ضرب و جرح دختر جوان برای گرفتن جواب «بله»

روزنامه جوان/ روز پاياني هفته گذشته دختر جواني در تهران به اداره پليس رفت و از خواستگار کينهجويش به اتهام ضرب و جرح و شکنجه شکايت کرد.
وي در حالي که دستهايش پانسمان بود به مأموران پليس گفت چهارسال قبل همراه تعدادي از دوستانم براي تفريح به پارک کوهستاني در شمال تهران رفته بودم که در آنجا با پسر جواني که خودش را شايان معرفي کرد آشنا شدم. مدتي با هم ارتباط تلفني و پيامکي داشتيم اما کمکم به هم علاقه پيدا کرديم و رابطه ما صميميتر شد. شايان ميگفت دانشجوي خلباني است و وضع مالي خوبي دارد و هميشه هم لباسهاي شيک ميپوشيد و خودروي مدل بالا و گرانقيمت سوار ميشد.
او ادامه داد: معمولاً هر چند روز يکبار او را ميديدم و گاهي هم مرا به رستوران دعوت ميکرد و براي من کادوهاي گرانقيمت ميخريد. گاهي هم چند روزي از او خبري نبود که مدعي بود به سفر خارج از کشور رفته است و روزي هم که دوباره مرا ميديد، معمولاً سوغات خارجي براي من ميآورد. رفتار و ولخرجيهاي او باعث شد که عاشق و دلباختهاش شوم که مدتي بعد به من پيشنهاد ازدواج داد و من هم قبول کردم و قرار بود به زودي به خواستگاريام بيايد و با هم ازدواج کنيم.
اين دختر اظهار کرد: در حالي که هر روز براي زندگي مشترکم با شايان رؤيابافي ميکردم و در انتظار مراسم خواستگاري بودم، مردي با تلفن همراهم تماس گرفت و همه رؤياهاي مرا به باد داد. او گفت که شايان اسم واقعياش بهمن است و نهتنها خلبان و تحصيلکرده نيست که از خلافکارهاي درجه يک تهران است. مرد ناشناس گفت بهمن قاچاقفروش است و از اين راه درآمد خوبي هم دارد. ابتدا باور نکردم اما او آدرس پاتوق بهمن را براي من فرستاد و خواست خودم از نزديک او را ببينم. وقتي به آدرس داده شده رفتم تازه متوجه شدم که خواستگارم خلافکار حرفهاي است.
وي ادامه داد: پس از اين به خواستگارم جواب رد دادم و گفتم که دست او براي من رو شده است و ديگر دوست ندارم با او ارتباط داشته باشم اما بهمن دستبردار نبود و مدعي بود که عاشق من است و بايد با او ازدواج کنم. من ارتباطم را با او قطع کردم و به تلفنهايش جواب نميدادم اما بهمن براي من مزاحمت ايجاد ميکرد و ميگفت اگر به خواستگارياش جواب مثبت ندهم اتفاق بدي براي من رخ ميدهد. حرفهاي او را جدي نگرفتم و باز هم به او جواب رد دادم تا اينکه ديروز او به کوچه ما آمد و وقتي از خانه بيرون آمدم مرا به شدت کتک زد. داخل کوچه کسي نبود که به فريادم برسد و بهمن هم آنقدر مرا کتک زد و شکنجه داد که دو تا از ناخنهايم کنده شد و بعد هم از محل گريخت. پس از حادثه به درمانگاه رفتم و دستهايم را پانسمان کردم و سپس به اداره پليس آمدم که از خواستگار کينهجويم شکايت کنم.
با شکايت دختر جوان، پرونده به دستور قاضي حبيبالله صادقي، بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران براي رسيدگي و دستگيري متهم در اختيار کارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت.