حکم پسر رفیقکُش شکست
ايران/ پرونده پسرجواني که متهم است دوستش را به قتل رسانده و يکبار از سوي قضات به حبس و ديه محکوم شده بود با اعتراض اولياي دم بار ديگر در شعبه همعرض دادگاه کيفري استان تهران رسيدگي شد.
رسيدگي به اين پرونده از سال 96 با گزارش مرگ پسر جواني بهنام سينا در بيمارستان آغاز شد. پس از آن مأموران به بيمارستان رفتند و مشخص شد که سينا بر اثر ضربه چاقو توسط دوستش بهنام سعيد به قتل رسيده است.
در ادامه مأموران وقتي بهدنبال سعيد رفتند، متوجه شدند که او بهسمت يکي از شهرهاي مرزي کشور رفته تا فرار کند که بلافاصله محل اختفاي او شناسايي و متهم بازداشت شد.
بعد از دستگيري متهم وي در همان بازجوييهاي اوليه به قتل سينا اعتراف کرد اما مدعي شد که ضربه چاقو را در دفاع از خودش به مقتول زده و در توضيح ماجرا گفت: من و سينا چند سالي با هم دوست بوديم تا اينکه متوجه شدم قصد سرقت از ماشين دوستم را دارد و با ناراحتي از او خواستم تا اين کار را نکند اما سينا عصباني شد و با چاقو به سمتم حمله کرد و من هم براي دفاع از خودم به او ضربهاي زدم که اگر اين کار را نميکردم ممکن بود کشته شوم.
با اعتراف متهم، کيفرخواست عليه او صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه 10 دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسيدگي به اين پرونده اولياي دم خواستار صدور حکم قصاص شدند و عنوان کردند که به هيچ عنوان حاضر به گذشت نيستند.
در ادامه شاهدان درگيري يک به يک به جايگاه رفتند و از جزئيات روز درگيري گفتند که همه آنها عنوان کردند زمان درگيري ابتدا سينا با چاقو به سمت سعيد حمله کرد و سعيد در يک لحظه چاقو را از سينا گرفته و بهسمتش پرت کرده و چاقو به سينه سينا خورد و سعيد هم از ترس فرار کرد.
سپس متهم به جايگاه رفت و با تکرار حرفهايش در روز بازجويي و تأييد حرفهاي شاهدان گفت: من قصدي براي کشتن دوستم نداشتم اما او با چاقو به من حمله کرد و عصبانيت او نشان ميداد که اگر مقاومت نکنم بهطور حتم من را خواهد کشت.
با توجه به گفتههاي متهم و ساير مدارک موجود در پرونده هيأت قضات وارد شور شدند و متهم را از قصاص مبرا کرده و به پرداخت ديه و حبس محکوم کردند.
اما رأي صادره از سوي اولياي دم مورد اعتراض قرار گرفت و آنها درخواست بررسي دوباره پرونده را دادند و به اين ترتيب پرونده به ديوان عالي کشور رفت.
قضات ديوان هم بعد از بررسي دقيق پرونده رأي صادره را نقض و اعتراض اولياي دم را وارد دانستند و خواستار بررسي دقيق گفتههاي شاهدان شدند. به اين ترتيب پرونده به شعبه 2 دادگاه کيفري(شعبه هم عرض) رفت.
در اين جلسه دادگاه اولياي دم دوباره درخواست قصاص کردند و گفتند: متهم فرزند ما را کشته و بعد هم به او تهمت سرقت زده و ما حاضر نيستيم او را ببخشيم.
پس از آن هم متهم دوباره اظهاراتش را در بازجويي و دادگاه نخست تکرار کرد.
او در پاسخ به سؤال قاضي که چرا پساز آنکه چاقو را پرت کرده و ديده که دوستش خونريزي کرده از صحنه متواري شده، گفت: آن موقع فکر نميکردم چاقو به سينه سينا برخورد کند و در يک لحظه شوکه شدم و ترسيدم و فرار کردم. واقعاً نميدانستم چه کاري درست است. البته ميدانم که فرارم از صحنه درگيري اشتباه بود اما قصدم کشتن او نبود. سينا دوستم بود و نبايد او را در آن شرايط تنها ميگذاشتم.
پساز اظهارات متهم، قضات براي صدور رأي وارد شور شدند.