جوان تحصیلکرده به خاطر عشق یک دختر دزد شد

ايران/ پسر عاشق پيشه وقتي فهميد دختر مورد علاقهاش بهخاطر قيافه به او جواب رد داده است دست به سرقت زد تا هزينه عملهاي زيبايي چهرهاش را فراهم کند.
چند روز قبل خبر دستگيري يک سارق گوشي قاپ به مأموران پليس اعلام شد. وقتي مأموران به محل دستگيري رفتند زن جواني که شاکي بود گفت: از بازار ميوه و تره بار که خارج شدم در حال صحبت با تلفن همراهم بودم که موتورسواري با سرعت از کنارم رد شد و گوشي تلفن همراهم را قاپيد. در حالي که شوکه شده بودم شروع به داد و فرياد کرده و از مردم کمک خواستم.
چند موتورسوار و راننده يک خودرو که شاهد اين ماجرا بودند به تعقيب سارق موتورسوار پرداختند وي که با کلاه کاسکت صورتش را پوشانده بود، در حال فرار بود که ناگهان با خودروي نيساني برخورد کرد و تعادلش را از دست داد و به زمين افتاد و دستگيرش کردند.
کشف گوشيهاي مسروقه
مرد موتورسوار که هنگام سرقت دستگير شده بود سعي داشت منکر ماجرا شود اما در بازرسي بدني از او نه تنها گوشي تلفن همراه زن جوان، بلکه چندين گوشي تلفن همراه مسروقه ديگر کشف شد. با شناسايي مالباختهها وبرملايي راز گوشي قاپيهاي متهم جوان، پروندهاي در دادسراي سرقت تشکيل شد و مرد جوان به سرقتهاي سريالي اش اعتراف کرد.
بدنبال اين اعتراف، او در اختيار مأموران پليس قرار گرفت تا ساير سرقتهاي احتمالي او شناسايي شود؛ تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چند وقت است سرقت ميکني؟
تازه شروع کردم. اما من سارق سابقه دار و حرفهاي نيستم من ليسانس دارم از خانواده آبروداري هستم اما به خاطر عشق و عاشقي مجبور به دزدي شدم.
يعني چي که به خاطر عشق و عاشقي دزد شدي؟
مدتي قبل در يک ميهماني شبانه با دختري آشنا شدم. خيلي زود مهرش به دلم افتاد و تصميم به ازدواج گرفتم من تحصيلکرده هستم و در شرکتي خصوصي مشغول بهکارم. پدرم نيز قول داده بود که براي ازدواج کمکم ميکند. بعد از مدتي وقتي به او پيشنهاد ازدواج دادم با جواب منفي او روبهرو شدم. هر چه بيشتر به او ابراز علاقه ميکردم او کمتر به من توجه ميکرد. ابتدا تصور کردم که شخص ديگري در زندگي شقايق است اما اينطور نبود.
پس علت اين کم محليهاي او چه بود؟
آنقدر اصرار کردم که واقعيت را گفت. شقايق گفت از ظاهر من خوشش نميآيد و نميتواند جلوي دوستانش من را بهعنوان نامزد يا همسر آيندهاش معرفي کند. ميگفت همه دوستانش و همسرانشان بيني عمل کردهاند دندانهايشان مرتب و سفيد کرده است و ظاهري امروزي و زيبا دارند. بعد هم گفت اگر جواب مثبت از من ميخواهي بايد کمي به ظاهرت برسي.
چه شد که به سرقت رسيديد؟
مانده بودم سر دو راهي، از يک طرف فکر و ذهنم پيش شقايق بود و از طرفي آنقدر پول نداشتم که هزينه عمل زيبايي بدهم وقتي به يکي از دوستانم ماجرا را گفتم به شوخي گفت بايد دزدي کني. اما من جدي گرفتم.
من موتورسوار ماهري هستم از بچگي عاشق موتورسواري بودم. براي همين يک موتور تهيه کردم و در خيابانهاي بالاي شهر پرسه زدم تصميم داشتم فقط از خانمها سرقت کنم چون راحتتر ميشد گوشي را از دستشان قاپيد. از طرفي خانمها معمولاً گوشيهايشان گرانتر است.
به دستگيري فکر نميکردي؟
چرا فکر ميکردم اما هم پلاک موتور را پوشانده بودم و هم صورتم را، از طرفي با خودم گفتم به اندازه پول عمل جراحي بيني و لمينت دندانهايم سرقت ميکنم و بعد هم کار خلاف را کنار ميگذارم. اما نشد نه تنها به عشقم نرسيدم بلکه آبرويم هم رفت و مجرم و سابقه دار شدم.