درخواست قصاص برای مردی که به خاطر هیچ قاتل شد

شرق/ مرد جواني که بهخاطر مشاجره حين رانندگي مردي را زير گرفته و به قتل رسانده است، به اتهام قتل عمدي در دادگاه کيفري استان تهران پاي ميز محاکمه رفت.
اين مرد جوان هرچند ادعا کرده قصد فرار داشته و مقتول را از ترس زير گرفته، اما از نظر بازپرس مرتکب قتل عمدي شده و به همين دليل نيز در دادگاه کيفري استان تهران محاکمه شد.
در ابتداي جلسه رسيدگي به اين پرونده، کيفرخواست عليه متهم خوانده شد. براساس کيفرخواست صادرشده، متهم يک سال قبل با راننده يک خودرو درگيري لفظي پيدا و با ماشين خود او را تعقيب کرد و سپس در يک کوچه بنبست، مرد جوان به نام فرهاد را زير گرفت. متهم سه ماه بعد از حادثه بازداشت شد و به جرم خود اعتراف کرد. دادستان نيز بعد از پايان تحقيقات، خواستار صدور حکم قانوني درباره او شد.
در جلسه دادگاه بعد از اينکه کيفرخواست عليه متهم خوانده شد، پدر و مادر مقتول بهعنوان اوليايدم در جايگاه حاضر شدند. آنها خواستار صدور حکم قصاص براي قاتل فرزندشان شدند و گفتند: پسر ما در يک شرکت کار ميکرد و روز حادثه بعد از پايان کار نيز از محل کارش خارج شده بود تا به خانه بيايد، اما متهم او را تعقيب کرده و در يک کوچه زير گرفته است. اگر دوربينهاي مداربسته اين حادثه را ضبط نکرده بودند، ما همچنان بايد دنبال قاتل فرزندمان ميبوديم. اين مرد بعد از قتل فرار کرده و سه ماه متواري بوده است.
اين زوج گفتند: پسرمان جوان بود، پسر موفقي بود و زندگي خوبي داشت. او جواني نبود که بخواهد دعوا و درگيري ايجاد کند. اگر پسر ما مقصر بود، او بايد مرتکب قتل ميشد، اما او اهل دعوا نبود. متهم هم واقعيت را به ما نميگويد؛ بنابراين درخواست قصاص داريم.
در اين هنگام، قضات از پدر و مادر مقتول خواستند کمي بيشتر درباره درخواست خود فکر کنند و اگر ميتوانند رضايت دهند، اما آنها قبول نکردند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
در ادامه نوبت به متهم رسيد. او گفت قصد نداشته به عمد مقتول را بکشد و يک حادثه باعث مرگ او شده است. متهم گفت: من در کنار نامزدم سوار ماشين خودم بودم و داشتيم به جايي ميرفتيم. مقتول هم با ماشين خود در حال عبور بود که ما در جايي به هم رسيديم. او فکر کرد من ميخواهم جلوي او بپيچم و عصباني شد. نگاهي کرد و من فکر کردم قصد دارد با من کلکل کند. بحثي بين ما درگرفت و او عصباني شد. حالت طبيعي نداشت، يکجوري نگاه ميکرد و من اصلا نميدانم چرا آنقدر عصباني شد. او به سمت من يورش آورد و من هم به سمت خيابان ديگري پيچيدم تا موضوع تمام شود. چون نامزدم کنارم بود، نميخواستم درگيري ايجاد شود، اما آن خيابان بنبست بود و من گير کردم. بعد مقتول پشتسر ما آمد، او من را گير انداخته بود، با همان حالت غيرطبيعي به سمت من حمله کرد و چيزي هم در دستش بود، البته متوجه نشدم چه چيزي در دستش است. دندهعقب گرفتم که بروم، اما راه را بسته بود و نميشد. وقتي پياده شد و با چيزي که دستش بود به سمتم آمد، خيلي ترسيدم و درحاليکه دندهعقب گرفته بودم که بروم، مقتول خودش را روي کاپوت ماشين انداخت و به ماشين کوبيد. من سرعتم اصلا زياد نبود، فقط داشتم خودم را نجات ميدادم، نميدانم چه شد که او روي زمين افتاد و بعد من فرار کردم. فکر نميکردم مرده باشد. او فقط پرت شد، من اصلا او را زير نگرفتم.
متهم در ادامه اظهاراتش گفت: من آدم شري نيستم، نميخواستم دعوا بکنم. مقتول حال عجيبي داشت، نميدانم چرا عصباني بود و به سمت من حمله کرد و ميخواست با من دعوا کند. من هيچ کاري با او نداشتم، فقط ماشين هر دو ما در يک جا کنار هم قرار گرفت. او تا اين حد عصباني شد که به سمت من و نامزدم حملهور شد. من بابت اتفاقي که براي او افتاده، ناراحت هستم و از خانوادهاش عذرخواهي ميکنم و درخواست بخشش دارم. من پسر آنها را نميشناختم و هيچ مشکل و دشمنياي با آنها نداشتم. خودشان هم ميدانند که من هيچ مشکلي با فرزندشان نداشتم، فقط ترسيده بودم و فرارم در اين مدت هم به خاطر ترسم بود. اشتباه کردم، بايد او را به بيمارستان ميرساندم. حالا درخواست بخشش دارم و عذرخواهي ميکنم.
در ادامه وکيلمدافع متهم در جايگاه قرار گرفت و خواستار تبرئه موکلش از قتل عمدي شد و گفت موکلش قصد و انگيزهاي براي قتل نداشته و اين مرگ يک حادثه بوده است.
با پايان جلسه دادگاه، هيئت قضات براي صدور رأي پرونده وارد شور شدند.