چه کسی مرد سبزی فروش را کور کرد
![چه کسی مرد سبزی فروش را کور کرد](https://app.akharinkhabar.ir/images/2021/04/11/ef38ac6c-1639-4601-aca5-114eaa91dc38.jpeg)
شرق/ پسر جواني که متهم است به خاطر سبزي گنديده با مرد سبزيفروش درگير و باعث کوري چشم او شده است، محاکمه شد.
پرونده عليه اين متهم با شکايت قرباني تشکيل شد. او گفت: جواني به نام پيمان از دور چيزي به چشم او پرتاب کرده و باعث کوري او شده است. مرد شاکي در اولين شکايت خود روي تخت بيمارستان توضيح داد: من در ميدان ميوهوترهبار سبزيفروش هستم. روز حادثه با يکي از مشتريان درگير شدم و درگيري تمام شد، چند ساعت بعد يکدفعه چيزي به چشمم برخورد کرد که باعث کوريام شد. با اينکه بسيار خرج کردم که بتوانم بيناييام را حفظ کنم، اما پزشکان نتوانستند کاري برايم بکنند.
با شکايت اين مرد متهم به نام پيمان احضار شد. او گفت: من اتهام را قبول ندارم، چون اصلا در زمان حادثه آنجا نبودم. او در پاسخ به اين سؤال که در زمان حادثه کجا بود، گفت: من در آن زمان خانه بودم و اصلا از هيچ چيز خبر ندارم. بااينحال با شکايت مرد جوان و صدور کيفرخواست، پرونده براي رسيدگي به دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. متهم در شعبه 10 دادگاه کيفري استان تهران محاکمه شد. در ابتداي جلسه رسيدگي، کيفرخواست عليه متهم خوانده شد. سپس شاکي در جايگاه قرار گرفت و گفت: تنها کسي که به او ظن دارم، پيمان است چون روز حادثه او با من درگير شد و بعد از اينکه مردم ما را جدا کردند، گفت دوباره برميگردم و حالت را سر جايش ميآورم. من با کسي دشمني ندارم که بخواهد چنين بلايي سرم بياورد، تنها دشمن من پيمان است. او درباره لحظه حادثه گفت: من در مغازه در حال کار بودم که يکدفعه چيزي به چشمم برخورد کرد، اصلا نفهميدم چه بود و از کجا پرتاب شد، فقط ميدانم از فاصله دور چيزي به چشمم برخورد کرد. چيزي شبيه شليک بود انگار که با تيرکمان به من زده باشند. متهم گفت: من نديدم پيمان به چشمم زده باشد اما اطمينان دارم او اين کار را کرده است، چون من دشمن ديگري نداشتم.
سپس پيمان در جايگاه قرار گرفت و گفت: روز حادثه صبح خيلي زود به ترهبار رفتم و مقدار زيادي سبزي خريدم. سبزيها گنديده بود و من خيلي عصباني شدم، به ترهبار رفتم و با مرد سبزيفروش جروبحث کردم، وقتي او به سمت من آمد، با عصبانيت فحاشي کرد و بعد با هم درگير شديم، کساني که در ترهبار کار ميکردند، جلو آمدند و ما را از هم جدا کردند. من در آن لحظه عصباني بودم و گفتم تلافي ميکنم، ولي واقعا اين کار را نکردم؛ به خانه رفتم و چند ساعت بعد هم با دوستانم قرار داشتم. آنها به خانه ما آمدند و با هم صحبت و بازي کرديم. من شاهداني دارم که شهادت ميدهند زمان حادثه پيش من بودند و من در آن زمان در ترهبار نبودم. سپس از شاهدان پرونده تحقيق به عمل آمد و آنها توضيح دادند متهم در زمان وقوع حادثه در کنار آنها بود. سپس متهم گفت: شاکي ميگويد کسي را نديده است که به سمتش چيزي پرتاب کند، فقط به خاطر اينکه چند ساعت قبل از اين حادثه با او درگير شده بودم، من را متهم ميکند، درحاليکه من شاهد دارم که در خانه بودم و به سمت کسي هم چيزي پرتاب نکردم و کاملا بيگناه هستم. در اين هنگام مرد شاکي گفت: من هيچ کاري نکرده بودم که با کسي دشمني داشته باشم. مرد متهم هم من را تهديد کرد و گفت کاري ميکند از اينکه سبزي گنديده فروختهام پشيمان شوم. درست است که من او را به چشم نديدم، اما قسم ميخورم که او اين کار را کرده است و من دراينباره اطمينان دارم و خواستار مجازات او هستم. ضربهاي که به چشم من خورده باعث شده چشمم را تخليه کنند. چون همه اجزاي چشمم از بين رفته و کاملا له شده بود. چيزي که پرتاب شد و به چشم من برخورد کرد از فاصله دور بود و شتاب زيادي داشت. شدت ضربه به حدي بود که حتي بخشي از استخوان صورتم هم شکست.
سپس وکيل متهم در جايگاه قرار گرفت و گفت: موکل من اتهام را قبول ندارد. مدارکي هم وجود دارد که نشان ميدهد او در زمان حادثه اصلا در ميدان ترهبار نبوده است. او در خانه بوده و تحقيقات مأموران در ميدان ترهبار هم نشان ميدهد کسي او را در ترهبار نديده است. شاکي فقط براساس حدسيات خودش چنين ادعايي را مطرح ميکند. در نهايت پيمان براي بيان آخرين دفاع در جايگاه قرار گرفت و گفت: من همچنان اتهام را قبول ندارم و درخواست برائت دارم. من اين مرد را کور نکردم. او به من سبزي گنديده فروخت و من هم اعتراض کردم اما من او را کور نکردم. بنا بر اين گزارش قضات بعد از پايان جلسه محاکمه، براي تصميمگيري و صدور رأي وارد شور شدند.