اسرار قتل خانم دکتر پیش از سفر به کانادا
همشهري/ «مدتها بود که به خانم دکتر بدهکار بودم و نميتوانستم بدهيام را بپردازم؛ براي همين نقشه قتل او را کشيدم.» اين بخشي از اعترافات مردي آشناست که پس از قتل دکتر داروساز، تلاش کرد که با صحنهسازي وانمود کند که او به کانادا رفته است.
سهشنبه گذشته زني سراسيمه قدم در اداره پليس گذاشت و گفت دختر 63سالهاش که دکتر داروساز است به طرز اسرار آميزي ناپديد شده و هيچکس خبري از او ندارد. اين زن توضيح داد: دخترم فريبا در يکي از محلههاي تهران، داروخانه بزرگي دارد و خودش هم در آنجا کار ميکند. چند سال قبل شوهرش فوت شد و بعد از مرگ وي، فرزندان آنها به کانادا رفتند و در آنجا مشغول تحصيل و کار شدند و دخترم تنها زندگي ميکرد. معمولا هر روز تلفني با دخترم حرف ميزدم اما از روز شنبه از او بيخبرم. هرچه به او زنگ ميزدم جواب نميداد تا اينکه به داروخانهاش رفتم. يکي از کارمندان داروخانه مدعي شد پيامکي از سوي دخترم فريبا دريافت کرده که فريبا مجبور شده زودتر از موعد به کانادا برود.
مادر فريبا ادامه داد: قرار بود دخترم براي عيد نوروز پيش بچه هايش در کانادا برود و وقتي کارمندش گفت که او زودتر به اين سفررفته تعجب کردم. چرا که دخترم بدون اينکه مرا در جريان قرار بدهد به سفر رفته بود و ابتدا تصور کردم که شايد ناگهاني بليت گرفته و رفته است تا اينکه نوهام از کانادا تماس گرفت و گفت هرچه به مادرش زنگ ميزند جواب نميدهد. او ميگفت که مادرش چند روزي است که در شبکههاي مجازي نيز آنلاين نشده و اين موضوع بهشدت نگرانش کرده بود. وقتي به او گفتم مگر فريبا کانادا نيست؟ جواب منفي داد و همين باعث شد که احتمال دهم براي دخترم اتفاق شومي رخ داده و تصميم گرفتم ماجرا را به پليس اطلاع بدهم.
جسد خانم دکتر در چمدان
با اظهارات اين زن، پروندهاي تشکيل شد و گروهي از مأموران همان روز براي کشف حقايق راهي محل سکونت خانم دکتر که آپارتماني در طبقه پنجم ساختماني حوالي يوسف آباد بود، شدند. آنها قفل در را شکستند و وقتي وارد شدند با خانهاي به هم ريخته روبهرو شدند. بوي تعفن فضاي خانه را پر کرده بود. مأموران در جريان جستوجوها، در يکي از اتاق خوابها با مقدار زيادي لباس که کنار تخت افتاده بود مواجه شدند. آنها با کنار زدن لباسها يک چمدان بزرگ را ديدند که وقتي در آن را باز کردند با جسد خانم دکتر در داخل آن روبهرو شدند. جسدي که با مقدار زيادي لباس موميايي شده بود.
با کشف جسد، ماجرا به قاضي مصطفي واحدي، کشيک جنايي تهران اعلام و او به همراه تيم تجسس پليس آگاهي تهران در صحنه جرم حاضر شدند. تحقيقات حکايت از اين داشت که قاتل پس از جنايت، اسناد، پول، دلارها و طلاهاي مقتول را به همراه گوشي موبايلش سرقت کرده است. از سوي ديگر مشخص شد که زمان زيادي از مرگ خانم دکتر ميگذرد و بهگفته متخصص پزشکي قانوني که در صحنه جرم حضور داشت، وي روز شنبه به قتل رسيده بود.
ردپاي يک آشنا
شواهد و مدارک حکايت از اين داشت که قتل از سوي يک آشنا رخ داده که به راحتي توانسته بود وارد خانه مقتول شود. تيم جنايي در نخستين گام به بررسي دوربينهاي مداربسته اطراف محل جنايت پرداختند و به سرنخهاي خوبي دست يافتند. تصاوير نشان ميداد که عصر روز شنبه يعني همان روزي که خانم دکتر به قتل رسيده بود مردي حدودا 50ساله وارد ساختمان محل زندگي وي شده و ساعتي بعد درحاليکه بهشدت وحشت زده و سراسيمه بود آنجا را ترک کرد. او کارمند داروخانه مقتول و همان فردي بود که مدعي شده بود خانم دکتر زودتر از موعد به کانادا رفته است.
روايتي عجيب
مرد آشنا منکر نقش داشتن در قتل پزشک داروساز بود و ميگفت آخرين بار فريبا را روز شنبه ديده و پس از آن خبري از وي نداشته است. وي گفت: فريبا صاحب داروخانه بود و من هم در آنجا کار ميکردم. او رابطه خوبي با من داشت و معمولا هرچه ميخواست برايش فراهم ميکردم. چند روز قبل از اينکه کشته شود، نزد من آمد و گفت ميخواهد بهزودي به کانادا برود تا بچه هايش را ببيند. از من خواست 800هزار دلار برايش تهيه کنم که براي بچه هايش ببرد. من آخرين بار روز شنبه به خانه فريبا رفتم و دلارها را به او دادم. قرار شد بهزودي پولش را بپردازد و من بعد از آن به خانهام برگشتم و اطلاعي از جنايت ندارم. حتي همان روز از فريبا پيامکي دريافت کردم که نوشته بود بليت گيرش آمده و زودتر از موعد به کانادا رفته است.
24ساعت بعد از بازداشت
اگرچه مظنون اصلي جنايت، قتل پزشک داروساز را انکار ميکرد اما در گفته هايش تناقض وجود داشت و همين مسئله باعث شد تا مأموران بازجويي از وي را ادامه بدهند. کارمند داروخانه سرانجام 24ساعت بعد از بازداشت يعني در روز چهارشنبه حقايق را بازگو و اسرار جنايتي را که مرتکب شده بود فاش کرد. وي گفت که در يک درگيري خانم دکتر را به قتل رسانده است و توضيح داد: چند وقتي ميشد که در داروخانه مقتول کار ميکردم. ما از مدتي قبل کاري را شروع کرديم که سرمايهگذاري در زمينه خريد و فروش دارو بود. در اين شراکت پول زيادي به خانم دکتر بدهکار شدم و توانايي پرداخت آن را نداشتم. بهخاطر شراکت و مسائل کاري، رفتوآمد زيادي به خانه خانم دکتر داشتم و روز حادثه به آنجا رفته بودم که درخصوص مسائل کاري صحبت کنيم. اما او ماجراي بدهي مرا پيش کشيد و من که توان پرداخت آن را نداشتم در يک لحظه تصميم گرفتم وي را به قتل برسانم.
متهم ادامه داد: او را غافلگير و خفه کردم و جسدش را داخل چمدان قرار دادم. ميخواستم آن را از خانه خارج کنم اما فرصت نشد. بعد از قتل تصميم گرفتم صحنهسازي کنم و از گوشي موبايل خانم دکتر براي خودم پيامکي فرستادم با اين مضمون که «زودتر از موعد به کانادا ميروم» اما در نهايت لو رفتم. بهگفته سرهنگ مرتضي نثاري، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي پايتخت، متهم پس از اقرار به جنايت با قرارقانوني در اختيار کارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفته و تحقيقات از وي ادامه دارد.