فقط15سال تا ایران پیر!

خراسان/ طبق گزارش مرکز آمار ايران تا سال 1415 جمعيت سالمند 65 درصد افزايش خواهد داشت.
کيست که فرزنددار شدن را دوست نداشته باشد؟ اصلا مگر ميشود جذابيت خانههاي پر از صداي بچهها را انکار کرد؟ اما حالا چه شده است که اين سالها صداي بچهها کمتر از خانهها به گوش ميرسد؟ براي يافتن پاسخ، وقتي شرايط زندگيها و دلايل مردم را ميشنويم، چارهاي نمييابيم جز اينکه به آنها حق بدهيم. آري! اغلب دوست دارند که چند فرزند داشته باشند اما آيا سيستم و شرايط جامعه به گونهاي هست که از فرزندآوري حمايت شود؟ طبيعي است که پاسخ «منفي» است.
اما روي ديگر اين سکه، جامعهاي است که با سرعت و به شکل نگرانکنندهاي در حال پير شدن است.بر اساس يک شاخص جمعيتي، اگر بيش از ۱۲ درصد جمعيت يک کشور بالاي ۶۰ سال يا بيش از ۱۰ درصد جمعيت کشور بالاي ۶۵ سال باشند، آن جامعه يک جامعه سالخورده و پير است (مقاله علمي منتشرشده در مجله سالمند، به قلم دکتر محمد ميرزايي استاد جمعيتشناسي دانشگاه تهران). طبق اين شاخص، ايران ۱۴۱۵ با بيش از ۱۱ درصد سالمند، يک جامعه پير خواهد بود.همچنين آمارهاي رسمي بيانگر آن است که طي سالهاي اخير ميزان رشد جمعيت سالمندان از رشد جمعيت کل کشور بيشتر شده و پيشبينيها هم از تداوم اين روند حکايت دارد؛به گونهاي که طبق اعلام مرکز آمار و اطلاعات راهبردي وزارت رفاه (به استناد گزارش مرکز آمار ايران)، تا سال 1415 يعني فقط 15 سال ديگر، جمعيت سالمند کشور با 114درصد افزايش از 4.8 ميليون نفر در سال 1395 به 10.4 ميليون نفر خواهد رسيد.
همچنين پيشبيني مرکز آمار حاکي از آن است که سهم جمعيت سالمندان در سال 1400معادل 6.7 درصد جمعيت کشور خواهد بود که در سال 1415 با 65 درصد افزايش به 11 درصد کل جمعيت ميرسد.البته پيشبينيهاي بلندمدت ترسناکتر است: «تا سال 2050 ميلادي (1429شمسي)، يکسوم جمعيت ايران سالمند بالاي 65 سال خواهند بود». اين يعني جمعيت جوانان به ميزاني نخواهد بود که بتواند فعاليتهاي اجتماعي و اقتصادي کشور را پيش ببرد؛ حتي مديريت و نگهداري از سالمندان هم دچار چالش ميشود، اين يعني غلبه جمعيت سالمندان بر جمعيت جوان، اين يعني «ايرانِ پير» پيش روي ماست.
روند نزولي تولدها
نکته نگرانکننده ديگر، تداوم روند نزولي تعداد تولدها در کشور طي سالهاي اخير است. اين موضوع در جلسه ماه گذشته «سياستهاي کلي جمعيت » که با حضور معاون اول رئيسجمهور برگزار شد هم مطرح شد. رئيس مرکز آمار ايران هم در همان جلسه نکتهاي را مطرح کرد که بر نگرانيها ميافزايد: « پيشبيني رسمي مرکز آمار ايران از تحولات آينده جمعيت کشور، کاهش ملايم باروري است، علاوه بر آن در تمام پيشبينيهاي انجامشده روند رشد جمعيت همچنان کاهشي است و حتي در مواردي توقف رشد جمعيت و منفيشدن آن نيز پيشبيني شده است». اينها زنگ خطري است که چند سالي است به صدا درآمده، اما انگار هنوز مسئولان و مردم صداي آن را نشنيدهاند.
گفتوگو با مشاورعالي وزير بهداشت درباره عواقب بيتوجهي به سياستهاي کلي جمعيت
30 سال تا سالمندي 30 درصد ايران
طي سالهاي اخير نام دکتر «محمد اسماعيل اکبري» را بسيار شنيدهام؛ پزشکي که اگرچه فوقتخصص جراحي سرطان است اما به دليل مطالعات گسترده در حوزه جمعيت، مشاورعالي وزير بهداشت شد. دوستي دکتر اکبري با دکتر نمکي وزير بهداشت سابقهاي 40 ساله دارد و همين شناخت و اعتماد زمينهساز آن شد که حقايقي افشا و چشمهاي مسئولان به روي واقعيتي تلخ باز شود. دکتر اکبري ماجراي اتفاقات سالهاي اخير را اينطور روايت ميکند:
همه ميگفتند جاي نگراني نيست
در سال 95 مطالعه دقيق روي موضوع جمعيت را دنبال کردم. اولين نکته اين بود که رهبر معظم انقلاب در سال 93 سياستهاي کلي جمعيت را ابلاغ کرده بودند اما خبري از اجراي اين سياستها نبود. موضوع را از نهادهاي متولي پيگيري کردم و در کمالتعجب همه ميگفتند وضع جمعيتي کشور خوب است و جاي نگراني نيست. منشا اين اطمينانخاطر، نامههاي رسمي مرکز آمار بود که وضعيت آينده جمعيت را مناسب ارزيابي کرده بود.
دريافتيم ايران سريعترين سير نزولي جمعيت را دارد
نادرست بودن اين آمارها براي ما قطعي بود و به همين دليل با جمعي از محققان داخلي و بينالمللي، کار تحقيقاتي بزرگي را شروع کرديم. نتيجه اين تحقيقات به گونهاي بود که به يکباره همه چراغها خاموش شد و فهميديم ايران سريعترين کشور در نزول ساختار جمعيتي است. طبق تحقيقات ما، نرخ باروري در کشور حدود 1.7 بود؛ در حاليکه در آمار رسمي به دليل استفاده ازروشهاي قديمي، اين عدد را 2.1 اعلام کرده بودند. با بررسي بيشتر متوجه شديم همان عدد هم در اصل 2.01 بوده اما عدهاي در سازمان برنامه و بودجه و مرکز آمار، با خودشان گفته بودند عدد 2.01 با 2.1 خيلي فرقي ندارد و آن را تغيير داده بودند، در حالي که در بحث جمعيت و باروري هر يکصدم هم مهم است.
احتمالا هدفشان اين بوده که آمار ايران به عدد 2.1 برسد که در دنيا به عنوان عدد مناسب سطح جانشيني شناخته ميشود. در حالي که همين عدد هم نميتواند براي همه کشورها يکسان باشد. ما نقدهايمان را مطرح کرديم و يک درگيري علمي شروع شد که همچنان ادامه دارد. البته خوشبختانه با حضور دکتر نمکي در وزارت بهداشت، به دليل سابقه 40 ساله آشنايي ما، حساسيتها افزايش يافت و وزارت بهداشت کاملا با ما همراه شد، هرچند که تا امروز با همه حساسيتهايي که دکتر نمکي داشته، منطق ما فقط در حد حرف قبول شده و همه سازمانهاي متولي آن را پذيرفتهاند، اما اقدام ديگري نشده است.
خطرناکتر از کرونا
حالا هم هرچند وزارت بهداشت بهعنوان متولي موضوع جمعيت، گامهايي را براي تدوين دستورالعملهاي لازم برداشته، اما در مجموع هنوز اتفاق عملياتي خاصي نيفتاده است. در حاليکه با بيش از 40 ساله تجربهاي که در حوزه مديريتي کشور دارم، ميتوانم قاطعانه بگويم موضوع جمعيت کشور، حتي از کرونا هم نگران کنندهتر است و بايد براي آن فکري کرد.
مردم به حمايت دولت و مجلس نياز دارند
درباره جمعيت، وزارت بهداشت فقط متولي است، اما اقناع مردم براي فرزندآوري که وظيفه وزارت بهداشت نيست. مردم به برنامههاي حمايتي دولت و مجلس نياز دارند. بايد به مردم بگويند که مثلا اگر يک خانم کارمند بچهدار شود، چه حمايتي از او ميکنند؟ همه دنيا در اين حوزه سياستهاي تشويقي دارند اما ما هنوز در اين زمينه اقدامي نکردهايم. هيچ مسئول اقتصادي و اجتماعي کشور را نديدهام که گفته باشد براي فرزندآوري برنامه حمايتي دارد.
اتفاقا گاهي اوقات رفتارها و اقدامات مخالف سياستهاي کلي جمعيت را هم مشاهده کردهايم. البته نه فقط اين دولت، بلکه دولتهاي قبل هم همين طور بودهاند. با اين حال خوشبختانه در دوره جديد مجلس و قوه قضاييه اقداماتي براي توجه به مقوله جمعيت آغاز شده که اميدواريم به نتيجه برسد.متاسفانه فرزندآوري در کشور سال به سال کمتر ميشود، اين يعني ما براي سالهاي آينده کشور نوجوان و جوان کافي نداريم که وارد بازار کار شوند و چرخ اقتصاد را بچرخانند. در نقطه مقابل چون وضعيت بهداشت و سلامت در کشور ارتقا يافته، طول عمرها افزايش مييابد و تعداد سالمندان بيشتر ميشود. به مرور تبديل به جامعه پيري ميشويم. 30 سال ديگر، حدود يکسوم جمعيت کشور سالمند بالاي 65 سال خواهند بود و ضررهاي اقتصادي و اجتماعي گستردهاي خواهيم ديد.