پاسخ تند و تیز انجمن طب سنتی به اظهارات معاون وزیر بهداشت
تسنيم/ انجمن علمي طب سنتي ايران در واکنش به کارشکني، تمسخر و توهين آقاي ملک زاده؛ معاون وزير بهداشت نسبت به "طب سنتي" کشورمان بيانيه اي صادر کرد.
در پي انتشار نامه جناب آقاي ملک زاده در پاسخ به درخواستي مبني بر راه اندازي دوره هاي تکميلي تخصصي طب سنتي، و به تمسخر گرفتن دانش عظيم طب سنتي کشورمان توسط آقاي ملک زاده، انجمن علمي طب سنتي ايران در قالب بيانيه اي به صورت مشروح، پاسخ نامه اخير معاون وزير بهداشت را داده است.
در ادامه متن کامل بيانيه انجمن علمي طب سنتي ايران آمده است:
هوالحکيم
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
و بندگان خاص خداي رحمان آناناند که بر زمين به فروتني راهروند و هرگاه مردم جاهل آنها را خطابکنند، به خوشي پاسخدهند. (فرقان، 63)
بار ديگر انتشار يک نامه (يا بيانيه) عجيب، فرافکنانه و سرشار از ناراستي، اينبار به خامه معاون تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي، موجب تعجب اساتيد و متخصصان طب ايراني، ابهام و سرگشتگي علاقهمندان و هواداران دانش و حکمت، و سرگرمي معاندان و منتظران فرصتطلب شد.
چنين کژفهميها و صدالبته ناراستيهايي در رويکرد به يک رشته رسمي تخصصي پزشکي، براي دلسوزان حکمت و دانش، اساتيد کاربلد، متخصصان دلسوز و دستياران پرتلاش اين رشته تخصصي، جديد نيست و بيشتر به تاکتيکي نخنما و بياثر در غبارآلودهکردن فضاي پژوهشي و آموزشي رشته طب ايراني در جامعه پزشکي، بدل شدهاست.
اما انجمن علمي طب سنتي ايران، بي هيچ تمايلي به پاسخگويي به دادههاي نامستند نامه مورداشاره و موارد مشابه آن، لازم ميداند به نکاتي چند اشارهکند.
يکم: متن نامه مورداشاره، در مخالفت روشن با بند دوازدهم «سياستهاي کلي نظام سلامت»، ابلاغي از سوي مقام معظم رهبري با عنوان «بازشناسي، تبيين، ترويج، توسعه و نهادينهکردن طب سنتي ايران» است.
شگفتانگيز است که در شهريور ماه سال 1399 خورشيدي، همچنان شاهد تعارضي چنين آشکار در بيانات معاون تحقيقات وزارت بهداشت، با نقشه جامعه علمي کشور، الگوي ايراني- اسلامي پيشرفت، سياستهاي کلي نظام سلامت، سند ملي گياهان دارويي و طب سنتي (مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي، تيرماه 1392)، برنامههاي پنجساله پنجم و ششم کشور، منشور احياء و کاربرد طب سنتي ايران (وزارت بهداشت، بهمنماه 1392) و ديگر اسناد بالادستي اين حوزه هستيم.
چگونه ممکن است که فردي در لباس معاونتي مهم در يک وزارت استراتژيک، که اتفاقاً بايد مجري سياستهاي کلي و اصلي نظام باشد، اينچنين پساز 7 سال کارشکني و مقابله عملي با هرگونه ارتقاء و پيشرفت يک سياست کلان کشور، که مورد استقبال بينظير مردمي نيز هست، اينگونه به تمسخر و توهين به يک رشته علمي و رسمي کشور ميپردازد؟!
تشبيه بيربط تاريخ پزشکي و «طب ايراني» به تاريخچه «سفر» و ابداع واژه مضحک «سفر سنتي» مصداق بارز مغلطه است و تنها نزد دشمنان و مخالفان احياي اين دانش خريدار دارد.
دوم: نويسنده بيانيه چنين القا کرده که گويا دانشآموختگان رشته دانشگاهي طب ايراني، عنايتي به شيوههاي روزآمد دانش و پژوهش ندارند، درحاليکه تعابير خارج از انصاف ايشان، خطاب به جمعي از همکاران ايشان است که سالهاي متمادي از عمر مفيد خود را مصروف جهاد علمي و تعالي يکي از ريشهدارترين منابع فرهنگي و علمي ايران کردهاند، و خود نيز از عملکرد جاهلانه، غيرحرفهاي و غيراخلاقي کاسباني که به اسم و رسم طب ايراني اقدام به سوءاستفاده از ناآگاهي مردم ميکنند، رنجميبرند.
اساتيد، مدرسان، مديران، متخصصان، دانشجويان و پژوهشگران دانشگاهي رشته طب ايراني، همگي از افراد نخبه و پرتلاش حوزههاي آموزشي، پژوهشي و درماني کشور بوده و هستند و روندهاي قانوني و علمي پذيرش دانشجو، طي دورههاي آموزشي و پژوهشي نظري و عملي، طرح پژوهشي (پاياننامه)، انتشار مقالات علمي در مجلات معتبر داخلي و خارجي و... همگي در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي، مصوب و مقرر شده و بر آنها نظارتميشود.
عجيب است که اعتبار، جايگاه و شأنيت بخشي از بدنه اين وزارتخانه مهم، توسط يکي از مسؤولان عاليرتبه آن، چنين خدشهدار ميشود. توهين و تمسخر متخصصان و جامعه علمي يک رشته مصوب و رسمي پزشکي کشور با اقبال جهاني، از سوي فردي مؤثر در حوزه و تخصصي ديگر، بدعتي سخيف و نامبارک است که با اخلاق ديني، اخلاق عرفي بشري و حتي با اخلاق نسبي حرفهاي و اخلاق در پژوهش (که ايشان طبق قانون، به عنوان متولي معاونت تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت، متصدي گسترش آن است!) مغايرت دارد و گسترش و تکرار آن، موجب آسيب چهره علمي کشور و بياعتمادي عمومي به جامعه پزشکي خواهدشد.
انجمن علمي طب سنتي ايران، اين حق را براي خود قائل است که در صورت صلاحديد، براي اعاده حيثيت جامعه علمي طب سنتي ايران، مراتب را از طريق مراجع ذيصلاح علمي و قضايي پيگيرينمايد.
سوم: نويسنده، بهرهمندي از آموزههاي با ارزش طب ايراني را منوط به انجام پژوهشهايي بر مبناي ايدههاي طب ايراني ميداند. اين مهم، همواره مورد تأکيد جامعه دانشگاهي طب ايراني هم بوده ولي بايد از ايشان پرسيد تاکنون و در اين 7 سال، از سوي ايشان چه حمايتي از پژوهش در طب ايراني شدهاست؟
در حاليکه طبق سند ملي گياهان دارويي مصوب 1392، 5 درصد از کل پژوهشهاي کشور بايد در حيطه طب سنتي و گياهان دارويي باشد، چهمقدار از بودجههاي نيماد به طب ايراني اختصاص يافتهاست؟
جالبآنکه با وجود همه کارشکنيها و مخالفتهاي ايشان و منسوبانشان، و به همت متخصصان علاقهمند رشتههاي مرتبط با طب ايراني و نيز ديگر اعضاي علاقهمند هيأتعلمي کشور، ايران هماکنون رتبه پنجم توليدات علمي در زمينه گياهان دارويي را کسبکرده و مهمتر اينکه نتايج بسياري از اين پژوهشها به محصولاتي منجرشده که ميتوانست با حمايت ارگانهاي مربوط، از جمله معاونت تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت، به توليد داروهاي مؤثري براي کمک به رفع بخشي از معضلات بهداشتي و درماني کشور بيانجامد.
ما در حالي، به کسب رتبه پنجم توليد علم در دنيا در حوزه طب سنتي، گياهان دارويي افتخارميکنيم که حتي يک طرح مصوب طب ايراني، در مؤسسه ملي توسعه تحقيقات علوم پزشکي ايران (نيماد) به رياست نويسنده بيانيه، وجود ندارد! و شايد بتوان علت کندي گسترش منطقي و هدفمند گنجينه ارزشمند طب ايراني، با وجود نظر مساعد وزير محترم بهداشت و ديگر مسؤولان کشور را، در چنين تفکرات متعصبانه و آسيبزننده يافت که ميتوان در آينده به تشريح و تفصيل به آنها پرداخت.
چهارم: نگرانيهاي شخصي جناب استاد، موجبشده فرصتطلبانه، پاسخ رسمي يک مقام مسؤول به يک نظرخواهي علمي و رسمي درباره راهاندازي دورههاي تکميلي تخصصي طب سنتي و مکمل براي متخصصان ديگررشتهها را، فرصتي براي صدور بيانيهاي کمبنيه و بيتوجه به شواهد علمي و تخصصي موجود قرار دهند و با واژگاني غيرتخصصي و مثالهايي نامربوط، به تکرار ذهنيت هاي نادرست خود و ديگر همفکرانشان بپردازند.
طرفه آنکه اين شتابزدگي در تشويش و تخريب، موجب نوعي کژفهمي شده و ايشان گمانکردهاند موضوع نامه، گذراندن دورههاي تخصصي (مثلاً گوارش) از سوي متخصصان طب ايراني بوده و بهاينترتيب، اساساً به پرسش مطرحشده در نامه اصلي پاسخي ندادهاند!
ديگر بماند که پاسخ نامه، عمداً يا سهواً، نه خطاب به آقاي دکتر قانعي، دبير محترم شوراي آموزش پزشکي و تخصصي، بلکه خطاب به آقاي دکتر ايدني، مشاور محترم معاونت آموزشي تنظيمشدهاست.
در پايان، انجمن علمي طب سنتي ايران، ضمن تعظيم به نقدهاي علمي و دلسوزانه همه اساتيد، همکاران و مديران نظام سلامت، و با تاکيد بر لزوم رويکرد نقادانه و پژوهشمحور به تعاليم دانش طب ايراني در محيط و بستر مناسب آن، يعني دانشگاه، از همگي تاثيرگذاران حوزه سلامت عمومي توقع دارد که در اظهارنظرهاي رسمي و حتي شخصي خود، جانب انصاف را نگهدارند و جز به سلامت عموم مردم و پيشرفت و پيروزي ايران عزيز نيانديشند.