روایتی از مردی که 435 نفر را نجات داده است

روزنامه شهروند/ چند روايت از زندگي داوطلب هلال احمري که رکورددار اهداي خون در کردستان است.
ذخاير خوني کشور در وضع قرمز! هفته گذشته اين خبر کوتاه چنان کادر درمان و خانوادههاي بيماران را نگران کرد که سازمان انتقال خون به سرعت فراخوان داد و از مردم خواست مثل هميشه براي اهداي خون پيشقدم شوند. اينبار هم مردم نوعدوست ايران کاري کردند کارستان، آنهم تنها با صدور يک فراخوان! اهداکنندگان با حفظ پروتکلهاي بهداشتي به مراکز انتقال خون مراجعه کردند تا ذخاير خوني کشور به حالت عادي بازگردد.
يکي از اين افراد « محمد طاهر تاجوانچي» پاي ثابت اهداي خون در کردستان بود. او با 58سال سن تا به حال 145 بار خون اهدا کرده و معتقد است رمز سلامتياش همين اهداي خون است. همه او را بهعنوان رکورددار اهداي خون در کردستان ميشناسند، البته اين تنها فعاليت داوطلبانه محمد طاهر نيست و او بهعنوان داوطلب امداد و نجات کوهستان، اميد همه درراهماندگان در ارتفاعات صعبالعبور سقز هم هست.
سقز، سال 1358. عمر زيادي از انقلاب نگذشته بود. شهر هر روز ميدان جنگ و درگيري بود و خيابانها با خون قربانيان اين درگيريها سرخ ميشد. نياز بيمارستانها به منابع خوني بهحدي بود که افرادي با خودروهاي سيار در شهر ميچرخيدند و از مردم براي اهداي خون دعوت ميکردند: «آن وقتها من 16-17 ساله بودم.
خيلي جثه درشت و تنومندي نداشتم اما بهحدي آن وقتها به خون نياز بود که ديگر کسي به اين شاخصهها توجهي نميکرد. اولين روزي که براي اهداي خون به بيمارستان امام خميني(ره) سقز رفتم، جمعيت زيادي در بيمارستان به اين سو و آن سو ميرفتند. پرستارها سراسيمه و هراسان فرياد ميزدند خون نياز است.
هر که از راه ميرسيد و اعلام ميکرد داوطلب اهداي خون است سريعا با راهنمايي بهياران و پرستاران به بخش انتقال خون برده ميشد. آن سالها خبري از تجهيزات مدرن امروزي براي اهداي خون در مراکز درماني و بيمارستاني نبود. از آنچه ميديدم متحير بودم . در اولين تجربهام 550 سيسي خون از من گرفته شد و اين آغاز راهي بود که تا به امروز ادامه دارد.»
جان برادرزادهام را نجات دادم
محمد طاهر از آن سال تا به حال 145 بار خون اهدا کرده، هر فصل 4 مرتبه و اين روزها در آستانه اهداي خون براي صدوچهل و ششمين مرتبه است. بنابر اعلام سازمان انتقال خون هر واحد خون اهدايي ميتواند جان سه انسان را نجات دهد. يک حساب سرانگشتي نشان ميدهد محمد طاهر تاجوانچي تاکنون435 نفر را نجات داده است.
جالب اينکه حتي پسر برادرش هم در ميان اين نجاتيافتگان بوده است: « 10سال پيش بود، پسر برادرم به همراه همسر و فرزندانش درمسير سقز – اروميه، به دنبال تصادف اتوبوس با يک دستگاه وانت که ورقهاي آهني را حمل ميکرد بهشدت زخمي شد. بعد از برخورد اتوبوس با نيسان ورقهاي تيز آهن تا صندلي چهارم اتوبوس را شکافته و برادرزادهام در اين سانحه تا مرز قطع پا پيش رفت.»
همين که خبر اين حادثه و نياز شديد برادرزادهاش به خون را ميشنود به سرعت راهي اروميه ميشود: « برادرزادهام در آن ساعت نياز به خون داشت و در بيمارستان ذخاير خوني کافي نبود.به سرعت خود را به اروميه رساندم و قبل از هر کاري حتي ديدن برادرزادهام از آمادگيام براي اهداي خون خبر دادم و اين کار با سرعت بسيار انجام شد.
آن شب جان برادرزادهام با خوني که من اهدا کرده بودم نجات يافت حتي جراحي پا نيز با موفقيت انجام شد، هرچند بعد از مدتي به علت عفونت پا مجبور به قطع عضو شدند.»
يکي از رموز اصلي اهداي مستمر خون محمد طاهر، ورزش کردن و حفظ سلامت تن و جان او بوده و هست. امر مهمي که کمکم او را به يکي از کوهنوردان حرفهاي سقز تبديل ميکند.: « 27سال پيش بود که در ميان فعاليتهاي کوهنوردي با تيم امداد و نجات کوهستان سقز آشنا شدم. بعد از آشنايي با اين تيم در دورههاي آموزشي و تخصصي امداد و نجات کوهستان شرکت کردم و بعد از فراگيري اين دورهها و کسب مدارک لازم در اين بخش مشغول شدم.»
امدادرساني به کولبران يخزده
مسيرهاي صعبالعبور کوهستاني، وجود مناطق پاکسازي نشده از مينهاي دوران جنگ، مصدوميت کولبران در مناطق کوهستاني و تعداد بالاي مجروحان و درراهماندگان و نجات آنها در اين نقاط، انگيزه اصلي محمد طاهر براي تقويت فعاليتهاي داوطلبانهاش است: « تيم 7 نفره ما، اين مسيرها را کامل ميشناسد، حتي به خوبي خبر از مناطق پاک نشده از مين دارد اما کوهنوردان غيربومي يا کولبران بياطلاع، قرباني مين ميشوند.»
يکي از تلخترين خاطرههاي محمد طاهر بهسال گذشته برميگردد. وقتي که دو نفر از يک تيم هفت نفره کولبران درگير بوران و برف شدند: « اين تيم 7 نفره از کولبران هنگام عبور از نوار مرزي سرشيو سقز در نزديکيهاي روستاي سيف گرفتار برف و بوران شديد ميشوند.
دو تن از آنها درحاليکه بوران بهشدت ميوزد راه را گم ميکنند و به سمت رودخانه يخزده پيش ميروند، بياطلاع از اينکه روي يخهاي رودخانه پا گذاشتهاند. ناگهان يخها ميشکنند و داخل آب ميافتند. با سختي و مشقت خود را بيرون ميکشند اما لباسهاي خيس و سرماي شديد مانع از ادامه راه توسط آنها ميشود. »
5 عضو ديگر تيم وقتي دوستان خود را پيدا نميکنند به سمت روستا حرکت ميکنند. به روستا که ميرسند خبر اين مفقودي را از طريق تلفن به نيروهاي امدادي اعلام ميکنند.
از سوي ديگر خودشان براي کمک به دوستان درراهمانده به همراه روستاييان تازه نفس، راهي ميشوند اما برف و بوران شديد، آنها را زمينگير ميکند: « ساعت 11 ظهر از اين خبر مطلع شديم و همراه 6 نفر از امدادگران کوهستان با ماشينآلات امدادي ارتش و هلالاحمر به سمت منطقه حرکت کرديم.
ساعت11 شب به منطقه رسيديم. هوا تاريک بود و کولاک و برف به شدت ميباريد و تيم امدادي را زمينگير کرد. آن شب نتوانستيم به ياري اين دو نفر برسيم اما فردا صبح به راهمان ادامه داديم، خودروي برفروب ارتش در جلو جاده را پاک ميکرد و ما پشت سر آن حرکت ميکرديم.
از 15 کيلومتري روستا به خاطر حجم زياد برف، امکان ادامه راه با خودروها نبود به خاطر همين مجبور شديم ادامه راه را پياده طي کنيم و بعد از يک مسير طولاني اين دو کولبر را درحالي پيدا کنيم که متاسفانه يک نفر از آنها به خاطر يخزدگي جان خود را از دست داده بود و نفر ديگر که نتوانسته بود دوست و رفيقش را در آن شرايط تنها بگذارد پيکرکولبر يخزده را در آغوش گرفته بود مبادا حيوانات درنده آسيبي به او بزنند.»
محمد طاهر تاجوانچي يکي از خيرين شهر سقز هم هست. او به واسطه ارتباط با بازاريان سقز و اعتباري که ميان آنها دارد سالانه کمکهاي قابل توجهي را به نيازمندان مناطق محروم سقز ميرساند. به واسطه همين فعاليتها او امروز مسئول مشارکتهاي خانه هلال جمعيت هلالاحمر در سقز است.