نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

قاتلانی که از کرده خود پشیمان نیستند

منبع
جام جم
بروزرسانی
قاتلانی که از کرده خود پشیمان نیستند

جام جم/ وقتي پاي صحبت يا دفاعيات اغلب قاتل‌ها بنشينيد از پشيماني بعد از قتل و هزار آه‌وافسوس مي‌گويند اما هستند قاتلاني که بعد از جنايت نه‌تنها از جنايتي که مرتکب شده‌اند پشيمان نيستند، بلکه مقتول را مستحق مرگ مي‌دانستند، مثل پدر و مادر بابک خرمدين که بعد از قتل دختر و پسر و دامادشان نه‌تنها از جنايت‌هاي هولناک خود پشيمان نبودند بلکه آنها را مستحق مرگ مي‌دانستند. حتي پدر بابک مدعي شده بود اگر دستگير نمي‌شد، دو فرزند ديگر خود را هم به قتل مي‌رساند. ضمن مرور بر تعدادي از اين پرونده‌ها، ريشه‌هاي چنين پديده‌اي را بررسي کرده‌ايم.

قتل رفيق به اتهام ناموس‌دزدي
راز رفيق کشي، مهر ۹۸ با کشف جسد مرد افغان در پارک چيتگر برملا شد. تيم جنايي براي تحقيق به محل کشف جسد رفت و مشخص شد مقتول به‌نام ستار براثر اصابت جسم سخت و خفگي جان خود را ازدست‌داده است. در ادامه تحقيقات مأموران ردي از همخانه او به‌نام امير در جنايت پيدا کردند اما مرد افغان همزمان با قتل دوستش ناپديدشده بود. همه شواهد نشان مي‌داد امير مرد افغان را کشته و بعد از قتل فرار کرده است.
چند ماه بعد امير هنگام ورود به ايران شناسايي و دستگير شد. او به قتل همخانه‌اش اعتراف کرد و در مورد انگيزه قتل گفت: من نامزدي در افغانستان داشتم که مي‌خواستم با او ازدواج کنم، يک روز که ستار مي‌خواست به افغانستان برود براي نامزد و خانواده‌ام کادو خريدم و به او دادم تا به دست آنها برساند. بعد از برگشت ستار رفتار نامزدم تغيير کرد، بعد مدتي فهميدم ستار خودش را به نامزدم نزديک کرده و با او ارتباط دارد. عصباني شدم و با نقشه‌اي همخانه‌ام را به حوالي چيتگر بردم و با چوب چند ضربه به سرش زدم و با بند کفش خفه‌اش کردم. بعد از چند ماه به ايران آمدم و فکر کردم موضوع فراموش‌شده اما دستگير شدم.
اين قاتل قبل از جلسه دادگاه توانست از خانواده ستار رضايت بگيرد و از مرگ رها شد اما وقتي براي جنبه عمومي جرم پاي ميز محاکمه رفت، مدعي شد مرگ حق و سزاي ستار بوده، چراکه ناموس‌دزدي کرده است. من پشيمان نيستم که چرا دوستم را کشته‌ام و فکر مي‌کنم او به چيزي که حقش بود، رسيد.


دفن پدر در کمد ديواري
به جرم قتل پدرش دستگيرشده بود، اما وقتي با خبرنگاران صحبت مي‌کرد، آرام بود و هيچ نشانه‌اي از عذاب وجدان يا پشيماني در چهره‌اش نبود. محمود متهم است که پدرش را با چوب و چاقو در غرب تهران کشته و بعد هم جسد او را در کمد ديواري دفن کرده است.
محمود در مورد انگيزه‌اش از ارتکاب قتل مي‌گويد: مادرم سرطان داشت و فوت کرد. پدرم در زمان بيماري مادرم با او بدرفتاري مي‌کرد و باعث شد از او کينه به دل بگيرم. يک سال بعد از فوت مادرم گفت مي‌خواهد زن بگيرد و رفتار بدش با من ادامه داشت تا اين‌که از دست‌کارها و رفتارش
خسته شدم. روز حادثه در سال ۹۶ وقتي خواب بود بالاي سرش رفتم و با چوب چند ضربه به سرش زدم. وقتي مطمئن شدم بيهوش شده، دو بار چاقو را در گلويش فروکردم تا بميرد. بعد از قتل او را در کمد ديواري دفن کردم و رويش را با گچ پوشاندم. صبح عمه‌ام زنگ زد و سراغ برادرش را گرفت، من هم گفتم رفته کله‌پاچه بخرد ولي هنوز برنگشته است. سه روز همه‌جا را دنبالش گشتند اما اثري از او نبود. بعد از سه روز تصميم گرفتم بگويم من پدرم را کشته‌ام، به خانه خاله‌ام رفتم و به خواهرم و خاله و بقيه گفتم پدرم را کشتم و در کمد ديواري دفن کردم. همگي گفتند خودت را معرفي کن، من هم آمدم و همه‌چيز را گفتم. من هيچ‌وقت از اين‌که پدرم را کشتم، پشيمان نيستم. او حقش بود بميرد و من اين کار را به‌خاطر اخلاق بد و بدي‌هايي که به مادرم، من و خواهرم کرده بود،انجام دادم.

کاش اول پدرزنم را مي‌کشتم!
داماد جنايتکار ازجمله قاتلاني است که چون نتوانسته پدرزنش را به قتل برساند، ناراحت است. رسيدگي به اين پرونده سال ۹۶ همزمان با دستگيري قاتل خونسرد روي مبل خانه پدرزنش آغاز شد. در اين پرونده اکبر ۴۰ساله متهم است که همسر و مادرزنش را به قتل رسانده و پدرزنش راهم مجروح کرده است. با دستگيري مرد قاتل او در بازجويي‌ها مدعي شد همسرش قصد طلاق داشته و در ادامه دخالت‌هاي خانواده همسرش باعث شده تا به جنايت دست بزند.
اين مرد که کارمند پست بود، ابتدا سلامت رواني‌اش از سوي پزشکي قانوني تاييد نشد اما با اعتراض خانواده مقتولان در کميسيون تخصصي پزشکي قانوني اعلام شد داماد جنايتکار هنگام قتل سالم بوده است.
هفته گذشته اکبر پاي ميز محاکمه رفت و در دفاع از خود گفت: همسرم بهانه‌گير شده بود و پدر و مادرش هم در زندگي ما دخالت مي‌کردند. من شبکار بودم وزندگي‌ام مختل شده بود، نمي‌توانستم بخوابم. روز حادثه با همسرم که قصد داشت طلاق بگيرد، دعوايم شد. پدر و مادرش هم به دفاع از دخترشان پرداختند. من عصباني شدم و اول همسرم و بعد مادرش را با چاقوکشتم و پدرزنم را هم مجروح کردم. من پشيمانم که چرا اول پدرزنم را نکشتم، اول بايد او را مي‌زدم و بعد سراغ همسر و مادرزنم مي‌رفتم. با اعترافات اين قاتل که مدعي است مشکل رواني دارد، قضات براي صدور رأي وارد شور شدند.

خشم مرگبار به خاطر شوخي ناموسي
در اين پرونده هم قاتل از اتباع افغان است و هموطن خود را در غرب تهران کشته است. مهر سال گذشته مردي با پليس تهران تماس گرفت و ادعا کرد در ساختمان نوسازي که کار مي‌کند، صداي درگيري مي‌آيد. با حضور پليس در ساختمان آنها دريکي از واحدها با جسد خوني کارگر افغان روبه‌رو شدند و در کمد ديواري قاتل را با چاقو و لباس خوني دستگير کردند.
قاتل که از اتباع افغانستان بود با قبول اتهام قتل هموطنش گفت: من و ميلاد دوستان صميمي بوديم. او خيلي شوخ بود و من به شوخي‌هايش عادت داشتم. روز حادثه او شوخي ناموسي کرد که گفتم ادامه نده اما گوشش بدهکار نبود. وقتي با عصبانيت اعتراض کردم او مدعي شد عاشق خواهرم بوده و به او تجاوز کرده است. من سه خواهر دارم و هر سه ازدواج‌کرده‌اند. ميلاد مدعي بود چند سال قبل خواهرم را مورد آزار و اذيت قرار داده و الان هم مي‌خواهد به آنجا برود و براي او وزندگي‌اش مشکل درست کند.
وقتي اين حرف‌ها را زد ديگر نفهميدم چه‌کار مي‌کنم و با چاقو او را کشتم، سزاي کسي که تجاوز مي‌کند فقط مرگ است و من از کشتن دوستم ناراحت يا پشيمان نيستم. کسي که اين‌کار را کرده بايد کشت و هيچ‌وقت هم از کشتن او پشيمان نمي‌شوم.
خانواده ميلاد هم با رد ادعاي تجاوز، مدعي شدند پسرشان عاشق خواهر دوستش بود اما به او تجاوز نکرده و حال براي قاتل فرزندشان تقاضاي قصاص دارند.

قتل مادر و مادربزرگ براي پول
رسيدگي به اين پرونده هولناک با گزارش يکي از اهالي ساختماني درباره شنيدن صداي درگيري در دستور کار پليس شيراز قرار گرفت. مأموران با حضور در ساختمان متوجه شدند چند نفر پسر همسايه را با پيراهن خوني ديده‌اند که از ساختمان خارج‌شده است. مأموران با ورود به واحد شماره ۶ با جسد دو زن که مادر و دختر بودند روبه‌رو شدند، مقتولان با ضربات چاقو به قتل رسيده بودند.
پليس که احتمال مي‌داد پسر جوان مادر و مادربزرگش را کشته باشد او را چند روز بعد دستگير کردند. پسر ۱۸ساله با اعتراف به قتل مادر و مادربزرگش گفت: چندسال قبل پدر و مادرم جدا شدند و مادرم به خانه مادربزرگم رفت. من هم با پدرم زندگي مي‌کردم اما هميشه مشکل مالي داشتم و او به من پول نمي‌داد. موضوع را به مادرم گفتم و او ادعا کرد اگر با او زندگي کنم مشکل مالي‌ام را رفع مي‌کند. به خانه مادربزرگم آمدم اما هيچ‌چيز تغيير نکرد و مادرم هم پول نمي‌داد. اين وضعيت خسته‌ام کرده بود تا اين‌که روز حادثه بازهم سر موضوع پول با مادرم دعوايم شد. مادربزرگ براي دخالت وارد دعوا شد و من که عصبي بودم، چاقويي برداشتم و هردوي آنها را کشتم، بعد هم فرار کردم اما ديدم فرار فايده ندارد و کاري کردم تا دستگير شوم. من از مردن آنها ناراحت نيستم، فکر مي‌کنم بايد کشته مي‌شدند و من هم همين کار را کردم. ذره‌اي از کشتن مادر و مادربزرگم پشيمان نيستم و مرگ حق آنها بود!


به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره