شرط عجیب دختر جوان برای گذشت از پسر متجاوز

ايران/ دختر جوان با مراجعه به دادگاه مدعي شد از سوي پسري مورد تعرض قرار گرفته است اما به قضات گفت اگر اين پسر با من ازدواج کند از شکايتم مي گذرم.
رسيدگي به اين پرونده از يکسال قبل با شکايت دختري جوان که مدعي بود از سوي جواني به نام حسن مورد تعرض قرار گرفته آغاز شد. او در توضيح ماجرا به مأموران گفت: يک سال قبل در يک ميهماني با اين پسر جوان آشنا شدم. در ابتداي آشناييمان او خودش را فردي معتقد و با اخلاق نشان ميداد به همين خاطر وقتي به من پيشنهاد دوستي داد، پذيرفتم.
او به من و دوستانش گفته بود که با افراد بانفوذي ارتباط دارد و به همين خاطر هم در کارهاي اقتصادي موفق بوده و ثروت زيادي دارد. همچنين متوجه شدم که او به واسطه روابط خاصي که دارد توانسته پيمانکار سرويس چند مدرسه خصوصي در تهران شود که دانشآموزان آن اغلب از خانوادههاي خاص و با نفوذ هستند و از اين طريق پول زيادي به دست آورده بود.
چند وقتي از دوستي ما گذشت و من کاملاً به او اعتماد کرده بودم که يکبار من را براي صرف شام به خانهاش دعوت کرد و من هم براي آنکه مشکلي پيش نيايد به همراه يکي از دوستانم به خانهاش رفتم. چند دقيقهاي از حضور ما نگذشته بود که مادر حسن تماس گرفت و گفت يکي از اقوامشان فوت کرده و از او خواست تا خيلي زود به آنجا برود.
من هم همان موقع به وي گفتم که ما ميرويم تا تو به کارت برسي اما او قبول نکرد و گفت شما بمانيد تا من برگردم. ما شام خورديم و او هم به خانه مادرش رفت. چند ساعت بعد دوستم گفت بايد به خانه برگردد اما من چون قول داده بودم بمانم تا حسن برگردد به انتظار او ماندم. اما وقتي حسن آمد به زور مرا مورد تعرض قرار داد.
از ناراحتي داشتم سکته ميکردم اما حسن گفت که مرا دوست دارد و ميخواهد با من ازدواج کند و با اين ترفند که خيلي زود به خواستگاريام ميآيد مرا آرام کرد. فرداي آن روز در اولين فرصت موضوع خواستگاري را به خانوادهام گفتم و منتظر بوديم که او روز خواستگاري را معين کند اما به يکباره رفتار او با من تغيير کرد و گفت که ديگر تمايلي به ادامه ارتباط با من ندارد.
خيلي حالم بد شده بود تا مدتها پاسخ تماسهايم را نميداد تا اينکه بعد از چند بار تماس گفت که به سفر رفته و وقتي برگشت با من تماس ميگيرد. با اينکه منتظر تماسش بودم اما دلم آرام و قرار نداشت و براي اينکه مطمئن شوم به سفر رفته به خانهاش رفتم که ديدم ماجراي سفر دروغ بوده و در خانهاش ميهماني گرفته است. همان موقع زنگ خانهاش را زدم او وقتي من را ديد شروع به داد و فرياد کرد و با اعتراض گفت که ديگر من را نميخواهد و نبايد مزاحمش شوم و من هم همان موقع با پليس تماس گرفتم. البته حسن در پاسخ به اين شکايت من گفت که آنقدر نفوذ دارد که شکايتم راه به جايي نميبرد و وقتي هم مأموران کلانتري به محل آمدند عنوان کردند که چون حکم ورود به منزل ندارند بايد در کلانتري شکايتم را مطرح کنم.
وي در ادامه ماجرا افزود: چند روز بعد متوجه شدم حسن با دختر ديگري دوست شده و همان موقع به يقين رسيدم که او با اغفالم فقط خواسته سوءاستفاده کند بنابراين تصميم گرفتم شکايتم را پيگيري کنم. او آينده من را خراب کرد و موجب شد تا خانوادهام ديگر به من اعتماد نداشته باشند.
با توجه به اينکه پرونده با اتهام تعرض ثبت شده بود، شعبه 12 دادگاه کيفري استان تهران مسئول رسيدگي به آن شد و متهم احضار و نازنين به پزشکي قانوني معرفي شد. متهم در بازجويي اوليه ادعا کرد: هيچ رابطهاي با نازنين نداشتهام و اتهامهاي مطرح شده را قبول ندارم. من قصد داشتم با اين دختر ازدواج کنم اما بعد از مدتي متوجه شدم که اخلاقمان به هم نميخورد به همين خاطر تلاش کردم که ارتباطمان را قطع کنم که او دست به شکايت زد.
در ادامه نازنين که متوجه شد متهم قضيه را انکار کرده با ارائه مشخصات داخلي خانه وي به مأموران صحت ادعايش را ثابت کرد و متهم ناچار شد اعتراف کند و به مأموران گفت: آن روز نازنين را به خانهام دعوت کردم و با تلفن مادرم مجبور شدم چند ساعتي بيرون از خانهام بروم. چون نازنين به خانوادهاش گفته بود که شب در خانه يکي از دوستانش ميماند نميتوانست به خانه خودشان برود به همين خاطر به او گفتم در خانه من بماند تا برگردم با اين شرط که ارتباطي با هم نداشته باشيم.
از سوي ديگر پزشکي قانوني پس از معاينه شاکي اعلام کرد که رابطه برقرار شده است و در دادگاه هم مستندات نشان داد که حسن اظهاراتش دروغ بوده و با نازنين ارتباط داشته است.
با مشخص شدن اين موضوع حسن بازداشت شد اما او در تلاش بود تا از شاکي رضايت بگيرد که نازنين عنوان کرد فقط زماني رضايت ميدهد که متهم با او ازدواج کند. در ادامه متهم به زندان منتقل شد تا حکم او از سوي قضات دادگاه صادر شود.