زلزله خوابِ مردم بم را ابدی کرد
![زلزله خوابِ مردم بم را ابدی کرد](https://app.akharinkhabar.ir/images/2020/12/25/f134d412-dedd-4f11-a7f5-19117f570640.jpeg)
ايسنا/ صبح پنجم دي ماه ۱۳۸۲ بود. همه آقاي واحدي را با شور و هيجان خاص خودش مي شناختيم، آن روز سرد زمستاني امّا آقاي واحدي غمزده و در حالي که به پهناي صورت اشک مي ريخت بر صفحه تلويزيون ظاهر شد و گفت "سحرگاه امروز زلزله خواب مردمان بم را ابدي کرده است"...
کهن شهر بم حالا با خاک يکسان شده بود، اين اولين بار نبود که ايران عزادار پارهاي از تنش ميشد. از زلزلهي منجيل و رودبار تا بم سالها فاصله بود اما گويا زمينلرزه پرتمان کرده بود به سي و چند سال قبل...
زلزله بم امّا تبديل شد به زنگ خطري براي مديريت کلان شهرها و نشانهاي از لزوم توجه به اصول علمي و مهندسي در ساخت و توسعهي شهرها. وقوع بيش از ۲۱ زلزلهي بالاي ۶ ريشتر در يک قرن اخير در ايران گواه خطر بزرگي است که همواره تهديدکننده جان و مال و زندگيهاي مردم ماست.
گسلهاي دردسرساز
ايران به لحاظ قرارگيري در مرز صفحات تکتونيکي اوراسيا و عربستان و به دليل فشار رو به بالاي صفحهي عربستان، با زلزلههاي بزرگ غريبه نيست.
گسلهايي در امتداد زاگرس همچون گسل کازرون، دنا، ميناب، گسل آغاجاري، همچنين گسلهاي فعال در ايران مرکزي نيز در درونه، بينالود، سروستان، شهداد و گسلهاي فعال در مناطق شرق و جنوب شرقي ايران در نهبندان، بشاگرد، هريرود، و نيز در استان،هاي آذربايجان گسل اروميه - زرينهرود، آستارا، تبريز، همينطور گسلهاي البرز، سمنان، مشاء - فشم و شمال تهران از جمله گسلهاي فلات ايران هستند.
زنگ خطري براي مديران
زلزله يا سيل نه جاي کينهورزي از طبيعت دارند نه مجال عزاداري به ما ميدهند. بايد دانست که برنامه ريزي و عمل در مسير توسعهي پايدار رکن اصلي مديريت شهري است. نگاهي به مدل شهرسازي در بم و شهرهايي که در دهههاي اخير ويراني زلزلهها را تجربه کردهاند مويد اين نکته است که در هيچکدام از اين شهرها ساخت و بافت شهر متناسب با الگوهاي علمي و توسعه پايدار مبتني بر کاهش ريسک خطرات طبيعي نبوده است.
زمينلرزهي ۶/۶ ريشتري که در ساعت ۵:۲۶ بامداد ۵ ديماه ۱۳۸۲ تنها ۱۲ ثانيه شهر بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان را لرزاند به گواه برخي آمار حدود ۳۰ هزار نفر، يعني بيشترين تلفات انساني زمينلرزههاي تاريخ ايران را بر جاي گذاشت.
و حالا ۱۷ سال از آن صبح ميگذرد... فاجعهاي انساني که عمق آن به تدريج براي همه مشخص شد. زمينلرزه هنگامي رخ داده بود که همه در خانههايشان خواب بودند و ۱۲ ثانيهاي که تمام نميشود و هزاران کشته و مجروح و کودک و زن بيسرپرست و بيخانمان و خسارات مالي زيادي بر جاي گذاشته است. تخريب خانهها، ضايعه نخاعي براي دهها شهروند، قطع عضو، جنون، افسردگي، معلوليت و بيماريهاي رواني نيز سوغات شوم زلزلهي بم براي مردم اين ديار بوده است و زخم عميق بم که هيچگاه درمان نشد!
گورهاي دستهجمعي منهاي آمار رسمي
پس از وقوع حادثه در بم، تنها يک سوم از جمعيت شهر بم زنده ماندند و به گفته اسماعيلي، رئيس شوراي شهر وقت شهر بم با توجه به تخريب ۱۰۰ درصدي منازل در برخي مناطق بم، تعداد تلفات بيش از ۵۰ هزار نفر بوده است. به گفته وي در روزهاي اول هر کس به فکر تدفين عزيزان خود بود و به وسيله لودر گودالهايي ايجاد ميشد و اجساد بهطور دستهجمعي به خاک سپرده ميشدند و کسي در آمارگيري دخالت نداشته است.
شش روز پس از زلزله بم، رئيس شوراي اين شهر گفته بود هر کسي آشنايي داشته، محل دفن آشناهاي خود را نشان داده، ولي آنها که کسي را نداشتهاند و از شهرهاي ديگر براي مشخص شدن وضعيت آنان به بم نيامدهاند، هنوز زير آوارها هستند.
فاجعه بم، زلزله تنها علت نبود
محمدامين اسکندري، دانشآموخته مديريت امداد و سوانح در مقالهاي تحت عنوان "فاجعه بم، زلزله تنها علت نبود" که در دومين همايش علمي تحقيقي مديريت امداد و نجات منتشر شد، مينويسد:
ايران به دلايل ژئولوژيک (زمينشناسي)، توپوگرافي و انساني جزء ۱۰ کشور بلاخيز جهان به شمار ميرود، همه ساله بلايايي نظير سيل، زمين لرزه، خشکسالي و... خسارات جاني و مالي فراواني را بر کشور تحميل مينمايد. زمين لرزه جزء مهيبترين بلاياي طبيعي است که همواره اکثر شهرها و روستاهاي ايران را تهديد نموده و مينمايد. به عنوان مثال، در طول تاريخ حدود ۹۸ زمينلرزه مخرب و آسيبرسان در خراسان و نواحي آن ثبت شده و از سابل ۳۰۰ ق م تا ۱۲۰۹ ه.ش شهر تهران و ري ۸ بار به واسطه زمينلرزههاي بيش از ۷ ريشتر ويران شده است.
کشور ما از لحاظ خسارات و تلفات ناشي از بلايا نيز در وضعيت نابساماني قرار دارد و در سال گذشته جزء ۶ کشور اول جهان قرار گرفت. تجربه کشورهاي پيشرفته ثابت ميکند براي کاهش تلفات و خسارات ناشي از بلايا بهترين راه کاهش آسيبپذيري و تقويت مديريت بحران است.
زمينلرزه ۵ ديماه ۱۳۸۲ بم با شدت ۹ مرکالي، ۸۰-۷۰ درصد شهر بم را تخريب نمود، بيش از ۴۰۰۰۰ نفر را کشت و ۲۵۰۰۰ مجروح به جاي گذاشت، آمار بالاي تلفات جاني اين زمينلرزه در مقايسه با سوانح مشابه بيانگر آسيب پذيري بسيار بالا است، پس از بررسي، مهمترين شرايطي که باعث اين آمار شد، به شرح زير تعيين گرديد: ۱- مشکلات کالبدي شهر: ۱. نزديکي بافت مسکوني به خط گسل ۲. کيفيت و استحکام پايين ساختمانهاي عمومي و ساختمانهاي مهم شهر ۳. تراکم بالاي جمعيت در بافتهاي فرسوده ۴. تنگ و ارگانيک بودن معابر شهر ۲- مشکلات امدادرساني پس از سانحه: ۱. ناکافي بودن آموزش و مهارت در امر نجات مجروحان ۲. عدم تقسيم کار مناسب ۳. عدم حضور سازمانهاي محلي در صحنه امداد و نجات ۴. در دسترس نبودن اطلاعات معتبر و به موقع در مورد شهر و حادثه ۵. ضعف هماهنگي، سازماندهي و برنامه ريزي مشترک بين گروههاي امدادي ۶. ضعف در مديريت منابع انساني، تجهيزات و کمکهاي مردمي...
در اخر بايد گفت که مشکلات ذکر شده را نميتوان دليلي براي ناديده گرفتن، زحمات و خدمات انجام گرفته توسط مردم و نهادهاي مربوطه دانست اما فقط با ارزيابي کارهاي انجام شده و شناخت و رفع نقاط ضعف آنهاست که ميتوان به سوي آيندهاي امن تر و زندگي مسالمت آميز در کار زمين لرزه گام برداشت.
با اندکي توجه در مي يابيم مشکلات فاجعه بم به صورت بالقوه در مورد اکثر شهرهاي ايران به نوعي صدق مينمايد. لذا با توجه به تجربه بسياري از جوامع پيشرفته که روزگاري نه چندان دور آنان نيز با مشکلات امروزي ما مواجه بودند ولي اکنون پس از اجراي اصولي سامانه فرماندهي سانحه، به کاهش بسيار زيادي در تلفات و خسارات ناشي از سوانح دست يافتهاند، ما نيز توجه دوباره به سامانه فرماندهي سانحه اين بار به صورت علمي-کاربردي و به دور از سندرم برنامهريزي کاغذ و در تمامي سطوح جامعه از خرد تا کلان را پيشنهاد مي نماييم.
زمينلرزه بم، فاجعه مکرر
دکتر مهدي زارع، استاد تمام پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و فارغ التحصيل زلزلهشناسي از دانشگاه گرونوبل فرانسه در مقالهاي تخصصي از زلزله بم؛ به عنوان فاجعه مکرر ياد کرده و نوشته است: مروري بر آمار اعلام شده از سوي سازمان ملل متحد از سوانح طبيعي در ۱۵ سال اخير نشان ميدهد از حدود يک ميليون کشته و ۲.۵ تريليون دلار خسارتهاي اقتصادي سوانح طبيعي از سال ۲۰۰۰ ميلادي به بعد، ۹۰ درصد تلفات انساني و ۶۰ درصد خسارتهاي مالي مربوط به کشورهاي در حال توسعه مانند ايران بوده است.
زمينلرزه بم پرتلفاتترين زلزله قرن اخير در کشور ما بوده است و تکرار فاجعهاي مشابه در مناطق پرجمعيت و لرزهخيز کشور ممکن است، بنابراين بايد هر لحظه براي اتفاقي مشابه زمينلرزهاي که شهر بم ۱۷ سال پيش تجربه کرد، آماده باشيم. در ۲۰ مهرماه ۱۳۷۸ در استانداري کرمان يک سخنراني در مورد خطر زلزله در استان کرمان داشتم و آنجا در مورد خطر زلزلههاي بعدي در استان کرمان صحبت کردم و از جمله بيان کردم که شهر بم در کنار گسل فعال بم قرار گرفته و گسل بم مدتهاي طولاني است که زمين لرزه مهمي نداشته و در صورت رخداد زمين لرزه، حادثهاي مانند زلزله ۱۳۵۷ طبس در بم قابل انتظار است. اين مساله همان موقع در سال ۱۳۷۸ در خبرگزاري جمهوري اسلامي منعکس شد و در روز زلزله ۱۳۸۲ بم هم مجددا بهصورت خبر از آرشيو خبرهاي ۴ سال قبل از آن يافت شد و مجددا مخابره شد. به هر حال محل خطرناکي مانند بم را ميتوانستيم از قبل تشخيص دهيم و تشخيص هم داديم و اعلام هم کرديم، ولي زمان رخداد را نميتوانستيم بيان کنيم. ولي تاکيد بر خطر در بم و نحوه و ابعاد حادثه قابل رخداد را من ۴ سال قبل از حادثه بيان کرده بودم.
چنين زمينلرزههايي در تمام شهرهايي که در کنار گسلهاي فعال ايران هستند، ممکن است رخ دهد. مساله آنجا است که شهرهاي پرجمعيتتر ما مانند تهران، مشهد، کرج و تبريز که در کنار گسلهاي فعال واقع هستند آسيبپذيري بيشتري دارند و بايد توجه ملي به آنها شود، چراکه با فرض خطر و اندازه يکسان زمينلرزه قابلانتظار، هرچه جمعيت بيشتري در آن شهرها ساکن باشند، ريسک زمينلرزه در آنها بالاتر است.
در ساعت ۵:۲۶ دقيقه بامداد جمعه ۵ دي ماه ۱۳۸۲ در بم زلزلهاي بعد از چند پيشلرزه که شب قبل و ساعتي قبل از لرزه اصلي حس شده بود، درست در کنار شهر بم و روي گسل بم رخ داد. با وجودي که بعضي از مردم از شب قبل کمابيش بهخاطر چند پيش لرزه بيدار مانده بودند، ولي عملا حدود يک سوم از جمعيت شهر بم در اين رخداد کشته شدند (حدود ۳۰ هزار نفر) و به همين تعداد هم آسيبهاي مختلف فيزيکي و رواني ديدند. بسياري از دانشجويان که در خوابگاههاي دانشجويي بم بودند نيز کشته شدند. نه آگاهي از قبل از رخداد زمين لرزه مهم در ساعت ۵:۲۶ بامداد وجود داشت و نه دستورالعمل تخليه براي مکانهاي جمعي (مانند خوابگاهها).
ميتوان ريسک فجايعي مانند بم را تا حدي کم کرد
هنگامي که مثلا چند لرزه کوچک رخ ميدهد و احتمال رخداد زمين لرزهاي مهم ممکن است وجود داشته باشد، اگر دستورالعملي از قبل براي تخليه مکانهاي جمعي باشد، ميتوان ريسک فجايعي مانند بم را تا حدي کم کرد، ولي واقعيت آن است که مسئولان محلي هم با نبود چنين دستورالعمل و شرح وظايفي و با عدم اطلاع از آنچه بايد و ميتوانند انجام دهند، عملا کاري نميتوانستند و نتوانستند انجام دهند. تنها دستگاه لرزهنگاري که در محل وجود داشت دستگاه شتابنگاري بود که بهصورت خط خاموش (off-line) کار ميکرد (و همچنان با همان کيفيت کار ميکند) بنابراين هيچ امکان هشدار پيشهنگام هم وجود نداشت و همچنان نيز در چنان شرايطي در سالروز زلزله بم هنوز امکان هشدار پيش هنگام زلزله در ايران وجود ندارد. توجه کنيد که منظورم هشدار پيشهنگام است و نه پيشبيني زلزله.
از سوي ديگر بسياري از ساختمانها از قديمي و حتي نوساز (متاسفانه) در بم فرسوده و در مقابل زمين لرزه بسيار آسيبپذير بودند. بنابراين با آن وضعيت که همچنان تا حد زيادي در بسياري از شهرهاي ديگر کشور برقرار است فاجعهاي مانند زلزله بم ۱۳۸۲ در صورتي که زمين لرزهاي شديد (با بزرگاي بيش از ۶، که در زلزله بم بزرگا ۶.۶ بود) با عمق کم (که در زلزله بم ۸.۵ کيلومتر بود) و در نزديک شهر يا هر منطقه مسکوني رخ دهد (که در زلزله بم کانون در زير بخش جنوب شهر قرار گرفته بود)، متاسفانه همان فاجعه تکرار ميشود. آسيبپذيري جمعيت ما اينقدر بالاست که تابآوري ما پايين است، بهسازي لرزهاي در کشور تکميل نشده و همچنين زيرساخت براي هشدار پيشهنگام زلزله و سوانح طبيعي در کشور نداريم، همان ميزان آسيب و حتي بدتر از آن، قابل انتظار است.
برآوردهاي انجام شده حاکي از آن است که زمينلرزه ويرانگر شهر بم در بخشهاي مختلف توليدي و اقتصادي حدود ۱۸۰ ميليون دلار (بيش از ۶۴۵ ميليارد تومان با قيمت برابري ارز در پايير ۱۳۹۴) خسارت غيرمستقيم به همراه داشته است. اين درحالي است که اين زلزله با خسارتهاي جدي انساني و تبعات رواني و اجتماعي فراواني همراه بود. تعداد زيادي از هموطنان براي کمک به آسيبديدگان اين زمينلرزه به شهر بم شتافتند و گروههاي مختلفي براي همياري با بازماندگان اين زمينلرزه تا ماهها و حتي سالها ارتباط خود را با اين شهر آسيب ديده قطع نکردند. زمينلرزه بم موجب کشته شدن ۳۳ هزار نفر و مجروح شدن ۵۰ هزار نفر از ساکنان اين شهر شد.
در پايان شهريور ۱۳۸۶ خبري مبني بر پايان بازسازي بم اعلام شد؛ اما واقعيت اين است ارزيابيهايي که در دهمين سالروز زلزله بم در اين شهر انجام شده نشان داد که بازسازي فيزيکي اين شهر فقط ۸۰ درصد پيشرفت داشته است و مهمتر اينکه پيشرفت بازسازي رواني و اجتماعي در اين شهر حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد برآورد شد. متاسفانه در روند بازسازي شهرها بعد از وقوع زمينلرزه صرفا به بازسازي فيزيکي، يعني احداث ساختمانها توجه ميشود و معماري بومي شهرها و مسائل فرهنگي مردم هر منطقه در روند بازسازي شهرها کمتر مورد توجه قرار ميگيرد. بازسازي رواني، اجتماعي و فرهنگي از جمله مسائلي است که در کشور ما اولويت بالايي ندارد. واقعيت تلختر آن است که بازسازيها در شهرهاي زلزلهزده، بهويژه زمين لرزه بم، اکثرا بدون توجه به منظر طبيعي و محيطزيست شهر و با تخريب باغها و درختان شهر بم و آسيب به چهره بم «بهعنوان يک باغ شهر» انجام شده است.
زارع که داراي درجه «هابيليتاسيون» در هدايت پژوهش با تخصص تحليل خطر زلزله در منطقه خاورميانه است، در ادامه نوشته است: زمينلرزه بم نمادي از آسيبپذيري کشور ما در برابر وقوع زلزله است. هنگامي که کانون زمينلرزه در بدترين سناريوي ممکن درست در منطقه شهري واقع ميشود، مواجه شدن با فاجعهاي مانند زلزله بم اجتنابناپذير است.
حالت خوشبينانه زمينلرزهاي مانند زلزله بم، وقوع اين زلزله در منطقهاي خالي از سکنه است. زمينلرزه ۲۹ آذر ۱۳۸۹ در محمدآباد ريگان در فاصله حدود ۸۰ کيلومتري جنوبشرقي بم در منطقهاي خالي از سکنه با همان بزرگاي زلزله بود و در همان حدود ژرفا فقط ۴ نفر کشته بر جا گذاشت که از چادرنشينان ساکن اين منطقه بودند. گرچه اين اتفاق از سوي بعضي افراد به ساختوساز مناسب و مقاومسازي نسبت داده شد. اين در حالي است که تلفات کم زلزلهاي مشابه زلزله بم در همان محدوده جغرافيايي صرفا به خالي از سکنه بودن منطقه وقوع زلزله مربوط بود.
اينکه مقاومسازي و بازسازي در چه حد و با چه کيفيت و هزينهاي در سالهاي بعد از زلزله بم در کشور انجام شده، موضوعي است که به ارزيابي مستقل و بيطرفانه علمي نياز دارد.