شماره موبایل دختر جوان خون به پا کرد
همشهري آنلاين/ چند روز پيش مأمور کلانتري شهدا با قاضي رحيم دشتبان کشيک جنايي تهران تماس گرفت و گزارش قتل جواني را به او اعلام کرد.
پس از اين تماس تيم جنايي راهي محل حادثه که حوالي شهدا بود، شدند و چشمشان به جسد پسري جوان افتاد که از ناحيه گردن مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود.
جسد به دستور بازپرس به پزشکيقانوني انتقال يافت و کارآگاهان با انجام تحقيقات دريافتند که قتل بر سر يک شماره تلفن همراه رخ داده است.
يکي از شاهدان گفت: جواني به نام حسن دست به جنايت زد. درگيري او با مقتول بر سر شماره موبايل دختري جوان بود. ظاهرا شماره متعلق به دختر مورد علاقه حسن، متهم به قتل، بود که درگيري آنها بر سر اين مسئله رخ داد.
با مشخصشدن هويت متهم، مأموران راهي محل زندگي وي شدند اما متهم ۳۲ساله بعد از جنايت فراري شده بود.
جستوجو براي بازداشت متهم آغاز شد تا اينکه وي عصر جمعه به اداره آگاهي تهران مراجعه و خودش را تسليم کرد. او صبح ديروز به دادسراي امور جنايي تهران منتقل شد و در بازجوييها به قتل اقرار کرد اما مدعي بود که قصد جنايت نداشته است.
وي گفت: مقتول را مدتها بود که ميشناختم. من شماره موبايل دختري را به او دادم که با او صحبت کند. به او سفارش کردم که نگويد از من گرفته است. من قبلا اين دختر را ميشناختم و خيلي وقت بود که ديگر با او رابطهاي نداشتم. فقط گاهي با هم تلفني حرف زده بوديم.
وي ادامه داد: هرچند به مقتول سفارش کرده بودم که نگويد من شماره را دادهام اما او اهميتي به حرفم نداد. با اين حال دعواي ما بر سر اين موضوع نبود. او روز حادثه قصد خفتگيري از من داشت که براي دفاع از خودم به او چاقو زدم.
او گفت: آن روز سوار موتورم شد و ميخواست پولها و گوشيام را سرقت کند که بر سر همين مسئله با هم دعوايمان شد. من يک ضربه چاقو به او زدم، براي دفاع از خودم، تا نقشه خفتگيري او را ناکام بگذارم اما او با همين يک ضربه به قتل رسيد.
من تا به حال در زندگيام خلافي مرتکب نشدهام و به زندان نرفتهام اما در عوض مقتول سابقهدار بود و اگر از خودم دفاع نميکردم ممکن بود او پيشدستي کند و جانم را بگيرد. آنوقت جاي ما تغيير ميکرد؛ من ميشدم مقتول و او قاتل من.
با وجود اين نميدانستم کشته شده و فکر ميکردم با ضربه چاقوي من زخمي شده است تا اينکه جمعه از دوستانم شنيدم او جان باخته است. وقتي فهميدم دست به قتل زدهام دچار عذاب وجدان شدم و تصميم گرفتم خودم را معرفي کنم. در اين مدت هم فراري بودم و در خيابانها ميخوابيدم.
اين متهم پس از اقرار به جنايت و شرح جزئيات حادثه با قرار قانوني بازداشت شد و در اختيار مأموران اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت.