ميگويد نذرش را به يک مؤسسه خيريه اهدا کرده و با هم توافق کردهاند تا از روز عاشورا به مدت 8 شب، براي 500 نفر که نيازمندند، غذاي پخته و در ظروف مناسب ببرند.
در مقابل اما برخي هيأتها اصرار دارند تا به سياق هر سال مراسمشان را با شکوه برگزار کنند. شبيه هيأتي معروف در يکي از خيابانهاي جنوبي تهران که اگرچه تلاش ميکند تا پروتکل ها را رعايت کند، اما هر شب ميزبان حدوداً 600 نفر سينهزن است. يکي ديگر از هيأتداران معروف هم ميگويد که هر شب در خيابان ايران روضه دارند و مردم هم ميآيند. سعي ميکنند کسي را بدون ماسک راه ندهند، اما خب وقتي شلوغ ميشود هم نميشود کاري کرد. «روضه در هر مجلسي آدابي دارد.عزاداران را دست خالي راهي نميکنيم. سينهزنان امام حسين (ع) خودشان را بيمه کردهاند. ما به عشق محرم نفس ميکشيم.» در مسجدي در يکي از نقاط مرکزي تهران هم روايت محرم به سبک بيشتر حسينيهها و تکايا در جريان است. عزاداران بعد از نماز، به هيأت ميروند و بعد از 30 دقيقه روضه خواندن، با رعايت پروتکلهاي بهداشتي و اجراي فاصلهگذاري اجتماعي بسته غذا و يک ماسک نذري تحويل ميگيرند و راهي خانههايشان ميشوند.