سرقت مأموران قلابی از 52 شهروند

شرق/ مردان سارق که با ترفندي خاص، کارتهاي عابربانک شهروندان را از آنها ميگرفتند و موجودي آن را به حساب خود منتقل ميکردند، به اتهام بيش از 50 فقره سرقت و دو فقره آدمربايي پاي ميز محاکمه رفتند.
اولين شکايت سه سال پيش به مأموران پليس داده شد. شهروندي به مأموران گفت از سوي دو مرد مأمورنما مورد اخاذي قرار گرفته است. اين مرد گفت: من در خيابان ميرفتم که دو نفر با لباس مأمور نيروي انتظامي جلويم را گرفتند، آنها از من کارت شناسايي خواستند، من هم کارتي نداشتم که ارائه بدهم، به همين دليل با تهديد انگشترم را از من گرفتند و گفتند هر وقت کارتم را نشان دادم، انگشتر را به من پس ميدهند. اين انگشتر چون نگين ارزشمندي داشت 50 ميليون تومان ميارزيد. مدتي بعد شهروند ديگري به مأموران گزارش داد از سوي دو مأمورنما از او سرقت شده است. او گفت: دو مأمور جلوي من را گرفتند، يک مأمور هم داخل ماشين نشسته بود، آنها از من کارت شناسايي خواستند اما کارتي همراهم نداشتم، گفتند بايد هويت خودت را ثابت کني، اگر کارت بانکي همراه داري به ما ارائه بده، من هم کارت بانکي را ارائه دادم. بعد گفتند تا زماني که از بانک استعلام نگيرند نميتوانند من را رها کنند. آنها رمز عابربانکم را گرفتند و با دستگاه پوزي که همراه داشتند، استعلام گرفتند. من ابتدا فکر کردم واقعا قصد دارند استعلام بگيرند اما چند دقيقه بعد پيامک برداشت از حسابم آمد و متوجه شدم آنها چندين ميليون تومان از حسابم پول برداشت کردهاند. مأموران در پي شکايتهاي متعددي متوجه شدند با يک باند حرفهاي روبهرو هستند. با رديابي حسابهايي که خالي شده بود و چندين فقره تلفن همراه که به سرقت رفته بود، پليس مدارک بهدستآمده را مورد بررسي موشکافانه قرار داد و به يک سارق سابقهدار رسيد. درحاليکه رديابيها ادامه داشت، مأموران گشت به يک خودرو مشکوک شدند و آن را متوقف کردند. در بررسي خودرو معلوم شد دو سرنشين آن همان افرادي هستند که از شهروندان به روشهاي مختلف اخاذي ميکنند. بعد از بازداشت اين متهمان راز 52 پرونده سرقت فاش شد و متهمان اعتراف کردند با سرکردگي مردي به نام ساسان دست به سرقت از شهروندان ميزدند. آنها در بازجوييها به 52 فقره سرقت اعتراف کردند و مخفيگاه ساسان را هم لو دادند. با بازداشت ساسان مشخص شد پولها به حساب او ميرفته است و دو همدست ساسان سهمشان را از او ميگرفتند. به اين ترتيب کيفرخواست عليه هر سه متهم به اتهام 52 فقره سرقت و دو فقره آدمربايي صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه 2 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. در اين فاصله متهمان با بازگرداندن اموال شاکيان موفق شدند رضايت 50 شاکي را بگيرند، ولي دو نفر از شکات حاضر به گذشت نشدند. دو شاکي در جلسه دادگاه به قضات گفتند حاضر به گذشت نيستند، چون متهمان باعث شدند آنها وحشت زيادي را تجربه کنند. آنها گفتند ما شهروندان عادي هستيم و هيچوقت کار خلافي نکرديم اما متهمان بهزور ما را سوار ماشين کردند و هرچه داشتيم از ما گرفتند. ما حاضر نيستيم به آنها رضايت بدهيم. يکي از شکات گفت انگشتري که از من سرقت شد 50 ميليون تومان ارزش داشت اما متهم مدعي است آن را ارزان فروخته، اين موضوع اصلا ربطي به من ندارد. سپس متهمان در جايگاه قرار گرفتند و دفاعيات خود را مطرح کردند. ساسان سردسته باند گفت: من اتهام آدمربايي را قبول ندارم. ما دو شاکي را به زور سوار ماشين نکرديم، آنها خودشان بدون هيچ زوري سوار ماشين شدند و اموالشان را دادند اما من قبول دارم که سرقتها را انجام داديم و سردسته هم من بودم؛ اما بهخاطر بدبختي و فقر و اعتياد اين کار را کردم. من دو بار ازدواج کردم. ازدواج اولم ناموفق بود و همسرم به خاطر فقر رهايم کرد و رفت و من از او يک پسر نوجوان دارم که با من زندگي ميکند. بعد دوباره ازدواج کردم و از همسر دومم هم دو فرزند دارم که تأمين هزينه زندگي آنها خيلي سخت است. متأسفانه به مواد نيز اعتياد دارم و همه اين بدبختيها باعث شد به سرقت روي بياورم. من از کار خودم پشيمان هستم و درخواست بخشش دارم. ضمن اينکه رضايت همه شاکيان را گرفتهام اما انگشتري که يکي از شاکيان مدعي است 50 ميليون تومان بوده واقعا آنقدر ارزش نداشت و من به چند طلافروشي آن را نشان دادم. سپس دو متهم ديگر در جايگاه قرار گرفتند، آنها هم اتهام آدمربايي را رد و بابت سرقتهايي که انجام داده بودند درخواست بخشش کردند. با پايان جلسه دادگاه در شعبه 2 دادگاه کيفري استان تهران قضات براي تصميمگيري وارد شور شدند.