روایت چند سرباز راهور از بلاهایی که سرشان میآید
ايسنا/ ساعت ۶ صبح است و شب همچنان ادامه دارد. سرما فرصت «ها» کردن دستها را نميدهد. دو سرباز راهنمايي و رانندگي در گوشهاي از خيابان کارشان شروع شده است. يکيشان دارد تلاش ميکند دستهايش را با نفسش گرم ميکند و مرتب درجا ميزند تا بلکه کمي گرمتر شود. چند قدم پايينتر يک کارگر شهرداري جارويش را روي زمين ميکشد و دور ميشود.
سرباز است و هفت ماهي ميشود که دارد خدمت ميکند. فوق ليسانس اقتصاد دارد. هفت ماه براي ما شايد مدت زيادي نباشد اما براي او انگار ۷۰ سال گذشته است. آنقدر دلش پر است که حرفهايش تمامي ندارد.
اگه مافوقت ببينه من دارم اينجا باهات صحبت ميکنم مشکلي برات پيش نمياد؟
خانوم اونقدر هوا سرده که مافوقم از ماشين پياده نميشه. نهايتش ميخواد ازم بپرسه اون خانومه چي ميگفت که بهش ميگم ميخواست تا وقتي که سرويس محل کارش ميرسه واسه امنيت بيشتر کنار يه مامور وايسه.
ويدئويي که همه جا منتشر شده رو ديدي؟ هموني که يه سرباز ميگه نماينده بهش سيلي زده؟
بله ديدم. اون نماينده مجلسي که مياد خط ويژه و ما نگهش ميداريم، چون نميتونه از رومون رد شه وايميسته وگرنه اگه ميتونست حتما از روي ما رد ميشد. چرا؟ چون خودشو محق ميدونه. نماينده مجلس هر کي ميخواد باشه اما بايد تخلفشو بپذيره چون اونم يه شهرونده مثل بقيه آدما. چه نهادي به اين نماينده آموزش داده که درست رفتار کنه؟ از طرفي وقتي سرباز کسي که تخلف کرده رو نگه ميداره و مدارکشو ميخواد چه لزومي داره اون طرف جايگاه اجتماعي، شغل يا سمتشو بگه؟ فکر کردين ما به يه نماينده متخلف بگيم مدارکتو بده، ميده؟ نه. در نهايت به زبون ميگه من نماينده مجلسم و اگرم بهش بگي کارتتو ببينم ميگه برو بابا، چطور منو نميشناسي؟ اصن چرا يه سرباز بايد همه آدمايي که يه پستي تو مملکت دارنو بشناسه؟ مگه نماينده خودش رئيس سازمان آبو ميشناسه که از ما يه همچين توقعي داره؟ اگه نماينده معتقده تخلف نکرده، برگه جريمه رو بگيره و بره رِوال قانونيشو طي کنه. چه لزومي داره برخورد فيزيکي کنه؟ من از ۶ صبح تو سرما ميلرزم و خدمت ميکنم، ساعتها سرپام و حق تکون خوردن از سر پستمو ندارم. نماينده مجلس هم شرايط منو داره؟ کاش اون آقاي نماينده فکر ميکرد پسرش در حال خدمته و همکارش با بچهاش يه همچين برخوردي کرده. شايد با اين طرز فکر ديگه دستشو روي يه سرباز بلند نميکرد. خانوم، ما حين انجام وظيفه انقدر از اين مسائل ديديم که اگه بخوام براتون بگم تمومي نداره. حالا فيلم يکي از اين اتفاقا منتشر شده که بازم خدا رو شکر فضاي مجازي صداي يکي از ماها رو به يه جايي رسوند. البته اونم احتمالا ميخوان فيلتر کنن!
من تقريبا هر جا که فکرشو کني وايسادم؛ از خيابوني که کنارش خط ويژهست تا سر چهارراه. واقعا کار سختيه. به ما گفتن اگه وسيله نقليهاي وارد خط ويژه شد که بالاش چراغ گردون داشت، ايرادي نداره. من يه مدت سر چهارراهي خدمت ميکردم که يه سري پرشياي خاکستري تو خط ويژه حرکت ميکردن و جلوي داشبوردشون الايدي ميذاشتن و شيشههاي دودي داشتن. پلاک دولتي هم نداشتن و شخصي بودن. وقتي جلوشونو ميگرفتم ميگفتن چرا ماشين دولتو نگه ميداري؟ ازشون ميپرسيدم پس چرا پلاک دولتي ندارين؟ شيشههاي دودي و الايدي داشبورد رو نشونم ميدادن. انگار نميدونن که شيشه دودي خودش تخلفه و وقتي يه آدم سياسي تو ماشين نيست نبايد از خط ويژه بره و بياد. آخرشم تهديدم ميکردن که حالتو جا مياريم و ميفرستيمت جزاير جنوبي خدمت کني. در حالي که به ما گفته بودن وقتي شرايط اينجوري پيش مياد اصلا توجه نکنين و اينجور چيزا رو به مافوق خودتون ارجاع بدين. مثلا به ما گفتن سرباز حق نگه داشتن هيچ خانومي رو نداره و اگه سربازي به شما که پشت فرمون نشستي بگه بزن بغل، تخلف کرده. سرباز حق درگير شدنم نداره. حتي ما يه سري کد جريمه مخصوص داريم و نميتونيم هر کد جريمهاي رو ثبت کنيم.
اين کدايي که ميگي چه جوريه؟
يه سرباز حدود ۱۵ تا ۲۰ تا کد جريمه داره. مثلا سرباز کد جريمه نصب تبليغات روي بدنه ماشينو نداره و حتما بايد موارد اينجوري رو يه نيروي کادري جريمه کنه يا براي کمربند دو کد جريمه هست. اگه راننده تو شهر کمربند نبنده بايد ۱۵ هزار تومن جريمه بشه و اگه تو جاده و اتوبان کمربند نبنده بايد ۶۰ هزار تومن جريمه بشه. يه چيز جالب براتون تعريف کنم که بخندين. يه بار يکي از مقاماي سابق پليس اومده بود سرکشي و به سربازا ميگفت واسه خودتون جريمه مينويسين؟ فکرشو بکن اصلا قوانين حوزهاي که توش کار ميکردو نميدونست! آخرشم همون بابا رو به خاطر پروندههاي فسادي که داشت برکنار کردن. براي نيروهاي زيردستش ارزش قائل نبود و هيچکس دل خوشي ازش نداشت. مثلا شهرداري يه سري بُن يا کارت هديه ميداد که اين آدم بين کادريها و سربازها تقسيم کنه. اونم يه بخشيشو برميداشت و هر چي که ميموند تقسيم ميکرد. روزي که ميخواست براي هميشه بره از نيروهايي که يه زماني زيردستش بودن خواهش ميکرد که راهو براش باز کنن که سربازا هم راهو براش باز نميکردن. نميخوام بگم همه اينجورينا، نه. مثلا سردار حسيني يکي از افراديه که همه ستايشش ميکنن. چرا؟ چون براي پرسنل زيردستش همهجوره ارزش قائله. حالا بگذريم که اين روزا گذاشتنش جايي که فقط تدريس کنه.
تعداد ماشينها در خيابان زياد ميشوند. حالا هوا هم روشن شده است و سرباز بايد حواسش را بيشتر به کارش بدهد. مجبورم با او خداحافظي کنم و بروم چند خيابان آنطرفتر. سراغ سربازي که ايستاده ميروم. بعد از آنکه دکترايش را گرفته به خدمت سربازي اعزام شرده است. ۳۱ ساله است و ۹ ماهي ميشود که خدمت ميکند. مافوقش آدم منصفي است. يک ساعت او داخل ماشين مينشيند و خودش را گرم ميکند و يک ساعت بعدي جايش را با مافوقش عوض ميکند.
او هم دل پُري دارد و از قوانيني که برايشان تعيين کردهاند ميگويد: «طبق قانون ما حق داريم ماشينايي مثل آمبولانس يا آتشنشاني رو که تخلف ميکنن، جريمه کنيم اما حق نداريم ماشيناي مربوط به نيروهاي نظامي رو جريمه کنيم چون اونام در حين خدمتن. مثلا جريمه عبور از چراغ قرمز ۲۰۰ هزار تومنه و اگه تو اين شرايط اقتصادي و فشار رواني يه نفرو ۲۰۰ تومن جريمه کنم قطعا مياد ميزنه تو گوشم. يا جريمه نقص فني ۷۵ هزار تومنه. چن وقت پيش چراغ يه ماشين سوخته بود که جلوشو گرفتم. طرف گفت بخدا خونه مادرخانومم بودم و داشتم ميرفتم چراغم سالم بود، اصلا متوجه نشدم سوخته. خب به فرض که اين آدم درست هم بگه. واقعا اون موقع شب و با محدوديت ساعتي که گذاشتن از کجا ميخواد چراغ گير بياره و تعويض کنه؟ من فکر ميکنم يه سري از قوانين ما نياز به واحدهاي نظارتي بهتري داره. آخه از کدوم بخش اين کار بگم که خدا رو خوش بياد؟ ببين، اين کار همش تنش و اعصاب خرديه.»
براي اين تنشي که دربارهش ميگي، روانشناسي گذاشتن که هر چند وقت يه بار بتونين بهش مراجعه کنين؟
امسال واسه اولين بار يه بخشنامهاي اومده که همه بايد تست رواني انجام بدن چون ديدن تشنج و فشار رواني داره زياد ميشه. براي اين کار بايد به ستاد راهور مراجعه ميکرديم و به يه سري سوالا جواب ميداديم. وقتي تستو انجام دادم به من گفتن تو بايد بري پيشِ روانشناس. رئيس اداري بهم گفت مگه چي گفتي که تو کلِ تهران فقط تو بايد بري پيشِ روانشناس؟ حالا ساز و کار اينا خيلي عجيبه چون خودشون اجبار ميکنن بري پيش روانشناس اما تو ساعت خدمت بهت اين اجازه رو نميدن! وقتي هم مرخصي تشويقي ميگيري سعي ميکنن اونو ضايع کنن. حالا بايد براي اين کار به يکي از مرکز درماني ناجا بري و وقت بگيري. يعني يه روز بايد بري اونجا تا بتوني وقت بگيري چون خيلي شلوغه. يعني خودت رواني ميشي تا بتوني بري پيش يه روانشناس.
مگه نميگي تنها کسي بودي که تشخيص دادن بري پيش روانشناس؟ پس چرا مرکز درمانيشون شلوغه؟
وقتي با سربازاي ديگه صحبت کردم متوجه شدم وقتي تست دادن همشون دروغ گفتن چون ميدونستن براي رفتن به روانشناس بايد چه پروسه پيچيدهاي رو طي کنن. اما چرا مراکز درمانيشون شلوغه؟ چون يه سري آدم که دوست ندارن برن خدمت ميرن اونجا تا معافيت رواني بگيرن. به خاطر همينم صف شلوغي داره. يه سري هم حين خدمت متوجه ميشن راههايي براي معافيت وجود داره به همين دليل اونا هم براي اين کار اقدام ميکنن. سوالي که واسه خود من پيش اومده اينه که چطور ميشه يه همچين محيطي رو فراهم کرد که بيشتر نيروها به فرار فکر کنن؟ چرا نبايد شرايطي فراهم بشه که وقتي يکي دفترچهشو پست ميکنه دعا دعا کنه که با جون و دل بره خدمت کنه. يه ستوانيک داشتيم که پاييز امسال زنش و پدرزنشو کشت. اگه قرار بود اون تست رواني درست کار کنه چرا بايد يه همچين اتفاقي ميافتاد؟ اين نشون ميده که ساز و کارا اشتباهه. يه نيروي کادري داشتيم که مافوقش بهش زور گفته بود، به خاطر همينم تصميم گرفته بود خودشو از پل بندازه پايين. البته خدا رو شکر همکارش به دادش رسيد. انگار هيچ جايي راندمان کاري مهم نيست و همه فقط دنبال کار آماريان. چرا وقتي تشخيص ميدن يکي به روانشناس نياز داره پيگير اين موضوع نميشن؟ مثلا مسئول اداري از من پرسيد رفتي پيش روانشناس؟ منم گفتم مسئول پاسدارخونه بهم اجازه نداد. اونم گفت باشه، هر وقت اجازه داد برو. رفتم پيش مسئول پاسدارخونه که مرخصي بگيرم، اونم گفت فعلا نيرو نداريم حالا برو ببينيم چي ميشه. از اين موضوع که بگذريم توهيني که بهم ميشه برام آزاردهندهست. براي من بارها پيش اومده جلوي متخلفو گرفتم و به من گفته تو که سربازي. برو کنار ببينم مافوقت کجاست؟ خانوم من درس خوندم تا دکتر بشم اما بارها حين خدمت بهم توهين کردن. در هر صورت ما نيروي کمکي هستيم و بايد بهمون حق بدين که اين رفتارها برامون برخورنده باشه. از هر ۱۰ نفري که جلوشونو ميگيريم، هشت نفرشون ميگن به تو چه ربطي داره؟ تو يه سرباز سادهاي. خيلي وقتا ميگن «حالا همه چي تو اين مملکت درسته و همين صحبتکردن من با موبايل تخلفه؟» يا ميگن «چطور شما نميتونين اون دزده که اختلاس کرده رو بگيرين حالا اومدين از منِ بدبختي که کمربندمو نبستم پول بگيرين؟» اين حرفا نُقل و نبات مردمه و روزي ۱۰۰ بار به زبون ميارن.
حالا نوبت اوست که جايش را با مافوقي که سر پُست است عوض کند. عذرخواهي ميکند و ميرود تا خدمت کند.
سراغ يکي از سربازاني که داخل خط ويژه ايستاده است هم ميروم. ليسانس مديريت دارد. ۲۴ ساله است و چند ماهي ميشود که خدمت ميکند: «صبحا همه عجله دارن و ميخوان برن سر کار به خاطر همينم زياد تخلف ميکنن. روزاي اولي که خط ويژه وايميستادم همه چهرهها برام ناآشنا بودن اما روزاي بعد يه سري چهرهها برام آشنا شدن. بعد از يه هفته مشخص ميشه که يه سري آدما هر روز دارن يه خلافي رو تکرار ميکنن. بعضي وقتا کار با تذکر پيش ميره. تو خط ويژه موتوري زياده که ۹۰ درصدشون هم تخلف ميکنن. چراغ قرمز رد ميکنن، از روي خط عابر ميپيچن، مسافر اضافه ميزنن، کلاه کاسکت ندارن، پلاکشونو مخدوش ميکنن، خلاف جهت و ورود ممنوع ميان، سرعت بالا دارن و خيلي چيزاي ديگه. وقتي هم مافوق به سرباز ميگه برو جلوي موتوري رو بگير نميتونيم سرپيچي کنيم. مثلا من ميرم دستمو جلوي موتوري نگه ميدارم که وايسه اما گوش نميکنه. يه وقتايي که مجبورم برم جلوشونو بگيرم موتوري همين طوري که داره رد ميشه با لقد ميزنه تو سينهم و ميره. مگه ميشه جلوي موتوري رو گرفت؟ حالا خيلي از مردم که يه کفي ميبينن ميان به ما فحش ميدن که چرا نميذارين موتورياي بدبخت يه لقمه نون در بيارن. ديگه نميدونن اگه يه موتوري پلاکشو مخدوش کنه و بزنه يکي رو بکشه، کسي نميتونه پيداش کنه، واسه همينم کارش تخلفه. بعضي خط ويژهها مثل ميدون فردوسي پاتوقه و اگه بسته بشه حتما حتما درگيري ميشه. مثلا معمولا چهارراه استانبول يه کفي هست و ميشه اوج درگيريا رو اونجا ديد. چون بايد بپري جلو و موتورو بگيري. بيشتر موتورسوارا هم مقاومت ميکنن و از موتور پايين نميان و ما هم مجبوريم موتورشون توقيف کنيم چون تخلف کرده. حالا فکرشو بکن اگه طرف خودشو با موتورش زمين بزنه ميتونه بره از ما شکايت کنه. اگه موتورو نگيريم مافوق بهمون اجازه مرخصي نميده. بخدا همش بدبختيه.
بين صحبتهايش راننده چند موتور و ماشين اصرار ميکنند تا راه خط ويژه را برايشان باز کند و او هم دستش را به نشانه اينکه نميشود تکان ميدهد. چند باري هم موتورهايي که خودشان را پشت اتوبوسهاي بيآرتي پنهان کردهاند با يک لاييکشيدن راهشان را باز ميکنند و ميروند. از او خداحافظي ميکنم.
سراغ آخرين سرباز ميروم. فوق ليسانس مديريت دارد و چشمش به وسايل نقليهاي است که دنبال راه فرار در خيابانها هستند: «اوايل سال که کرونا شديد بود وضعيت بهتر بود. به ما گفته بودن مردمو نگه نداريم چون مدارکگرفتن و قبضنوشتن خودش عامل شيوع کروناست. گفته بودن اگه کسي تخلف کرد به صورت دو برگي جريمهشون کنيم.»
جريمه دوبرگي چطوريه؟
مثلا فکر کنين من لب اتوبانم و راننده با سرعت ۲۰۰ کيلومتر در ساعت رد ميشه اما سرعت قانوني ۱۲۰ کيلومتره. اينجور مواقع پلاک طرفو ميخونيم و جريمهش ميکنيم. جريمه انواع و اقسام داره: تسليمي، دوبرگي، الصاقي و خودداري. تسليمي همونيه که متخلف خودشو تسليم ميکنه، مدارکشو ميده و قبض جريمهشو ميگيره و ميره. الصاقي يعني راننده جايي توقف کرده که تخلفه مثل پارک دوبل. اينجا برگه جريمه رو مينويسيم و ميذاريم روي شيشهاش. يه سري جريمهها هم با دوربينا انجام ميشه که اونم انواع مختلف داره که از نوع الصاقي و دو برگيه. جريمه خودداري هم اينه که متخلفو نگه داريم و مدارکشو بخوايم اونم مدارکو ميده اما برگه جريمهشو نميگيره. اگه مامور بگه که متخلف از گرفتن برگه خودداري کرده همون لحظه جريمهش دو برابر ميشه.
دفترچههاي جريمهاي که بهتون ميدن بايد تا چه مدت پر کنيد؟
دفترچه اخطار ۲۵ تا برگ داره و توي هر برگ ميشه سه تا کد اخطار نوشت. اگه بخوايم دفترچه رو پر کنيم، ميتونيم توش ۷۵ کد اخطار بنويسيم. اين دفترچه حتما بايد تو يه هفته تموم بشه. نوشتن اخطار به آمار منطقه کمک ميکنه و آمارِ اعمال قانون که بالا باشه رئيسا تشويقي ميگيرن. اين دفترچهها تو اجرائيات ثبت ميشه. ميدونين که سربازا حق ندارن مردمو ديجيتالي جريمه کنن و اگر سربازي رو ديدين که دستگاه دستشه، افسرش مجبورش کرده که اين کارو بکنه وگرنه سرباز دوست نداره با ۳۰۰ هزار تومن حقوقي که ميگيره کار يکي ديگه رو انجام بده.
کدوم دسته از راننده ها براي دادن مدارک و گرفتن برگه جريمه بحث نميکنن؟
راننده کاميونا خيلي خوبن. تا بهشون ميگي بزن کنار، ميزنن و مدارکشونو ميدن و ميگن جريمه کن بريم چون راننده هستن و بار حمل ميکنن و پول جريمه رو از کارفرماشون ميگيرن. معمولا هم اضافهبار دارن. مثلا ميدونستين يکي از دلايل گروني مسکن همين راننده کاميونايي هستن که ميکسر بتن حمل ميکنن؟ حالا ميدونين چرا؟ بتن محدوديت مصرف داره و چون سفت ميشه بايد سر يه ساعت مشخصي برسه سر ساختمون. معمولا هم رانندههاشون اضافهبار دارن و جريمه ميشن. حالا شما فکر کن يکي از همين کاميونا از غرب تهران حرکت کنه و بخواد بره مرکز تهران، ممکنه چند بار جريمه بشه که هر بار هم بايد ۱۰ دقيقه تا يه ربع صبر کنه. جريمه اضافه بار هم ۱۰۰ هزار تومنه. مثلا اگه قيمت بتن ۴۰۰ هزار تومن باشه تا بخواد اونو برسونه دست مصرفکننده همه اين جريمهها رو ميکشه روش. آخرشم محصول بيکيفيتي دست مصرفکننده ميرسونه و قيمت تمومشده روي قيمت اون خونهاي که در حال ساخته هم اضافه ميشه. شايد خيلي موضوع ريزي باشه و به چشم نياد اما نکته مهميه. از همه اين حرفا گذشته، خداييش خدمت تو پليس راهور خيلي سخته و اصلا براي سرباز ارزش قائل نيستن. سرباز هيچ حقي نداره. هر جا که متخلفي دروغ بگه، سرباز مقصره! خوب چرا نبايد نهادي براي تحقيق و شفافسازي وجود داشته باشه؟ در هر حالتي سرباز توبيخ ميشه. موش بلند باشه توبيخ ميشه، تلفن همراه داشته باشه توبيخ ميشه. سربازي که از شهرستان اومده و نتونه با خانوادهش صحبت کنه فشار رواني زيادي بهش وارد ميشه، خب حداقل يه زماني تو وقت استراحت براش بذارن که بتونه از تلفن همراهش استفاده کنه. يه بار منو زمان استراحت تو خوابگاه با گوشي دوربيندار گرفتن و برام ۱۵ روز اضافهخدمت زدن.
تا حالا شده مردم بهتون ابراز محبت هم کنن؟
آره. يه سري آدما واقعا محبت دارن. يه بار يه آقايي يه سبد گلابي آورد و من نگرفتم و رفتم سر پست. وقتي برگشتم ديدم سبد گلابي جلوي ماشينه. خيلي وقتا مردم ديدن ما ماسک نداريم، بهمون ماسک دادن. ما يه جايي به اسم جمعداري داريم که ازمون امضا ميگيرن تا بهمون سهميه ماسک بدن اما در واقع هيچي بهمون نميدن. مثلا ميگن هر سربازي تو يه روز دو تا ماسک بايد بگيره در حاليکه هر ماسکي بايد دو ساعت يه بار عوض بشه. مثلا سربازاي شيفت شب هيچ وقت نميتونن از جمعداري ماسک بگيرن چون زماني که بايد پست وايستن ساعت اداري جمعداري تموم شده.
ظهر شده. ناهار سربازها از راه ميرسد. خسته و گرسنه خداحافظي ميکند و گوشهاي ميرود تا غذا بخورد.
عکس تزئيني است