نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

بخشش مردی که به هواداری دوستش آدم کشت

منبع
شرق
بروزرسانی
بخشش مردی که به هواداری دوستش آدم کشت

شرق/ پسري که در يک درگيري به هواداري دوستش جواني ديگر را به قتل رسانده بود، بعد از گذشت 10 سال موفق به جلب رضايت اولياي دم شد و به لحاظ جنبه عمومي جرم پاي ميز محاکمه رفت.

10 سال قبل به پليس خبر رسيد جواني در يک درگيري خياباني جانش را از دست داده است. زماني که تحقيقات دراين‌باره آغاز شد، مأموران متوجه شدند عامل اين درگيري دو مرد جوان به نام‌هاي کامران و وحيد هستند. بررسي‌ها نشان داد کامران، يکي از دو متهم تحت تعقيب، از مدت‌ها قبل با مقتول که سيامک نام دارد، درگيري داشته است.

با تحقيقات انجام‌شده کامران بازداشت شد. او در اعترافاتش مخفيگاه وحيد را نيز به مأموران معرفي کرد و به‌اين‌ترتيب وحيد هم بازداشت شد. اين دو مرد اعتراف کردند مقتول را به دلايل ناموسي به قتل رسانده‌اند. وحيد در بازجويي‌ها گفت: من اصلا سيامک را نمي‌شناختم و نمي‌دانستم چه مشکلي با کامران دارد. من و کامران دوستان قديمي بوديم. وقتي که من در زندان بودم او خيلي به من کمک کرد و خانواده‌ام را تنها نگذاشت. من هم دوست داشتم کاري براي او بکنم و کارهايي را که برايم کرده بود، جبران کنم. يک‌ روز ديدم خيلي ناراحت است، به او گفتم چه شده؟ گفت جواني مزاحم مينا همسرم شده و مينا را اذيت کرده است. همسرم خيلي از اين موضوع ناراحت است. من‌هم حرفش را باور کردم و قول دادم کمک کنم تا کاري کند آن جوان ديگر مزاحمش نشود. شب بود و داشتيم به سمت خانه مي‌رفتيم که کامران يک‌دفعه جواني را به من نشان داد و گفت اين همان کسي است که مزاحم همسرم شده است. من هم براي اينکه با سيامک برخوردي کرده باشم، جلو رفتم. سيامک به من حمله کرد و مجبور شدم از خودم دفاع کنم، به همين خاطر هم چاقو کشيدم. سيامک دوباره به سمت من حمله کرد و بار دوم چاقو وارد بدنش شد. من قصدي براي کشتن او نداشتم و اصلا او را نمي‌شناختم که بخواهم دست به قتل بزنم.
بعد از گفته‌هاي وحيد‌، کامران بازجويي شد. او گفت: مدتي بود که سيامک مزاحم همسرم مي‌شد و همسرم از اين موضوع ناراحت بود. من با سيامک صحبت کردم و گفتم نبايد مزاحمت ايجاد کند، حتي درگير هم شديم اما سيامک توجهي نمي‌کرد، من هم موضوع را با وحيد در ميان گذاشتم و کمک خواستم تا اينکه روز حادثه وقتي وحيد گفت به من کمک مي‌کند، من وحيد را از همان مسيري بردم که مي‌دانستم سيامک از آنجا عبور مي‌کند؛ قرار بود  او را گوشمالي بدهيم که اين اتفاق افتاد و وحيد با چاقو سيامک را زد.
با گفته‌هاي متهمان، مينا مورد بازجويي قرار گرفت و مأموران متوجه شدند مينا از مدتي قبل با سيامک در ارتباط بوده است. با تکميل تحقيقات و صدور کيفرخواست، پرونده براي رسيدگي به دادگاه ارسال شد و متهمان پاي ميز محاکمه رفتند. در جلسه رسيدگي به اين پرونده، ابتدا نماينده دادستان در جايگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قانوني براي متهمان شد. در ادامه، اولياي دم در جايگاه قرار گرفتند و بر قصاص اصرار کردند. سپس متهمان يک به يک در جايگاه قرار گرفتند. وحيد که متهم رديف اول بود، قتل را قبول کرد و گفت: من قصدي براي قتل نداشتم و فکر مي‌کردم ما فقط يک درگيري ساده خواهيم داشت، اما سيامک چند بار به من حمله کرد و من هم در يک لحظه کنترل خودم را از دست دادم و سيامک را به قتل رساندم. من و سيامک با هم دشمني نداشتيم و اصلا مشکلي هم نداشتيم. کامران و همسرش با او مشکل داشتند و من گول خوردم. من نمي‌دانستم مينا با سيامک ارتباط دارد و تصورم اين بود که سيامک واقعا مزاحم او شده و در بازپرسي بود که فهميدم مينا با سيامک ارتباط داشته و کامران به من دروغ گفته است. در ادامه کامران در جايگاه قرار گرفت. او گفت: قرار ما قتل نبود، قرار بود فقط سيامک را گوشمالي دهيم. مدتي قبل از حادثه متوجه شدم مينا تلفن‌هاي مشکوکي دارد و همه‌چيز را از من پنهان مي‌کند. يک روز وقتي تلفن همراهش را بررسي کردم، متوجه شدم او با شخصي صحبت مي‌کند و پيامک ارسال مي‌کند. سر اين موضوع با همسرم درگير شدم و مينا به من گفت که سيامک مزاحم او شده و او را وادار کرده در اين رابطه بماند و دوست نداشته در اين رابطه باشد. من هم حرفش را باور کردم. روز حادثه هم مينا به من گفت سيامک دوباره مزاحم او شده و حالا در حال برگشت است. ما به سمت جايي که مينا گفته بود، رفتيم و با سيامک روبه‌رو شديم. سيامک و من دعوا کرديم و وحيد هم در حمايت از من وارد شد و در يک لحظه با واردکردن ضربه چاقو، او را زخمي کرد که بعد متوجه شديم جانش را از دست داده است.
سپس مينا در جايگاه قرار گرفت. او ادعا کرد سيامک مزاحمش شده و او را وادار کرده با هم ارتباط داشته باشند. مينا گفت: وقتي جواب تلفن سيامک را نمي‌دادم، با من بدرفتاري مي‌کرد و تهديد مي‌کرد موضوع را به شوهرم مي‌گويد. من ابتدا از سر کنجکاوي با او صحبت کردم، اصلا نمي‌دانم شماره تماسم را از کجا آورده بود. روز حادثه هم شوهرم از من پرسيد او کجاست و مکاني را که مي‌رود، به او بگويم، من نمي‌دانستم آنها قصد قتل دارند، به همين خاطر همکاري کردم. بعد از گفته‌هاي متهمان، هيئت قضات وارد شور شدند و هر سه متهم را محکوم کردند. وحيد به اتهام قتل عمدي به قصاص و دو متهم ديگر به اتهام معاونت در قتل و مينا به خاطر رابطه نامشروع به زندان و شلاق محکوم شدند. اين حکم در ديوان عالي کشور به تأييد رسيد و وحيد پاي چوبه دار رفت. با گذشت 10 سال از ماجرا، زماني که وحيد را براي اجراي حکم پاي چوبه دار بردند، اولياي دم به حال وحيد ناراحت شدند و از قصاص گذشت کردند. اين بار متهم به لحاظ جنبه عمومي جرم پاي ميز محاکمه رفت. وقتي وحيد در شعبه دو حاضر شد، گفت: من اتهام را قبول دارم، ولي به عمد اين کار را نکردم. از اصل ماجرا هم باخبر نبودم. ۱۰ سال قبل، من فقط ۲۷ سال داشتم و خام بودم. به همين خاطر تحت تأثير حرف‌هاي دوستم قرار گرفتم و وقتي سيامک را در خيابان ديدم، با او درگير شدم. من اصلا نمي‌خواستم او را بزنم، اما او فحاشي کرد و به سمتم حمله‌ور شد. من هم براي اينکه او را بترسانم، به رويش چاقو کشيدم، ولي چاقو ناخواسته به گردن او برخورد کرد. وي گفت: من قبلا يک سابقه سرقت داشتم که به خاطر آن سه ماه به زندان افتاده بودم. وقتي مرتکب قتل شدم، به‌تازگي از زندان آزاد شده بودم و به‌عنوان نقاش ساختماني کار مي‌کردم، اما اين ماجرا باعث شد زندگي خودم و خانواده‌ام نابود شود. من تا يک ‌قدمي چوبه دار پيش رفتم و هر شب کابوس اعدام مي‌ديدم تا اينکه اولياي دم با دريافت مبلغي پول، حاضر به رضايت شدند. اين متهم که سرش را پايين انداخته بود، گفت: حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازات تخفيف قائل شوند تا زودتر آزاد شوم. من در 10سالي که در زندان بودم، معرق و بافتني ياد گرفتم و حالا مي‌خواهم بعد از آزادي اين حرفه‌ها را ادامه داده و زندگي‌ام را سر‌و‌سامان بدهم. درخواست دارم حالا که اولياي دم گذشت کردند، قضات هم در مجازات من تخفيف قائل شوند. با پايان جلسه دادگاه، هيئت قضات براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره