عاملان قتل مادر بزرگ و نوه به دار آویخته شدند

ايران/ زن جوان و همدستش که در اقدامي هولناک شوهر خود و مادربزرگش را به قتل رسانده و هر دو به قصاص محکوم شده بودند، سرانجام پس از 5 سال در زندان رجايي شهر به دار مجازات آويخته شدند.
راز اين جنايت 23 آبان سال 94 به دنبال کشف اجساد زني 70 ساله و نوه 29 سالهاش در خانهاي واقع در نياوران فاش شد. تحقيقات تيم جنايي نشان ميداد پيرزن به نام مريم و نوهاش رسول در طبقه اول خانه قديميشان با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيدهاند.
پدر رسول که اجساد را پيدا کرده بود در تحقيقات به بازپرس جنايي گفت: رسول يک سالي ميشود که ازدواج کرده و از همان روزهاي اول زندگيشان باهمسرش آذر اختلاف داشتند.
آنها در خانهاي زندگي ميکردند که مادربزرگش نيز در طبقه بالاي همان خانه زندگي ميکرد چند وقتي بود که آذر قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود. پسرم نيز به خانه ما آمده بود شب قبل از قتل ، پسرم براي تعويض لباس به خانهاش رفت اما با من تماس گرفت و گفت همسرش انگار به خانه برگشته اما در ورودي را از داخل قفل کرده است و پسرم نميتواند وارد شود. با تماس پسرم راهي خانه وي شدم وقتي رسيدم هر چه زنگ در را زدم خبري نشد. با کليدي که به همراه داشتم وارد خانه شدم اما با جسد پسرم و مادربزرگش در راه پلهها مواجه شدم.
تيم تحقيق به سراغ همسايهها رفتند و آنها مدعي شدند که آذر را به همراه پسري جوان ديدهاند که لحظاتي قبل خانه را هراسان و سراسيمه ترک کردهاند. با اينکه هويت مرد جواني که به همراه عروس خانواده فرار کرده بود مشخص نبود اما بررسيها نشان ميداد که آنها به يکي از شهرهاي شمالي کشور گريختهاند. تحقيقات در اين خصوص ادامه داشت تا اينکه دو هفته پس از جنايت، عروس فراري و پسر جوان خود را به پليس معرفي کردند.
اعتراف به قتل
پسر جواني که همراه آذر در اين جنايت دست داشت، 19 ساله و دانشجو بود وي مدعي شد از بستگان شوهر آذر بوده و به عنوان ميانجي وارد زندگي آنها شده است. او در تحقيقات گفت: زماني که متوجه شدم آذر و رسول باهم اختلاف دارند، سعي کردم آنها را آشتي بدهم. روز قبل از حادثه با شوهر آذر براي انجام کاري به قم رفته بودم. رسول از من خواست با همسرش صحبت کنم، آن روز با آذر تماس گرفتم و خواستم او را ببينم. ابتدا در کامرانيه باهم قرار گذاشتيم و بعد به خانه رسول رفتيم تا درخصوص مشکلاتشان با او صحبت کنم.
متهم جوان ادامه داد: به خانه که رسيديم مادربزرگ رسول در طبقه دوم بود. من و آذر هم به خانهاش در طبقه اول رفتيم تا صحبت کنيم. اما ناگهان رسول به خانه برگشت، آذر که خيلي ترسيده بود در را از داخل قفل کرد. ميترسيد که رسول وارد خانه شود و باز هم دعوا و فحاشي راه بيندازد. رسول که فهميده بود آذر داخل خانه است شروع به داد و بيداد کرد و سعي کرد با پيچ گوشتي و انبردست در را بشکند. همزمان در را باز کردم و به او براي رفتارش اعتراض کردم.
به من گفت دخالت نکنم و وارد خانه شد و آذر که ترسيده بود ناگهان با چاقو به شوهرش حمله کرد و چند ضربه زد. من هم چاقو را از او گرفتم و يک ضربه به گردن رسول زدم. بعد از آن ميخواستيم فرار کنيم که مادربزرگ رسول با شنيدن سر و صدا به راه پلهها آمد من و آذر مجبور شديم او را هم بکشيم.
اعتراف عروس جوان
آذر نيز درخصوص جنايات گفت: رفتارهاي رسول طوري بود که به او شک کرده بودم و تصور ميکردم به من خيانت ميکند. روز حادثه براي صحبت درخصوص رسول با يکي از بستگانش قرار گذاشتم و به خانه رفتيم. هنوز چند دقيقهاي از حضور ما نگذشته بود که رسول آمد و درگيري آغاز شد.
سه بار قصاص
با اعتراف متهمان اين جنايت، آذر و پسر 19 ساله به بازسازي صحنه قتل پرداخته و با تکميل پرونده آنها در دادگاه کيفري يک استان تهران پاي ميز محاکمه رفتند. قضات دادگاه کيفري زن جوان را به يکبار قصاص و پسر 19 ساله را به دو بار قصاص محکوم کردند. با تأييد اين حکم، پرونده نوعروس و پسر جوان براي اجراي حکم به دادسراي امور جنايي پايتخت ارجاع شد.
به درخواست اولياي دم، آذر و پسر جوان اواخر سال گذشته پاي چوبه دار رفتند. اما اولياي دم در آخرين لحظات به آنها مهلت دادند.
با پايان يافتن مهلت آنها و از آنجايي که اولياي دم همچنان خواهان قصاص و اجراي حکم بودند، عروس خانواده و پسر جوان در زندان رجايي شهر به دار مجازت آويخته شدند. بدين ترتيب پرونده قتل نوه و مادر بزرگ با گذشت 5 سال از جنايت بسته شد.