حکم اعدام برای عامل تعرض به دختر جوان

شرق/ مرد جواني که دختري را مورد آزار و اذيت قرار داده و او را گوشه اتوبان رها کرده بود با حکم دادگاه کيفري استان تهران به اعدام محکوم شد.
وقوع اين تجاوز اولين بار از سوي دختر جوان به مأموران اعلام شد. او يک سال قبل به مأموران پليس خبر داد که از سوي مردي مورد آزار قرار گرفته است. دختر جوان گفت: صبح روز حادثه براي آزمون رانندگي به محلي که قرار بود افسر بيايد رفتم. خيلي اضطراب داشتم و ميترسيدم. کنار خيابان ايستاده بودم تا افسر و ديگر شرکتکنندگان بيايند که يک ماشين دنا جلوي پايم توقف کرد.
مرد راننده گفت براي آزمون رانندگي آمدهاي؟ جواب دادم، بله. او گفت افسر از دوستان من است سوار شو کمکت ميکنم قبول شوي. من هم حرفش را باور کردم. چون مشخصاتي که داد و حرفهايي که زد با واقعيت مطابقت داشت. وقتي سوار ماشينش شدم درها را قفل و به من حمله کرد. اول آنقدر وحشت کرده بودم که کاملا بدنم بيحرکت شده بود اما بعد از چند ثانيه به خودم آمدم و تلاشم را براي نجات خودم آغاز کردم. در برابر مرد غريبه مقاومت کردم و من هم ضرباتي را به او زدم اما درها قفل بود و کار زيادي از دستم بر نميآمد.
دختر جوان در ادامه اظهاراتش گفت: آن مرد زورش زياد بود و حسابي من را کتک زد؛ بعد به گوشه اتوبان برد و در ماشين من را مورد آزار و اذيت قرار داد و در حالي که بدنم به خاطر کارهايي که کرده و کتکهايي که زده بود به شدت درد ميکرد، من را کنار اتوبان انداخت و بهسرعت فرار کرد. با توجه به وضعيتي که دختر جوان داشت بازپرس کشيک دستور انتقال او به پزشکي قانوني را صادر کرد. از سوي ديگر تحقيقات براي شناسايي مرد جوان آغاز شد.
با مشخصاتي که اين دختر از خودروي متهم داده بود به فاصله چند روز او شناسايي و بازداشت و پرونده براي رسيدگي به شعبه 11 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. متهم در جلسه بازجويي منکر همه چيز شد اما دختر جوان روايت کامل آنچه را اتفاق افتاده بود براي قضات تعريف کرد و گفت: متهم من را گول زد. او گفت از دوستان افسر راهنمايي و رانندگي است که ميخواهد از ما امتحان بگيرد و من حرفش را باور کردم.
وقتي سوار ماشين شدم درها را قفل کرد و من را بهشدت کتک زد و بعد مورد آزار قرار داد. من التماس کردم، مقاومت کردم و دعوا کردم اما حريفش نشدم. من درخواست مجازات او را دارم. متهم باز هم جرمش را انکار کرد و مدعي شد دختر جوان دروغ ميگويد اما وقتي پزشکي قانوني تأييد کرد دختر جوان مورد آزار و اذيت شديد قرار گرفته و آثار کبودي و زخمهاي روي بدنش نشان ميدهد او مقاومت شديدي در برابر اين آزار کرده است و زخمهاي ايجادشده روي بدنش به همين دليل است، مرد جوان ديگر راهي براي انکار نداشت.
اين در حالي بود که پزشکي قانوني تأييد کرد فردي که به اين دختر تعرض کرده براساس آزمايشهاي دياناي متهم دستگيرشده است. به اين ترتيب مرد جوان لب به اعتراف گشود و گفت: از کاري که کردم پشيمان هستم. صبح زود بود و من داشتم به سمت محل کارم ميرفتم که ديدم دختر جوان و زيبايي کنار خيابان ايستاده است. چون محلي که عبور ميکردم مسير هميشگيام بود، ميدانستم در آن منطقه از داوطلبان گواهينامه، آزمون رانندگي گرفته ميشود.
به همين خاطر متوجه شدم دختر جوان هم به همين دليل آنجا ايستاده است. به او گفتم براي اينکه در آزمون قبول شود، بايد آشنا داشته باشد و من افسري را که امتحان ميگيرد ميشناسم. او هم خوشحال شد و سوار ماشينم شد. راستش فکر نميکردم به همين راحتي حرفم را باور کند اما او خيلي راحت حرفم را قبول کرد و وقتي سوار ماشين شد آنقدر وسوسه شده بودم که نتوانستم در برابر التماسهاي او دلسوزي کنم و او را مورد تعرض قرار دادم. بعد از اعتراف اين مرد پرونده تکميل و براي محاکمه آماده شد. روز محاکمه يک بار ديگر متهم و دختر جوان در دادگاه حاضر شدند. متهم باز هم درخواست بخشش کرد اما دختر جوان گفت حاضر به گذشت نيست.
متهم گفت: من وسوسه شدم و از کاري که کردم خيلي پشيمان هستم. اشتباه بزرگي کردم و ميدانم اين خطا قابل جبران نيست. اما من فکر ميکردم اين دختر خودش هم راضي است. اگر ميدانستم واقعا رضايت ندارد اين کار را نميکردم. دختر شاکي نيز گفت: اتفاقي که برايم افتاده فقط آسيب جسمي نيست. من به لحاظ روحي نيز به شدت آسيب ديدهام. نميتوانم تنها در خيابان راه بروم. شبها نميتوانم بخوابم و همه روابط اجتماعيام قطع شده و خانوادهام هم تحت تأثير حادثهاي که براي من اتفاق افتاده قرار گرفتهاند.
من آبرويم رفته و همه زندگيام را از دست دادهام. مدتهاست پيش روانشناس ميروم و روزهاي سختي را ميگذرانم. حتي بعد از آن حادثه ديگر نتوانستم در آزمون رانندگي شرکت کنم و آنقدر اضطراب دارم که نميتوانم پشت فرمان ماشين بنشينم. با پايان گفتههاي طرفين پرونده و وکيل متهم، هيئت قضات شعبه 11 براي تصميمگيري وارد شور شدند و متهم را با توجه به مدارک موجود به اعدام محکوم کردند.