نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

قصه مرگبارِ عشق سیاهِ دختر ۱۵ ساله

منبع
خراسان
بروزرسانی
قصه مرگبارِ عشق سیاهِ دختر ۱۵ ساله

خراسان/ از روزي که دختر 15 ساله ام به خاطر يک عشق دروغين در فضاي مجازي دست به خودکشي زد و جان سپرد ديگر زندگي ما نيز معناي واقعي خودش را از دست داد به گونه اي که همسرم نيز خودش را حلق آويز کرد و ...

اين ها بخشي از اظهارات مرد 40 ساله اي است که هراسان با اورژانس تماس گرفت و گفت همسرش قصد خودکشي دارد. لحظاتي بعد با حضور به موقع نيروهاي کلانتري طبرسي شمالي و اورژانس، اين زن 35 ساله در حالي با گفت و گوهاي روان شناسي از خودکشي منصرف شد که قصد داشت خودش را با يک رشته روسري حلق آويز کند.

دقايقي بعد زماني که آرامش نسبي در اين خانواده حکم فرما شد فرزين، شوهر 40 ساله او درباره انگيزه همسرش از ماجراي اقدام به خودکشي به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري طبرسي شمالي مشهد گفت: 20 سال قبل من و «فريبا» به طور سنتي با هم ازدواج کرديم و زندگي خوبي داشتيم.

حاصل اين ازدواج پسري 18 ساله و دو دختر زيبا بود. زندگي شيرين ما در حالي سپري مي شد که دخترم شاگرد اول مدرسه بود و به ورزش نيز علاقه بسياري داشت. به همين دليل در کلاس هاي آموزش کاراته ثبت نام کرد و خيلي زود به کمربند مشکي دست يافت. «ثريا» دختري شوخ طبع و درس خوان بود به طوري که همواره مورد توجه اطرافيانمان قرار مي گرفت تا اين که شش سال قبل و در حالي که 15 سال بيشتر نداشت در يکي از شبکه هاي اجتماعي با پسري به نام «امير» آشنا شد ارتباط تلفني و پيامکي او با امير به عشقي دروغين در فضاي مجازي انجاميد.

ثريا دل باخته امير بود و به چيزي جز او نمي انديشيد. من و همسرم زماني متوجه اين ماجراي تلخ شديم که بيشتر از هفت ماه از اين عشق و عاشقي پوشالي گذشته بود. نصيحت هاي ما درباره فرجام تلخ اين گونه ارتباطات هيچ فايده اي نداشت. بالاخره با همکاري يکي از مشاوران خانواده، ثريا قبول کرد که اگر امير او را دوست دارد بايد پدر و مادرش را به خواستگاري بفرستد ولي امير هر روز به بهانه اي از خواستگاري ثريا سرباز مي زد تا جايي که روزي وقتي فهميد که ديگر نمي تواند ثريا را طعمه هوسراني هايش قرار دهد پيامي فرستاد که ديگر قصد ازدواج با ثريا را ندارد.

از آن روز به بعد دخترم به نوجواني افسرده و گوشه گير تبديل شد ديگر نه تنها به درس و مدرسه علاقه اي نشان نمي داد و ورزش هم نمي کرد بلکه خنده نيز از لبانش محو شد و شادي و نشاط دروني اش رنگ باخت. در همين شرايط افسردگي يک روز صبح وقتي با صداي اذان از خواب بيدار شدم ناگهان چشمم به ثريا افتاد که به طرز عجيبي نفس مي کشيد فريادزنان به سمت او دويدم و ديدم که دخترم رگ دستش را بريده و تعدادي بسته خالي قرص در کنارش افتاده بود بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و پيکر نيمه جان دخترم را به بيمارستان شهيد هاشمي نژاد مشهد رسانديم.

او 14 روز در بيمارستان بستري شد اما روز پانزدهم را نديد و در همان حالت کما جان سپرد. مرگ ثريا زندگي ما را نابود کرد و همسرم نيز بعد از اين ماجرا دچار افسردگي شديد شد. من هم در خودم فرو رفتم و به دختر از دست رفته ام مي انديشيدم که چگونه يک عشق سياه و هيجاني در فضاي مجازي اين گونه زندگي من و خانواده ام را تباه کرد.

در حالي که به دنبال مقصر اين حادثه تلخ بودم تازه متوجه شدم که همسرم نيز به مواد مخدر اعتياد پيدا کرده است چندين بار او را در مراکز ترک اعتياد بستري کردم اما فايده اي نداشت و دوباره آلوده به مواد مخدر شد. زندگي خانوادگي من از هم پاشيده بود به طوري که پسرم نيز سردسته خلافکاران منطقه شده بود و هر روز با گروهي از خلافکاران محله معاشرت مي کرد که آن ها از اوباش معروف بودند. حالا ديگر چيزي براي از دست دادن نداشتم با خودم مي انديشيدم در کجاي تربيت فرزندانم اشتباه کرده‌ام که سرنوشتمان اين گونه رقم خورد.

خودم را مقصر اصلي اين ماجراهاي وحشتناک مي دانستم در اين وضعيت همسرم نيز حال و روز بهتري از من نداشت و دچار افسردگي شديدي بود تا اين که ناگهان ديدم همسرم با يک رشته روسري قصد خودکشي دارد و ... شايان ذکر است با صدور دستوري از سوي سرگرد مهدي کسروي (رئيس کلانتري طبرسي شمالي) اين زوج جوان به همراه فرزندانشان در دايره مددکاري اجتماعي کلانتري مورد مشاوره هاي مقدماتي قرار گرفتند و سپس براي ادامه درمان به مراکز روان پزشکي معرفي شدند.

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره