8 زن تهرانی به مرد اعدامی رضایت دادند

رکنا/ پرونده مرد تبهکاري که به اتهام ربودن و آزار و اذيت 8 زن به اعدام محکوم شده بود با رضايت شاکيها و قبول اعاده دادرسي بار ديگر به دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد.
رسيدگي به اين پرونده از 5 سال قبل با شکايت 8 زن مبني بر ربوده شدن و آزار و اذيت از سوي راننده يک خودرو آغاز شد. مأموران پليس بعد از چندين روز رديابي سرانجام متهم به نام سعيد را در رباط کريم دستگير کردند. او بعد از مواجهه با شاکيان از سوي آنها شناسايي و سرانجام مجبور به اعتراف شد. به اين ترتيب پرونده براي رسيدگي به شعبه 7 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه يکي از شاکيها که زني 49 ساله بود گفت: من به ميهماني رفته بودم.ساعت نزديک چهار صبح بود که به خانهام در حوالي خيابان دماوند برگشتم و اما صبح متوجه شدم ماشينم سرقت شده است. يک هفته از اين ماجرا گذشته بود که پليس با من تماس گرفت و گفت خودروي مرا پيدا کرده است؛ ماشينم بشدت آسيب ديده و شيشههاي آن شکسته و تمام اموالم از داخل آن سرقت شده بود که خسارت آنها را ميخواهم.
ديگر شاکي پرونده نيز به مأموران گفت: خواهرم پزشک است، چون پا درد داشت من خودروي مزدا 3 خودم را به او داده بودم تا با آن به مطبش برود اما اين متهم ماشينم را از مقابل مطب خواهرم سرقت کرد. روزي که پليس ميخواست او را دستگير کند او سوار خودروي من بود که با يک تاکسي تصادف کرد و همچنين ماشينم در تيراندازي پليس در جريان تعقيب و گريز براي بازداشت متهم بشدت آسيب ديده و من خسارت آن را ميخواهم.
ديگر شاکي پرونده نيز به دادگاه گفت: من در محدوده اسلامشهر منتظر تاکسي بودم که يک پرايد مقابل پايم توقف کرد.من که فکر ميکردم راننده مسافرکش است سوار شدم اما راننده ظاهري به هم ريخته داشت. تاول و زخمهاي روي دستش باعث شد به او مشکوک شوم. مي خواستم پياده شوم اما راننده قصد ربودن و آزار مرا داشت که التماس کردم دست از سرم بر دارد او با يک پيچ گوشتي به من حمله کرد؛ به سختي توانستم قفل در را بشکنم و خودم را از ماشين خارج کنم.من از اين مرد شرور شکايت دارم. بقيه شاکيها نيز خواهان اعدام متهم شدند چون آنها در بيابان هاي اطراف تهران تسليم او شده بودند.
سپس متهم در جايگاه ايستاد. وي اتهام آدم ربايي و زناي به عنف را نپذيرفت و گفت: سرقت ماشينها را قبول دارم ،من قبلاً در يک شرکت خودروسازي کار ميکردم. به همين خاطر ياد گرفته بودم در ماشينها را با پنس جراحي باز کنم.من ماشين ها را سرقت کردم اما ساير اتهامها را قبول ندارم.
بعد از دفاعيات متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهاي موجود در پرونده، وي را به اعدام و 15سال زندان محکوم کردند. ديوان عالي کشور نيز رأي را مورد تأييد قرار داد. در حالي که همه مقدمات براي اعدام سعيد آماده شده بود خانواده او با زنان شاکي صحبت کردند و بعد از تلاش بسيار موفق شدند رضايت آنها را جلب کنند و آنها شکايت خود را درباره تجاوز پس گرفتند .بر اين اساس ، اين بار متهم و وکيل مدافعش درخواست اعاده دادرسي کردند؛ با توجه به اينکه شاکيها شکايت خود را پس گرفته بودند درخواست اعاده دادرسي متهم پذيرفته شد و به اين ترتيب پرونده او به شعبه 5 دادگاه کيفري استان تهران ارجاع شد تا دوباره مورد بررسي قرار گيرد.