کودکانِ آنلاین، طعمه جدید تبهکاران

همشهري/ اين روزها که برگزاري کلاسهاي آنلاين مدارس، کودکان و نوجوانان در همه نقاط کشور را درگير گوشي و تبلت و فضاي مجازي کرده، برخي از تبهکاران نيز تصميم گرفتهاند از اين فضا براي رسيدن به خواستههاي شومشان استفاده کنند.
اين مسئله از يک سو و عدمآموزش و آگاهي بسياري از والدين از خطراتي که در فضاي مجازي کودکان را تهديد ميکند از سوي ديگر، باعثشده تا پليس فتا با پروندههايي روبهرو شود که قربانيان آنها کودکان و نوجوانان هستند. مانند پروندهاي که مدتي قبل در پليس فتا مشهد مطرح و باعث دستگيري مرد اخاذي شد که براي چندماه تبديل شده بود به کابوس پسري نوجوان.
مدتها بود که پوياي 16ساله رفتارش تغيير کرده و مثل هميشه نبود. گوشهگير شده بود و بيشتر وقتها را در اتاقش ميگذراند و کمتر حرف ميزد. پدرش که استاد يکي از دانشگاهها است متوجه تغيير رفتار او شده بود، اما هر چه تلاش ميکرد، پويا درباره اتفاقي که برايش رخ داده بود چيزي نميگفت و مدعي ميشد که همهچيز خوب است و مشکلي ندارد.
اين ماجرا ادامه داشت تا اينکه پدر پويا متوجه شد که پسرش تبلت و حتي گوشي گرانقيمتش را فروخته و درعوض يک گوشي معمولي خريده که از کلاسهاي آنلاين مدرسه عقب نماند. او حالا مطمئن شده بود که اتفاقي براي پسرش رخ داده، اما نميدانست که اين اتفاق چيست تا اينکه چند روز بعد حقيقت فاش و معلوم شد که پسر 16ساله در دام سياه يک اخاذ اينترنتي گرفتار شده است.
در پليس فتا
پدر پويا روبهروي افسر پليس فتا نشسته تا ماجرايي را که براي پسرش اتفاق افتاده توضيح دهد. او ميگويد: چند ماهي ميشد که رفتار پسرم تغيير کرده بود. در اين مدت ذهنم به همه جا رفت و حتي به اين فکر کردم که نکند معتاد شده است. چرا که علاوه بر اينکه تبلت و موبايلش را فروخته بود، شنيده بودم که از دايياش هم مقداري پول قرض گرفته بود. تا اينکه يک روز که در حال چت کردن با گوشياش بود، سراغش رفتم، امااو تا مرا ديد، گوشياش را قايم کرد؛ براي همين آن را گرفتم و آنجا بود که متوجه شدم در همه اين مدت پسرم توسط فرد ناشناسي تهديد ميشده و براي اينکه او را ساکت کند، مجبور شده بود که پول زيادي به وي پرداخت کند، اما با اين حال مرد ناشناس دست بردار نبود و همچنان به تهديدهايش ادامه ميداد.
بازي آنلاين
در ادامه پسر 16ساله درباره اتفاقي که برايش رخ داده بود چنين گفت: از وقتي بهخاطر شرکت در کلاسهاي آنلاين مدرسه تبلت خريده بودم، در اوقات فراغت بازي آنلاين ميکردم. اين بازي گروه چت هم داشت که بسياري از اعضاي آن دوستان و اقوامم بودند. يک روز فردي در اين گروه برايم پيام فرستاد و درباره بازي حرف زد و راهنماييام کرد. رفته رفته با هم دوست شديم و چتهايمان ادامه داشت و با راهنمايي او در بازي جلو ميرفتم تا اينکه يک روز اين فرد از من خواست عکسهاي خصوصي و بدون لباس برايش بفرستم.
او مدعي بود که فقط قصد شوخي دارد، اما وقتي عکسهايم را برايش فرستادم رفتارش عوض شد. تهديدم کرد که اگر تن به خواستههايش ندهم عکسهاي خصوصيام را در همان گروه منتشر ميکند. وحشت کرده بودم و اگر اين اتفاق رخ ميداد آبرويم ميرفت. اين بود که مجبور شدم خواستههايش را قبول کنم.
از همان زمان بود که مرد ناشناس اخاذيهايش را شروع کرد. او از پويا پول ميخواست و پسر نوجوان براي حفظ آبرويش با فروش تبلت و گوشياش و قرض گرفتن از اقوام، هر بار مبلغي را که وي ميخواست پرداخت ميکرد، اما مرد ناشناس دست بردار نبود.
پويا ادامه داد: کابوس اينکه آن مرد تهديدهايش را عملي کند، يک لحظه هم رهايم نميکرد. افسرده شده بودم تا اينکه با فرد ديگري در فضاي مجازي آشنا شدم که ميگفت روانشناس است. او گفت که کمکم ميکند و من هم اسرار زندگيم را برايش نوشتم غافل از اينکه وي همان مرد اخاذ است که با آيدي و هويت ديگري وارد فضاي مجازي شده و مرا فريب داده بود. او ميگفت که حالا آنقدر مدرک از من دارد که به راحتي ميتواند زندگيام را نابود کند و بايد هر کاري را که ميگويدانجام دهم. پس از اين اتفاق دنيا روي سرم خراب شد تا اينکه يک روز پدرم متوجه ماجرا شد و مرا آرام کرد و خواست که با هم به پليس فتا بياييم تا از مرد اخاذ شکايت کنيم.
دستگيري
با شکايت پويا و پدرش، تيمي از مأموران وارد عمل شدند و با بررسيهاي تخصصي هويت مرد اخاذ را شناسايي و او را دستگير کردند. با دستگيري اين مرد مشخص شد که وي با حضور در فضاي مجازي و شناسايي پسران نوجوان با آنها طرح دوستي ميريخته تا بتواند نقشههاي شومش را عملي کند. متهم به جرم خود اعتراف کرد و براي او قرار قانوني صادر شد و تحقيقات تکميلي در اين پرونده ادامه دارد.