مرد هزار چهره در مترو!
روزنامه شهروند/ نابغه هزار چهره با ترفندهاي مختلف طعمههايش را سرکيسه ميکرد. او در مترو با معرفي خود بهعنوان فرزند يکي از تهيهکنندگان، کارگردانان، يا کاپيتان و مربي تيمهاي فوتبال، نقشههاي خود را اجرايي ميکرد. متهم با همين شگرد، يکميليارد سرقت کرد.
در مترو معرکه ميگرفت خود را فرزند يکي از آدمهاي مشهور معرفي يا ادعا ميکرد نقش مهمي در دفتر وزرا يا نمايندگان مجلس دارد. مرد هزار چهره بود. هربار يک نام جديد انتخاب ميکرد و مسافران مترو را سرکيسه ميکرد. فضاسازي ميکرد و با ايجاد يک جو خاص احساسات مردم را برميانگيخت. خود را همهکاره ميدانست. وانمود ميکرد از پس هر کاري بر ميآيد. تنها شرطش اعتماد بود. بايد اعتماد ميکردند تا مرد معرکهگير نقش مجرمانه خود را اجرا ميکرد.
«ميخواهم اقداماتي انجام بدهم اما شرط اصلي اين است که شما مردم به من اعتماد کنيد.» با اين جمله مسافران را جذب ميکرد. مسافراني که قفل مشکلات زندگيشان را در دستان اين مجرم هزار چهره ميديدند. اعتماد ميکردند اما پول، کيف، گوشي و مدارکشان را از دست ميدادند.
نخستين شکايت
پرونده اين سرقتهاي سريالي در مترو با شکايت يک سرباز به جريان افتاد. سرباز جواني که براي حل مشکلش به متهم هزار چهره اعتماد کرده بود. او به اين سرباز گفته بود ميتواند ترتيبي دهد تا دوران خدمتش را در شهر خود و در کنار خانوادهاش بگذراند، اما در ابتدا اين سرباز بايد نشان ميداد که به اين مرد اعتماد دارد.
شرط مرد هزار چهره همين بود. نقشهاش را يکبهيک اجرا ميکرد. براي هر طعمهاش نقشهاي درخور ميکشيد. نقشهاي براي گوشي يا لپتاپ يا مدارک و پول. براي اين سرباز هم نقشهاي از قبل تعيين شده طراحي کرده بود.
«گوشي تلفن همراهت را به من قرض بده تا به آن سمت خيابان بروم و بيايم تا مطمئن باشم به اندازه يک گوشي موبايل به من اعتماد داري.» سرباز هم که فکر ميکرد قرار است در محل سکونتش دوران خدمت را به پايان ببرد، گوشي تلفن همراهش را به او داد. همين هم شد سرقت گوشي کليد خورد. مجرم گوشي را برداشت و رفت.
پرونده سرقتهاي سريالي
پرونده سرقت از مسافران مترو هرروز سنگينتر ميشد. متهم هرروز طعمه جديدي را انتخاب ميکرد و نقشه سرقتش را اجرايي ميکرد. تعداد شکايتها به 83 رسيده بود.
دستگيري متهم در دستور کار ماموران پليس قرار گرفته بود تا اينکه شاکيان توانستند چهره متهم را در مقر پليس ترسيم کنند. مشخص شد متهم يک مجرم سابقهدار است که پيش از اين هم دست به سرقت زده بود.
با انتشار تصوير متهم در کلانتريها ماموران نقطهبهنقطه به دنبال ردي از متهم بودند. تا اينکه عوامل پليس گشت نامحسوس آگاهي مترو اين مرد 33 ساله را شناسايي و دستگير کردند.
دومين شيوه متهم
متهم در بازجوييها به جرم خود اعتراف کرد، اما اين تنها شيوه اين مرد سارق نبود. او البته شيوه ديگري نيز براي سرقت داشت. او بعد از بررسي آگهيها در فضاي مجازي در حجم زياد اقدام به خريد خرما يا برنج ميکرد. بعد به فروشنده اعلام ميکرد که اين حجم اقلام را با يک باربري به محل موردنظرش بفرستد تا در آنجا به صورت نقدي پولش را تسويه کند.
فروشنده هم خرما يا برنج را در حجم زياد بار ميزد و به محل موردنظر سارق ميفرستاد. وقتي خرماها به محل موردنظر ميرسيد به همان انبار مراجعه ميکرد. همان سناريوي سرقت از مترو را روي کارگر انبار نيز پياده ميکرد. بار ديگر خود را داماد، برادر يا پسر يک فرد معروف معرفي ميکرد. سر کارگر وقتي گرم ميشد او بار را داخل وانت ميگذاشت و در فرصت مناسب متواري ميشد.
89 شاکي در پرونده
اين سارق با اين شگرد تاکنون سه محموله 60ميليون توماني، خرما و سه محموله صدميليون توماني نيز برنج سرقت کرده است.
متهم 33 ساله، 83 شاکي و 6 شاکي در زمينه خريد اقلام خوراکي برنج و خرما دارد و ارزش کالاهاي سرقتي نيز حدود 10ميليارد ريال برآورد شده است.