آدمکشی برای خودنمایی!
خراسان/ سيزدهم خرداد سال گذشته راننده يک دستگاه پژو 207 با شليک هاي هولناک از سلاح کلاشينکف به طرز وحشتناکي به قتل رسيد و عاملان جنايت با استفاده از يک دستگاه پرايد 111 از محل گريختند.
بررسي هاي کارآگاهان پليس آگاهي در اين باره نشان داد که مقتول يکي از معروف ترين شروران است که خرداد سال 94 به همراه دو شرور ديگر در شهر چرخانده شدند. از سوي ديگر تحقيقات گسترده پليسي براي دستگيري عاملان فراري اين جنايت وحشتناک در حالي آغاز شد که برخي از متهمان بازداشت شدند ولي دو متهم اصلي همچنان فراري بودند. در اين ميان بررسي هاي کارشناسي و تخصصي با بازبيني آثار گلوله ها روي خودروي پژو 207 بيانگر آن بود که «مهدي – ر» (يکي از متهمان فراري) نقش اصلي را در اين جنايت ندارد زيرا گلوله ها از سمت راننده شليک شده بود در حالي که تحقيقات ميداني کارآگاهان نشان داد مهدي (متهم فراري) در شب وقوع حادثه از سمت شاگرد در حال گفت وگو با طالب (مقتول) بوده است.
به همين دليل عمليات پليسي به سرپرستي سرهنگ نجفي روي دستگيري «محمدرضا – ق» (يکي ديگر از متهمان فراري) متمرکز شد تا اين که وي بيست و هشتم دي با صدور دستورات ويژه اي از سوي قاضي دکتر حسن زرقاني در مخفيگاهش دستگير شد و راز اين جنايت هولناک را فاش کرد.
چند سال داري؟ 28 ساله هستم!
متاهلي؟ ازدواج رسمي نکردم اما همسران من صيغه اي بودند.
تا کلاس چندم درس خواندي؟ سوم دبيرستان بودم که ديگر درس و مدرسه را رها کردم.
چرا؟ از همان دوران نوجواني خيلي شر بودم! مدام از مدرسه اخراج مي شدم يا فرار مي کردم تا با دوستانم باشم!
در چه رشته اي تحصيل کردي؟ علوم انساني خواندم، البته استعداد خوبي داشتم! اگر درس مي خواندم کسي به پاي من نمي رسيد. آزمون گواهي نامه رانندگي را بدون غلط قبول شدم.
به چه چيزي علاقه بيشتري داشتي؟ به ورزش علاقه مند بودم.
چرا از مدرسه اخراج مي شدي؟غرور داشتم، دعوا مي کردم.مي خواستم يک سروگردن بالاتر از ديگران باشم.
بعد از ترک تحصيل چه کردي؟ پدرم نقاش ساختمان بود، من هم با او سرکار مي رفتم اما مدتي بعد خودم استادکار شدم.
مشروب هم خورده اي؟ بله! اولين بار با دوستانم زماني که نوجوان بودم و مدرسه مي رفتم مقداري مشروب معروف به عرق سگي خريديم و در کوه هاي خلج استفاده کرديم.
بعد هم به اين کار ادامه دادي؟ بله! هفته اي دو يا سه بار به بيابان يا خانه هاي دوستانم مي رفتيم و مصرف مي کرديم ولي بعد از آن ديگر خودم به خريد و فروش مشروب روي آوردم.
خلافکاري را از چه سني شروع کردي؟ از 20 سالگي وارد کارهاي خلاف شدم ،آن زمان خانه مجردي اجاره کرده بودم و به هرکار خلافي دست مي زدم.
يعني با پدر و مادرت قطع رابطه کردي؟ نه، گاهي به آن ها سر مي زدم ولي در آن خانه مجردي به ساخت مشروب يا مواد فروشي مشغول بودم.
پدر و مادرت طلاق گرفته اند؟ نه، آن ها با هم زندگي مي کنند.
چند بار دستگير شدي؟ يادم نيست ،چندين بار دستگير شدم.
اولين بار به چه جرمي بازداشت شدي؟ اولين بار در بولوار فرودگاه به خاطر دوستانم دعوا کردم ،آن هم با بچه هاي محله قلعه ساختمان بود! آن ها عروس کشان داشتند، ما هم با موتور بوديم و با يکي از بدرقه کنندگان عروس به کل کل پرداختيم که دعوا شروع شد چون مشروب هم خورده بوديم و ...
چند ماه زندان بودي؟ هفت ماه را در زندان سپري کردم.سال 95 بود که براي اولين بار طعم زندان را چشيدم. آن روز در حالي که مست بودم به خاطر دعواي دوستانم به يک کافه رفتم و آن کافه را به هم ريختم. يکي را مجروح کردم و بعد روانه زندان شدم.
فيلم زياد نگاه مي کني؟ تقريبا! در کودکي بيشتر فيلم فارسي مي ديدم ولي بزرگ تر که شدم فيلم هاي ماهواره اي را بيشتر تماشا مي کردم.
چه نوع فيلمي را بيشتر مي ديدي؟ فيلم هاي تاريخي و پليسي مانند وايکينگ ها و گروه ضربت!
اين فيلم ها در خلافکاري هايت تاثيري داشت؟ البته بي تاثير نبود ولي من از فيلم هايي که تبهکاران و خلافکاران در پايان فيلم دستگير مي شوند تنفر عجيبي دارم!
چند بار دعوا کردي؟ اگر منظور درگيري و نزاع است که شايد بيشتر از 50 بار درگير شدم ولي هر بار با پول ماجرا را حل کردم که به شکايت نرسد!
با چاقو مي زدي؟ با همه چيز، اولين بار شيشه نوشابه را شکستم و جواني را زخمي کردم که 4 ميليون هم ديه دادم!
هيچ وقت تصميم نگرفتي از خلاف و شرارت دست برداري؟ بارها تصميم گرفتم اما نمي شد! در واقع مردم نمي گذاشتند، هر جا دعوا مي شد به من زنگ مي زدند، من هم به خاطر خودنمايي و غرور به کمک آن ها مي رفتم و ديگران را کتک مي زدم! به مدت دو سال همه چيز را کنار گذاشتم ولي مدام خبر مي آمد که فلاني پشت سرت حرف مي زند! چند بار ناديده گرفتم ولي آخر مجبور شدم او را ادب کنم. وقتي در کار خلاف و خودنمايي افتادي، اگر داخل گور هم بروي، ديگران نمي گذارند!
تا به حال عاشق شدي؟ بله، تاکنون دو بار عاشق شدم! اولين نفر يک دختر 17 ساله بود که وقتي تحقيق کردند و شنيدند از اراذل و اوباش هستم دخترشان را ندادند!
تو که همسر صيغه اي داشتي؟ مادرم مي گفت اگر ازدواج کني آدم مي شوي!
بار دوم چه شد؟ سال 94 بود که زني شماره تلفن مرا پيدا کرده بود و با من تماس گرفت، بعد از شش ماه که به منزل مجردي ام مي آمد تصميم به ازدواج گرفتم ولي او هم وقتي اخلاق و رفتار مرا ديد، منصرف شد و فرار کرد.
هزينه هايت را چگونه تامين مي کردي؟ با خرده فروشي مواد مخدر! يک دستگاه موتورسيکلت خريده بودم ،معتادان تماس مي گرفتند و من هم مواد را برايشان مي بردم.
طالب را براي چه کشتي؟ به خاطر دوستم مهدي (متهم فراري)
چرا؟ آن روز به من زنگ زد و گفت که با کسي دعوا کرده است ،من هم مثل هميشه به خاطر خودنمايي اسلحه کلاشينکف را از منزلم برداشتم و به محل قرار آن ها رفتم و به سوي طالب شليک کردم.
رگبار بستي؟ نه! تک تير شليک کردم اما تعداد زيادي گلوله به در عقب و جلو زدم که مثل رگبار به نظر مي آمد.
با طالب خصومت داشتي؟ نه، فقط به خاطر دوستم رفتم. در واقع همه دعواهاي من به خاطر دوستانم بود! وقتي با من تماس گرفت در حال اسباب کشي بودم ولي آن را رها کردم و به کوچه خندق رفتم ،جايي که محل قرار مهدي و طالب بود.